سفرنامۀ حج مرحوم طالقانی
بخش نهم
حجاج از مأمورین این دولت که خود را مظهر کامل تربیت اسلامی میدانند و همۀ مسلمانان را ناقص و منحرف میشمارند انتظار دارند با روی گشاده و اخلاق اسلامی از آنها پذیرایی کنند. در اولین ورود به سرزمین مقدس چون سراغ اثاث خود را گرفتیم مردی را نشان دادند که مدتی بالای سکویی نشسته بود. من چون چند کلمه عربی میدانستم، سپر بلای بعضی ایرانیان بودم. جلو رفتم و به رسم برادری اسلامی سلام کردم و از او پرسیدم: «اثاث ما چه خواهد شد و از که و کجا تحویل بگیریم؟». ناگهان چهرهاش برافروخت و چشمان سیاهش سرخ شد و با لحن تندی گفت: سید! ماکوهنا حرامزاده روح روح! سید اینجا حرامزاده نیست برو برو. مقصودش این بود اینجا دزد ندارد و کنایه به ما که دزدها حرامزاده هستند. مثل اینکه لغت حرامزاده را برای پذیرایی ما ایرانیها یاد گرفته بود. بعداً معلوم شد این مرد رئیس گمرک فرودگاه است.
شهر جده دو قسمت است؛ یک قسمت شهر جدید که محل سفارتخانهها و مأموران دولتی است. در این قسمت خانهها نوساز و دارای برق و آب است. قسمت دیگر شهر قدیم جده است که خانههای آن دارای دیوارهای بلند و درها و پنجرهها کهنه و فرسوده است و صحن و آب هم ندارد. ما را به اتاقکی در یکی از این خانهها راهنمایی کردند و گفتند بهتر از این پیدا نمیشود.
اینجا باید پول مطوف و کرایۀ ماشین داده شود تا در دفتر واردین وارد شویم و روز حرکت به طرف مکه معین شود. آن عده از ایرانیهایی که یکسره وارد جده شدهاند و مزاج خود را تطبیق ننموده، فشارشان بیشتر است ولی ما چون بهتدریج آمدهایم شاید راحتتر باشیم.
کسانی که به این سفر نرفتهاند اینگونه مشکلات را تصور نمیکنند. هر نفر باید 91 ریال سعودی (هر ریال تقریباً 25 ریال ایران است) به عنوان مطوف و کرایۀ کامیون تا مکه بدهد تا حق مطالبۀ وسیلۀ حرکت داشته باشد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در ایام اعزام حجاج به خانۀ خدا هر شب با برگی از سفرنامۀ مرحوم طالقانی همراه خواهیم شد. این مطالب برگرفته از کتاب «به سوی خدا میرویم» است و شبهای آینده دیگر بخشهای این سفرنامه را در کانال قرار خواهیم داد.
با ما همراه باشید و کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید.
#سفرنامه #حج #طالقانی
@YusufiGharawi
اول ذیالحجه سالروز پس گرفتن حکم ابلاغ آیات سورۀ برائت از ابوبکر و انتخاب شدن امام علی برای انجام دادن این کار
بخشی از کتاب شأن نزول آیات قرآن (این کتاب در آیندهای نزدیک از سوی مرکز پژوهشهای تاریخ اسلام منتشر خواهد شد):
«پس از نزول سورۀ توبه پیامبر(ص) خواست بخشی از آیات به مشرکان در موسمِ حجِ آنان ابلاغ شود. در این باره، برخی از اخبار میگویند ایشان ابوبکر را فقط برای ابلاغ آیات فرستاد و بعضی دیگر حاکی از آن هستند که او را امیرالحاج فرستاد تا در ضمن آیات را نیز ابلاغ کند. البته هر دو دسته از اخبار میگویند سپس ابلاغ آیات را بر عهدۀ علی(ع) گذاشت و او را برای این کار روانه کرد.
عیاشی از علی(ع) روایت کرده که آن حضرت به من فرمود همانا این کار [ابلاغ آیات برائت به مشرکان] را کسی نمیتواند انجام دهد، مگر من یا تو.
آن حضرت فرمود بر ناقهاش عضباء سوار شوم، خود را به ابوبکر برسانم، پیام را از او بگیرم و آن را بر مردم مکه بخوانم. من حرکت کردم و در روحاء به او رسیدم.
