🌱 🍂 🌱 🍂 🍂 🍃
🍂 🌱 🍃 🍊 🍃 🍊
🍃 🍊 🍂 🍂
🍂 🍊 🍊
🍊
سـ🥰✋ـلام
عصر قشنـگــــــ پاییزیتون بـخیر 🌸🍃
لحظه هاتون سرشارازآرامش🌸🍂
امـروز از خـــدا میخـواهم🌸🍃
هـر آنچه بـهترین هـست 🌸🍂
برایتان رقم بزند
روزی فـراوان دلی خـوش🌸🍃
و شـادیـهای بـی پایان
دوشنبه خـوبـی داشـتـه باشیـد 🌸🍂
🍊 ∩_∩
(„• ֊ •„)🍊
┏━━━∪∪━━━┓
🌸 @childrin1 🌸
┗━━━━━━━━━┛
51.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کارتون_نوستالژی
کارتون خاطره انگیز و بسیار زیبای
«#سندباد»
تقدیم نگاه زیبای شما 😍
قسمت«چهارم»
پارت ۱
🎞 ∩_∩
(„• ֊ •„)📺
┏━━━∪∪━━━┓
📺 @childrin1 🎞
┗━━━━━━━━━┛
46.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کارتون_نوستالژی
کارتون خاطره انگیز و بسیار زیبای
«#سندباد»
تقدیم نگاه زیبای شما 😍
قسمت«چهارم»
پارت ۲
🎞 ∩_∩
(„• ֊ •„)📺
┏━━━∪∪━━━┓
📺 @childrin1 🎞
┗━━━━━━━━━┛
#نکته_تربیتی
سلام والدین گرامی
❌چطور عزت نفس کودک رو از بین میبریم؟؟!❌
🐝 ∩_∩
(„• ֊ •„)🐝
┏━━━∪∪━━━┓
♥️ @childrin1 ♥️
┗━━━━━━━━━┛
🐟🐧پنگوئن شکمو🐧🐟
یکی بود یکی نبود،
یه پنگوئن کوچولویی بود که توی یه جزیره ی بزرگ و قشنگ زندگی می کرد. پنگوئن فقط به فکر خوردن بود. اون هی از دریا ماهی می گرفت و می خورد، نه با دوستاش بازی می کرد و نه با اونا به گردش می رفت. اون تمام وقتشو مشغول خوردن ماهی بود.
پدر و مادر پنگوئن کوچولو که خیلی از دستش ناراحت بودند، بهش می گفتند: چرا نمی ری با دوستات بازی کنی؟ می گفت: مامان جون وقت ندارم، باید ماهی بگیرم. مامانش می گفت: عزیزم تو باید هر کاری رو به وقتش انجام بدی.
پنگوئن کوچولو جواب می داد: مامانی نگران من نباش، من می دونم چی کار کنم. هر چی بابا و مامان پنگوئن کوچولو نصیحتش می کردند، اون گوش نمی کرد و فقط می خورد.
یک روز بهاری قشنگ، چند تا پنگوئن به جزیره ی پنگوئن کوچولو اومدند. اونا کارای خیلی بامزه ای انجام می دادند، مثلاً طناب رو به دو تا میله می بستند و روش راه می رفتند. پنگوئن کوچولو خیلی از کار اونا خوشش اومد. اونا خیلی فرز و چابک بودند. برای همین براشون دست می زد و تشویقشون می کرد.
اون دلش می خواست این بازی رو امتحان کنه، اما همین که رفت روی طناب، تلپی افتاد روی زمین و همه بهش خندیدند. پنگوئن کوچولو یادش رفته بود که خیلی چاقه و نمی تونه از این بازیا بکنه.
پنگوئن کوچولوی بیچاره که خیلی خجالت کشیده بود، تندی از اون جا دور شد و تا چند روز پیداش نبود. اون انقدر ناراحت بود که حتی نمی تونست غذا بخوره. چند روز بعد پنگوئن کوچولو به خونه برگشت. اون دیگه به اندازه ی بقیه ی پنگوئن ها شده بود.
پنگوئن کوچولو اون فهمید که نباید خیلی زیاد غذا بخوره، چون اون می خواد مثل بقیه ی پنگوئنا باشه.
#قصه
🐧
🐟🐧
🐧🐟🐧
join🔜 @childrin1
@childrin1کانال دُردونه_5906875269582425267.mp3
3.88M
#قصه_صوتی
"دُرنای یڪ پا"
♧قسمت دوم♧
با صدای (خاله شادی)
💗 ∩_∩
(„• ֊ •„)💗
┏━━━∪∪━━━┓
⭐️ @childrin1 🌙
┗━━━━━━━━━┛
@childrin1.کانال دُردونه._5994498383446803267.mp3
3.99M
#لالایی_صوتی
"با صدای عمو پورنگ"
👆👆👆
💜
🐞💜
╲\╭┓
╭ 🐞💜 🆑 @childrin1
┗╯\╲