eitaa logo
خاطرات کجور
46 دنبال‌کننده
483 عکس
452 ویدیو
6 فایل
همه چیز از همه جا .یاد دهه ۶۰ بخیر پیام به مدیر کانال👇👇 tebe_islami_irani
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 داستان کوتاه پیامبر اکرم ص ✨ 🌟 خدا بود و هست و خواهد بود 🌟 و غیر از خدا ، هیچ کس نبود 🌟 در مکه ، مردی پاک و زیبا بود ، به نام عبداللّه ، که با دختری با حیا و با حجاب ، به نام آمنه ازدواج کرد . 🌟 پس از مدتی ، یک پسر زیبا به دنیا آوردند و نام او را محمد گذاشتند . 🌟 حضرت محمد ، در مکه به دنیا آمد . 🌟 پدرش عبدالله ، پیش از ولادتش درگذشت . 🌟 شش ساله که شد ؛ مادرش آمنه نیز از دنیا رفت . 🌟 تا هشت سالگى ، پیش پدربزرگش عبدالمطّلب بود و پس از مرگ پدربزرگ ، عمویش ابوطالب ( پدر امام علی ) ، او را به خانه خود برد . 🌟 بیشتر کودکانِ هم سن و سالش ، لباس کثیف و موهایى نامرتب و بدنی بدبو داشتند ؛ اما حضرت محمد مثل بزرگترها ، موهایش را مرتّب می کرد و سر و صورتِ خود را ، تمیز نگه می داشت . 🌟 حضرت محمد ، به خوراکى حریص نبود ؛ و با عجله و تند تند ، غذا نمی خورند . 🌟 در همه احوال ، متانت ، سنگینی و وقار ، از خود نشان مى داد . 🌟 او نه در کودکى و نه در بزرگسالى ، هیچ وقت از گرسنگى و تشنگى ، ناله نمی زد . 🌟 ایشون دروغ نمی گفت ؛ و کار زشت و ناشایست انجام نمی داد و خنده بلند و بی جا نمی کرد . 🌟 در بیست و پنج سالگی ، با حضرت خدیجه ، دختر خویلد ازدواج کرد . 🌟 در میان مردم مکّه ، به امانتدارى و صداقت مشهور بود تا آنجا که همه ، او را محمّد امین می خواندند . 🌟 حضرت محمد ، پاک و درستکار بود 🌟 اهل شرک و بت پرستى نبود 🌟 به دنیا بى اعتنا بود 🌟 آن حضرت در چهل سالگى ، به پیامبرى انتخاب شدند و تا سه سال ، مخفیانه مردم را به اسلام دعوت می نمود . 🌟 پس از این مدّت ، رسالت خویش را آشکار ساخت و از بستگان خود آغاز کرد و سپس دعوت به توحید و پرهیز از شرک و بت پرستى را به گوشِ مردم رساند . 🌟 از همین جا بود که بزرگان قریش ، مخالفت با او را آغاز کردند و به آزار آن حضرت پرداختند . 🌟 پس از سیزده سال تبلیغ در مکّه ، ناچارا ، به مدینه هجرت نمود .