هنگام سحر ابوبکر در آنجا به سر میبرد که صدای ناقۀ رسول خدا را شنید. وقتی پیش رفت، علی ابن ابیطالب(ع) را دید که بر آن نشسته و پیش میآید. جابر بن عبدالله انصاری میگوید ابوبکر از علی(ع) پرسید: «پیغامرسانی یا به مأموریت آمدی؟» علی(ع) جواب داد: «رسول هستم. آن حضرت مرا فرستاده است تا سورۀ برائت را در مواقف حج برای مردم قرائت کنم».
شیخ مفید افزوده وقتی ابوبکر او را دید، نگران شد لذا به استقبال او رفت و پرسید: «ای ابوالحسن! چرا آمدهای؟ برای همراهی با من آمدهای یا برای کار دیگری؟» علی(ع) فرمود: «رسول خدا مرا فرستاده است، تا آیات برائت را از تو بگیرم و با آن پیمانهای مشرکان را باطل اعلام کرده و دستور الهی را اعلام کنم. آن حضرت فرمود تو را مخیر گردانم بین اینکه بازگردی یا همراه من باشی». ابوبکر گفت: «به سوی پیامبر برمیگردم». پس از آنکه ابوبکر پیش رسول خدا(ص) رفت، عرض کرد: «ای پیامبر خدا! شما مرا شایستۀ کاری دانستید که مردم با آن به من چشم دوختند و در میانشان شهرتم فزون شد، اما پس از آنکه روانه شدم، مرا برگرداندید. چه شده؟ آیا درباره من آیه نازل شده است؟» پیامبر(ص) فرمود: «نه، ولی جبرئیل امین نازل شد و از سوی خدا پیام آورد که این کار را کسی انجام ندهد، مگر خودت یا فردی که از تو باشد. و علی از من است. لذا کسی جز علی نمیتواند به جای من این کار را انجام دهد»».
#برائت #ذیالحجه #یوسفی_غروی #شأن_نزول #ابوبکر #امام_علی
https://eitaa.com/joinchat/3977314320C4b988b21e1
سفرنامۀ حج مرحوم طالقانی
بخش دهم
صبح برخاسته و هیچ نمیدانیم تکلیف چیست چون اختیاری از خود نداریم. یکی از رفقا سخت از ما عصبانی است که چرا اقدامی نمیکنید؟ هزارها نفر مثل ما سرگرداناند، چه میتوان کرد؟ به فرض آنکه به وسیلۀ توسل به این و آن و توصیه، برای ما امتیازی در نظر گرفتند، این سفر برای الغای امتیازات است!
با فشار رفقا مجبور شدیم و به طرف سفارت ایران را افتادیم. معلوم شد از آنها هم کاری ساخته نیست. هوا گرم است و منزلها نامناسب؛ از سویی آب کم است و با زحمت تهیه میشود. معلوم نیست باید چند روز با این وضع به سر بریم. رفقا که متأثر و عصبانیاند چه کنند؟ اینجا زن و بچه نیست که به سر آنها داد و فریاد کنند تا هیجان خود را تسکین دهند.
تنها محل آسایش و سرگرمی مسجد است. اینجا ارزش مسجد بسیار محسوس است. مساجد نسبت به وضع خانهها بسیار نظیفترند و حصیرهای پاک در آنها گسترده است. وقت نماز پنکهها به کار میافتند ولی از نظر اقتصادی همین که وقت نماز تمام شد، بادبزنها از کار میافتد!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در ایام اعزام حجاج به خانۀ خدا هر شب با برگی از سفرنامۀ مرحوم طالقانی همراه خواهیم شد. این مطالب برگرفته از کتاب «به سوی خدا میرویم» است و شبهای آینده دیگر بخشهای این سفرنامه را در کانال قرار خواهیم داد.
با ما همراه باشید و کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید.
#سفرنامه #حج #طالقانی
https://eitaa.com/joinchat/3977314320C4b988b21e1
سفرنامۀ حج مرحوم طالقانی
بخش یازدهم: بحث با شیخ سعودی
به مسجد رفتیم. صفوف نماز بسته شد، و شیخی با لحن قوی و جذاب جلو ایستاده و نماز خواند؛ چون نماز تمام شد نزدیک رفته، سلامی کردم. جواب متکبرانه گفت. برای آنکه به سخنش آورم و از خشونتش بکاهم، گفتم: الحمدالله همه برادریم، و من هم با شما نماز گزاردم و از دیدن شما خرسندم. با خشونت عربی و تعصب مذهبی جواب خشکی گفت.
