شب لیله الرغائب بود که با دوستان ساعت ۲ نصف شب رفتیم مراسم نریمانی
آش خوردیم،لبو خوردیم،
یخ زدیم،
آرزو کردیم کلی،
شارژ شدیم،
و ساعت ۶ و نیم صبح برگشتیم.
, Paradox ,
شب لیله الرغائب بود که با دوستان ساعت ۲ نصف شب رفتیم مراسم نریمانی آش خوردیم،لبو خوردیم، یخ زدیم، آ
کاش هر ماه یه شب اینجوری داشتم
خوشحال میبودم .
به به دلار ۱۴۳ تومنی ✨
اقای پزشکیان داره کم کاری میکنه
اگه روحانی بود الان ۲۰۰ ام رد کرده بودیم.
داشتیم با بچه ها از مسجد برمیگشتیم خونه هامون که از کنار اتوبوس رد شدیم و گفتیم حالا که اینقدر بارون شدیده و قشنگه
و داریم خیس میشیم
خوبه بریم یه جا ساندوچی چیزی بخوریم ؟
و رفتیم!
شب قشنگی بود اعتراف میکنم.
وقتی اتوبوس خالیه، هوا بارونیه و شیشه ها بخار زده :
۷ دی ۱۴۰۴