🌸 معمای مذهبی 🌸 موضوع : پیامبر اکرم ( ص ) 🕋 ۱. آخرین پیامبر و فرستاده خدا 🌟👈 حضرت محمد صلی الله علیه وآله 🕋 ۲. نام پدر حضرت محمد ( ص ) 🌟👈 عبدالله 🕋 ۳. نام مادر حضرت محمد ( ص ) 🌟👈 آمنه 🕋 ۴. پیامبراکرم در کجا به دنیا آمدند ؟ 🌟👈 مکه 🕋 ۵. سفر فضایی پیامبر اکرم ( ص ) 🌟👈 معراج 🕋 ۶. حضرت محمد ، در چند سالگی ، پیامبر شدند ؟! 🌟👈 در ۴۰ سالگی
📚 داستان پیمان یاری 🌟 مردی که أهل حجاز بود ، به مکه آمد 🌟 و مالی را به عاص بن وائل ، فروخت 🌟 اما عاص ، پولش را نداد و رفت 🌟 مرد حجازی دنبالش دوید 🌟 و بهش گفت : 🌷 پس پول من چی میشه ؟! 🌟 اما عاص بدجنس ، جوابش رو نداد 🌟 عاص داخل خونه میشه 🌟 و محکم در و می بنده 🌟 مرد حجازی ، درو می زند و می گوید : 🌷 آقا من اینجا غریبم و کسی رو ندارم 🌷 پولی هم ندارم تا به شهرم برگردم 🌷 یا کالای منو بده یا پولمو 🌟 عاص بن وائل ، با اخم و بداخلاقی ، 🌟 و با عصبانیت ، در را باز کرد 🌟 و او را از خانه اش بیرون کرد 🌟 و پولش را نداد و سرش داد زد 🌟 و به دروغ گفت : 😡 تو هیچ کالایی به من ندادی ، 😡 از اینجا برو 🌟 مرد حجازی ، 🌟 پیش بزرگترها و شیوخ قریش رفت 🌟 و از آنها خواهش کرد 🌟 تا کمکش کنند . 🌟 ولی اونا تحویلش نگرفتند ، 🌟 و جوابشو ندادند 🌟 و حاضر به گرفتن حق او نشدند . 🌟 مرد حجازی ، 🌟 وقتی دید کسی کمکش نمی کنه 🌟 و از اون طرف مالش رو دزدیدند 🌟 و پولی نداشت تا بوسیله آن ، 🌟 به شهر و خانه خود برگردد ؛ 🌟 دلش شکست 🌟 و با ناراحتی ، 🌟 بالای کوه ابی قبیس رفت . 🌟 چون از بالای کوه ابی قبیس ، 🌟 شهر مکه و خانه خدا ، 🌟 راحت تر دیده می شد . 🌟 مرد حجازی ، اول به آسمان نگاه کرد 🌟 بعد به خانه خدا نگاه کرد 🌟 اشک در چشمانش جمع شد 🌟 و با ناراحتی فریادمظلومانه ای زد 🌟 و با صدای بلند ، 🌟 از مردم مکه ، کمک خواست . 🌟 زبیر ( عموی پیامبر ) ، 🌟 با شنیدن صدای مظلومانه آن غریبه ، 🌟 بی معطلی ، از جا بلند شد . 🌟 و همراه حضرت محمد ( ص) ، 🌟 که آن زمان ۲۰ ساله بودند ؛ 👈 به سراغ صاحب صدا رفتند . 🌟 وقتی پیداش کردند ؛ 🌟 او را دلداری دادند و گفتند : 🌹 چی شده مرد ؟! مشکلت چیه ؟! 🌟 مرد حجازی با ناراحتی گفت : 🌷 یه آقایی به نام عاص پسر وائل ، 🌷 کالایی از من خرید ؛ 🌷 ولی پولمو نمیده . 🌟 زبیر ، دست آن کرد را گرفت 🌟 و به خانه خود برد 🌟 و پذیرایی مفصلی از او کرد 🌟 سپس پیش بزرگان قبائل رفت ، 🌟 و از آنان خواهش کرد 🌟 تا در یاری به مظلومان 🌟 و گرفتن حق آنان ، کمکش کنند . 🌟 زبیر موفق شد چندتا از قبایل را ، 🌟 باخود همراه کند . 🌟 سپس همگی ، در خانه عبدالله پسر جدعان ، جمع شدند ؛ 🌟 و در آنجا , پیمانی به نام "حلف_الفضول" نوشتند ، 🌟 و دستهای خود را ، 🌟 به نشانه تعهد در برابر پیمان ، 🌟 در آب زمزم فرو بردند و گفتند : 🌹 نباید به هیچ شخص غریب یا آشنایی ، ستم شود ؛ 🌹 و باید حق مظلوم را از ظالم بگیریم ! 🌹 و از ایجاد بی نظمی ، اغتشاش ، فساد و دزدی ، جلوگیری کنیم . 🌹 و با هم دربرابر دشمنان مقاومت کنیم و از خانه کعبه حمایت کنیم و... 🌟 بعد از بستن پیمان ، 🌟 با هم دیگه پیش عاص رفتند ، 🌟 و پول مرد حجازی را ، از او گرفتند 🌟 و به صاحبش دادند . 🌟 مرد حجازی هم ، خیلی تشکر کرد 🌟 و براشون دعای خیر نمود .