[میان ما بحثی در گرفت و ] برای آنکه به او بیشتر بفهمانم که غرور بیجا دارد، گفتم: شما خود را از جهت تمسک به دین و عمل به آن از تمام مسلمانان ممتاز میدانید و دیگران را اهل بدعت میپندارید، با آنکه بیشتر اعمال شما بهخصوص نسبت به حجاج به هیچ وجه با دین مطابق نیست. برآشفت و گفت برای چه؟ گفتم کتب فقهی و فتاوای علمای ما را بنگرید، به اتفاق میگویند ازالۀ نجاست از هر مسجدی بر هر مکلفی واجب است. مسلمانی از صدها فرسخ راه با عشق و علاقه برای انجام حج میآید، پولها خرج میکند، زجرها میکشد. از علمای خود تقلید میکند.این باورشدنی است که بیاید عمداً بیتالله را نجس کند؟! آن وقت که شما خود را نمونۀ کامل دین میدانید، به کشتن او فتوا میدهد و در ماه حرام آن هم در کنار خانۀ خدا، که یک مورچه را نمیتوان کشت، گردن او را میزنید! [اشاره به داستان سید ابوطالب یزدی در سال 1324].
چون سخن به اینجا رسید گفت اصلاً عجمها احترام مسجد را رعایت نمیکنند. صدا را با شدت بلند کرد و گفت: بنگر! بنگر! چطور با کفش وارد مسجد میشوند. قسمتی از مسجد که محل وضو و ادرار است واردین ایرانی و ترک در آن قسمت کفشها را میپوشیدند و چون نزدیک فرشها و محل نماز میرسیدند بیرون میآوردند. شیخ دست مرا گرفت و با پای برهنه به آنجا کشاند و مثل شیر به حجاجی که کفش به پا داشتند حمله کرد.
قدری که آرام شد باز دست مرا گرفت و با پاهای پرهنه که به طرف مستراح رفته بودیم مرا به مسجد کشاند. حالا میخواستم به او بفهمانم ما بول و ترشح را نجس میدانیم و اینها به احترام مسجد در آن قسمت کفش میپوشند. اما ابداً گوشش بدهکار نیست.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در ایام اعزام حجاج به خانۀ خدا هر شب با برگی از سفرنامۀ مرحوم طالقانی همراه خواهیم شد. این مطالب برگرفته از کتاب «به سوی خدا میرویم» است و شبهای آینده دیگر بخشهای این سفرنامه را در کانال قرار خواهیم داد.
با ما همراه باشید و کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید.
#سفرنامه #حج #طالقانی #ابوطالب_یزدی
https://eitaa.com/joinchat/3977314320C4b988b21e1
ماجرای ابوطالب یزدی و قطع روابط ایران و عربستان در سال 1323 چیست؟
در بخش یازدهم از سفرنامۀ مرحوم طالقانی که در همین کانال منتشر شد، به داستان فردی اشاره میشود که به جرم نجس کردن بیتالله الحرام گردن زده میشود. به همین مناسبت نگاهی خواهیم داشت به داستان این فرد تا مطلب گفتهشده در خاطرات مرحوم طالقانی روشن شود.
در سال 1322 جوان 22 سالهای به نام میرزا ابوطالب یزدی با همسرش از راه خرمشهر به کویت و از آنجا با شتر به سوی مکه میرود. او برای حج تمتع محرم میشود و پس از وقوف در عرفات و مشعر برای ادامۀ اعمال به مکه بازمیگردد. ابوطالب در یکی از قهوهخانههای مکه غذایی میخورد و پس از مدت کوتاهی وارد مسجدالحرام میشود و طواف میکند. گرمای هوا و احتمالاً فاسد بودن غذای مصرفی باعث میشود حالت تهوع پیدا کند و برای اینکه زمین مسجدالحرام آلوده نشود در لباس احرامش استفراغ میکند و لباس را طوری میگیرد که چیزی روی زمین نریزد.
عدهای از حجاج (که گویا برخی از آنان مصری بودند) با این پیشزمینه که شیعیان عمداً حرم را آلوده میکنند وقتی ابوطالب را در این وضع میبینند به او حمله میکنند و این باعث میشود ابوطالب دامن لباس رها کند و کثیفیها روی زمین بریزد. در این زمان عدهای جاروجنجال میکنند و شرطهها ابوطالب را دستگیر میکنند و به محکمه میبرند. در محکمه عدهای از حجاج علیه ابوطالب شهادت میدهند و او به جرم آلوده کردن حرم به اعدام محکوم میشود و در محل صفا و مروه و در حضور حاجیان ابوطالب را گردن میزنند.
با منتشر شدن خبر این اتفاق خشم شیعیان، علما و مراجع برانگیخته میشود، به طوری که آیتالله سید ابوالحسن اصفهانی به شاه تلگراف میزند و تقاضای پیگیری قضیه را دارد. این اتفاق منجر به قطع روابط ایران و عربستان تا سال 1326 شد.
#ابوطالب_یزدی #قطع_روابط #آیتالله_اصفهانی
https://eitaa.com/joinchat/3977314320C4b988b21e1
پژوهشهای تاریخ اسلام
ماجرای ابوطالب یزدی و قطع روابط ایران و عربستان در سال 1323 چیست؟ در بخش یازدهم از سفرنامۀ مرحوم طا
تلگراف آیتالله سید ابوالحسن اصفهانی به شاه در ماجرای ابوطالب یزدی و پاسخ شاه به ایشان
تلگراف آیتالله اصفهانی به شاه
تهران حضور مبارک اعلحضرت اقدس شاهنشاهی عز سلطانه – بعد از دعوات صمیمانه بعرض اعلی میرساند سکوت ذات شاهانه از قتل دلخراش طالب نام ایرانی در حجاز به بهانۀ یک تهمت بیاساس روا نیست. لهذا اصدار اوامر مطاعه به تعقیب قضیه و مؤاخذۀ مرتکبین را منتظر و تمدید عصر جهانبانی ذات ملوکانه را از حضرت باری جل جلاله سائل.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پاسخ شاه
جناب حجةالاسلام آیتالله اصفهانی دامت افاضاته
از احساساتی که در تلگراف راجع بقضیۀ دلخراش طالب نام ایرانی ابراز داشتهاید امتنان داریم. در این باب از طرف ما سکوت اختیار نشده است و بهدولت دستور مؤکد دادهایم که قضیه را با کمال جدیت تعقیب نمایند تا احقاق حق بعمل آید و منافع ایرانیان و مسلمین محفوظ بماند.
#ابوطالب_یزدی #آیتالله_اصفهانی #شاه
https://eitaa.com/joinchat/3977314320C4b988b21e1
پژوهشهای تاریخ اسلام
ماجرای ابوطالب یزدی و قطع روابط ایران و عربستان در سال 1323 چیست؟ در بخش یازدهم از سفرنامۀ مرحوم طا
بازتاب ماجرای ابوطالب یزدی در روزنامۀ اطلاعات
#ابوطالب_یزدی #مروه
https://eitaa.com/joinchat/3977314320C4b988b21e1
پژوهشهای تاریخ اسلام
ماجرای ابوطالب یزدی و قطع روابط ایران و عربستان در سال 1323 چیست؟ در بخش یازدهم از سفرنامۀ مرحوم طا
نامۀ آیتالله شهرستانی به شاه در خصوص ماجرای ابوطالب یزدی
#ابوطالب_یزدی #آیتالله_شهرستانی
https://eitaa.com/joinchat/3977314320C4b988b21e1
سفرنامۀ حج مرحوم طالقانی
بخش دوازدهم
پس از سه روز معطلی در جده، روز سهشنبه چهارم ذیالحجه به ما وعدۀ حرکت دادند. کنار دریا تا شهر یک کیلومتر است و به حسب احتیاط از آنجا که اولین سرحد میقاتی برای ما میباشد، باید محرم شویم. بعد از ظهر به طرف دریا رفتیم. در آب صاف دریا غسل کردیم. کنار دریا رو به قبله ایستادیم. کوههای مکه به چشم میآید. پس از نماز جماعت در آفتاب سوزان همه منقلبیم. حالت بیسابقهای است؛ مثل موجودی که پوست نیممرده و چرکین خود را میاندازد، سبک و آزاد میشود.
لباسهای خود را از بدن بیرون آورده، لباسهای پاک، سفید و غیردوختۀ احرام را در بر کردیم. از آغاز نیت غسل و غسل و نماز و بیرون آوردن لباس و پوشیدن احرام، در هر عملی در خود حالت مخصوص و تغییر محسوسی میبینیم.
سوی شهر روان شدیم. چشم به راه داریم که کی خبر میدهند ماشین حاضر است. نزدیک پنجاه نفر مرد و زن باید در یک کامیون سوار شویم. همه مُحرمیم، نمیتوانیم سخنی درشت بگوییم و با هم ستیزه کنیم. اثاث را چیدیم و مثل نشایی که پهلوی هم بکارند، در حالی که پاها از زیر در میان اثاث به هم چسبیده، بالای کامیون سوار شدیم. یکدیگر را محکم چسبیدیم مبادا پرت شویم.
اتومبیل در میان پیچ و خم ما را به این طرف و آن طرف میگرداند. گاهی روی هم میغلتاند. سرهای برهنه به هم میخورد.کیست که جرئت اعتراض و بدخلقی داشته باشد! قمقۀ چایی را میان استکان ریختم که گلو تر کنم، تکانِ ماشین چای داغ را روی دست رفیقم ریخت. او دستش سوخت و من جگرم.
سوت ممتد ماشینهایی از دور به گوش میرسید و به سرعت نزدیک میشد. تمام ماشینها در کنار جاده حریم گرفتند. چند جیپ و موتور سیکلت عبور کردند. گفته شد اینها برای تشریفات ورود آیتالله کاشانی میروند، خرسند شدیم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در ایام اعزام حجاج به خانۀ خدا هر شب با برگی از سفرنامۀ مرحوم طالقانی همراه خواهیم شد. این مطالب برگرفته از کتاب «به سوی خدا میرویم» است و شبهای آینده دیگر بخشهای این سفرنامه را در کانال قرار خواهیم داد.
با ما همراه باشید و کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید.
#سفرنامه #حج #طالقانی
https://eitaa.com/joinchat/3977314320C4b988b21e1
پنجم ذیالحجه سالگرد درگذشت آیتالله شیخ محمدحسین غروی اصفهانی
خاطرهای از این ایشان به نقل از آیتالله بهجت:
«مرحوم علامه شیخ محمدحسین غروی اصفهانی هر روز زیارت عاشورا و هر روز نماز جعفر طیار از برنامههای عادی ایشان بود. روزهای پنجشنبه طبق سنتی که علمای نجف دارند و معمولاً روز پنجشنبه یا جمعه یک روضۀ هفتگی دارند که زمینهای برای دیدار دوستان و استادان و شاگردان با همدیگر بوده و توسلی هم انجام میگرفت. مرحوم آقا شیخ محمدحسین اصفهانی در این روضهشان مقید بود که خود پای سماور بنشیند و خود او همۀ کفشها را جفت کند» (کتاب این البکائون، صفحۀ 84 به نقل از کتاب سیل اشک).
شعری از این مجتهد شاعر در خصوص ریشۀ واقعۀ عاشورا:
فما رَماه اذ رماه حرمله/ وانما رماه من مَهّد له
حرمله نبود که تیر انداخت، بلکه کسی تیر انداخت که زمینهساز آن بود.
سهمٌ اتی من جانب السقیفة / وقوسه علی ید الخلیفة
تیری از سوی سقیفه آمد که کمان آن به دست خلیفه بود
وما اصاب سَهْمه نحر الصَّبی / بل کَبِد الدین ومُهجتی النبی
آن تیر او نه بر گلوی کودک، که بر دل دین و قلب پیامبر نشست
#غروی_اصفهانی #روضه #سقیفه #حرمله
https://eitaa.com/joinchat/3977314320C4b988b21e1
سفرنامۀ حج مرحوم طالقانی
بخش سیزدهم
نزدیک مکه محلی است به نام «حده» که میقات احتمالی است. پیاده شدیم و نماز خواندیم. احتیاطاً تجدید نیت نموده، احرام را باز کرده و بستیم. چراغهای شهر مکه نمایان شد. اینجا بانگ لبیک قطع میشود و باید آرام و باخضوع وارد شد. انبوه جمعیت و شباهت به یکدیگر انسان را متحر و دچار اشتباه میکند.
کجا میروید؟ کجا میبرید؟ برای غسل میروند! غسل لازم نیست، چه غسلی؟ کی گوش میدهد! همه را با حال خستگی مسافتی بردند تا در برکه، که از آب کثیف کارخانۀ یخ پر میشود و هزاران نفر میان آن میروند، غسل کنند! برای آنکه از هر نفر یک ریال بگیرند! چون از آب برکه خبر داشتم و در این موقع غسل واجب و مستحبی هم وارد نیست بعضی از رفقا را نگذاشتم بروند.
منزل را باید اهمیت داد. محل ناراحت که برای خوابیدن شب و شستوشو جا و وسیله نداشته باشد، خطر جانی دارد و یکی از موجبات از دست رفتن مزاج و اضطراب قلب همین است. به این جهت با رفقا قرار گذاشتیم در انتخاب منزل دقت کنند.
آقای سرهنگ تا نزدیک صبح در جستوجوی منزل بود. به طرف منزلی که پسندیده بود حرکت کردیم. کوچههای تنگ و پر از سنگ و زباله را به سمت بالا نفسزنان پیمودیم تا به قله رسیدیم. پلههای درب خانه را که از سطح کوچه شروع میشد گرفته قریب سی پله بالا رفتیم. خانهای است چندطبقه، چند اتاق نظیف دارد، دارای انبار آب.ارتفاع آن طوری است که روی بام آن شهر مکه و بیت و کوهها و درههای اطراف و بیابانهای دور پیداست. من که آرزو داشتم وضع مکه و مقامات آن را از نزدیک مشاهده کنم، از بالای این خانه و کوه مجاور آن که «جبل ترکی» نام دارد تا اندازهای به مقصود میرسم.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در ایام اعزام حجاج به خانۀ خدا هر شب با برگی از سفرنامۀ مرحوم طالقانی همراه خواهیم شد. این مطالب برگرفته از کتاب «به سوی خدا میرویم» است و شبهای آینده دیگر بخشهای این سفرنامه را در کانال قرار خواهیم داد.
با ما همراه باشید و کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید.
#سفرنامه #حج #طالقانی
https://eitaa.com/joinchat/3977314320C4b988b21e1
ماه و روز شهادت امام باقر علیه السلام
منابع در نقل ماه شهادت ایشان ناهمگوناند، چنانکه در ثبت سال شهادت ایشان هم توافق نیست و دلیل آن را میتوان تلاش امویان در راستای از یاد بردن نام و نشان اهل بیت دانست.
برخی از منابع شیعیان و سنیها اشارهای به ماه شهادت نکردهاند و آن دسته از منابع که ماه شهادت را ذکر کردهاند بر مبنای منابع یا محسابات خود ماه خاصی را برای شهادت ایشان برگزیدند:
1. ذیالحجه (نوبختی در فرق الشیعة؛ طبرسی در اعلام الوری؛ ابنشهرآشوب در مناقب؛ فتال در روضة الواعظین)
2. ربیعالاول (طبری در دلائل الامامة؛ ابنخلکان در وفیات الاعیان؛ فتال و طبرسی با تعبیر «قیل»)
3. ربیعالاخر (ابنعنبة در عمدة الطالب؛ ابنشهرآشوب با تعبیر «و یقال»)
4. صفر (فقط ابنخلکان با تعبیر «قیل» این قول را ذکر کرده است)
5. رجب (قول حمدالله مستوفی در تاریخ گزیده)
از منظر پژوهشی نمیتوان در این باره نظر قاطعی داد، چراکه اظهارنظری قاطع در این خصوص نیازمند سندی معتبر است که دسترسی به آن بسی دشوار است. با این حال میتوان گفت قول ماه ذیالحجه از چند جهت برتر مینماید:
• این قول در منابع بیشتر و قدیمیتر ذکر شده است و در این منابع دیدگاههای دیگر با تعبیر «قیل» آمدهاند.
• وصیت امام باقر به برگزاری مراسم عزاداری برای ایشان در منا به مدت ده سال بر این مطلب گواهی میدهد که شهادت ایشان در ماه ذیالحجه بوده است؛ چراکه موسم منا زمان حضور مسلمانان در حج و آن نیز در نیمل نخست ذیالحجه است.
روز شهادت:
بخشی از منابعی که ماه شهادت را ذیالحجه میدانند روز شهادت را ذکر نکردهاند ولی برخی دیگر هفتم ذیالحجه را روز شهادت میدانند و در این میان به جز این روز، روز دیگری ذکر نشده است.
به نقل از کتاب بازپژوهی تاریخ ولادت و شهادت معصومان، نوشتۀ یدالله مقدسی.
#شهادت #امام_باقر #مقدسی #بازپژوهشی_تاریخ #ذیالحجه
https://eitaa.com/joinchat/3977314320C4b988b21e1