🌸 معمای مذهبی 🌸 موضوع : امام زمان عجل الله فرجه 🕋 ۱. آخرین امام ❓ 🌟👈 امام مهدی عجل الله فرجه 🕋 ۲. نام پدر امام زمان ( عج ) 🌟👈 امام حسن عسکری علیه السلام 🕋 ۳. نام مادر امام زمان ( عج ) 🌟👈 حضرت نرجس 🕋 ۴. امام زمان در کجا به دنیا آمدند ؟ 🌟👈 سامرا 🕋 ۵. سفر پنهانی امام زمان عج 🌟👈 غیبت 🕋 ۶. امام زمان عج ، در چند سالگی ، امام شدند ؟! 🌟👈 در ۵ سالگی 🕋 ۷. روز ولادت امام زمان ؟! 🌟👈 نیمه شعبان
🌷✨ چیستان و معمای مذهبی ✨🌷 🕋 آن چیست که قفل آسمانهاست❓ 👈 شرک 🕋 آن چیست که کلید آسمانهاست❓ 👈 شهادتین ( اشهد أن لا اله الله و اشهد أن محمداً رسول الله )  🕋 آن چیست که کلید بهشت است❓ 👈 نماز  🕋 آن چیست که کلید نماز است❓ 👈 وضو 🕋 آن چیست که سلاح مؤمن است❓ 👈 دعا
🌸🌟✨ معرفی الگو ✨🌟🌸 🌸 داستان بلال حبشی 🌸 🌟 بلال حبشی ، كه دلش سرشار از ايمان به خدا بود ؛ يكی از ياران با وفای پيامبر اكرم (صلی الله علیه وآله) و اذان گوی حضرت بود . 🌟 مشركان ، جلوی چشمان ديگران ، او را مورد شكنجه‌های سخت ، آن هم در زير آفتاب گرم ، قرار می ‌دادند ؛ 🌟 و از او می ‌خواستند كه دست از خداپرستی و ايمان به خدا بردارد . 🌟 ولی بلال ، در زير آفتاب سوزان ، مکرر به آنها می گفت : اَحَد اَحَد ... 👈 يعنی من فقط خدای احد و يكتا را مي‌پرستم و از بت‌ پرستی شما بيزارم . 🌟 آن‌ها فكر می ‌كردند ؛ 🌟 كه با شكنجه‌های زيادتر ، 🌟 او دست از ايمان خود برمی ‌دارد . 🌟 ولی بلال ، با نفس‌های ضعيف خود ، 🌟 در زير آن همه آزار و اذيت ، 🌟 خدا را به يگانگی می ‌خواند . 🌟 و بنی ‌اميه را نااميد می ‌كرد .
Lalaei-Emam-Zaman-Lalaei-Gole-Ziba-SoftGozar.com (2).mp3
6.14M
🌷 لالایی مهدوی ( امام زمان عج ) 🌷 ویژه کودکان 🌷 این آهنگ زیبا را ، 🌷 یکی از اعضای خوب کانال ، 🌷 برای ما فرستادند .
🌸🌟✨ معمای قرآنی ✨🌟🌸 ☀️ سوره ای که همنام یکی از اوقات نماز است ؟! 👈 سوره عصر ☀️ كدام سوره ، به نام يک زن بهشتی است ؟ 👈 سوره مبارکه مريم ☀ آخرين سوره قرآن كريم ؟! 👈 سوره ناس ☀️ هرسوره‌ از چه چیزی تشکیل شده ؟! 👈 آیه ☀️ بزرگترین سوره قرآن کریم ؟! 👈 سوره بقره ☀️کوچکترین سوره قرآن کریم ؟! 👈 سوره کوثر
🌸🌟✨ معرفی الگو ✨🌟🌸 🌟✨ داستان جعفر طيّار ✨🌟 🌷 جعفر طيّار ، فرزند ابوطالب ، برادر امام علی علیه السلام و از دوستان خوب و با وفای حضرت محمد ص بود . 🌷 زندگی جعفر ، مثل نور ، روشن بود 🌷 همیشه در حال انجام کارهای خوب و اعمال شايسته بود . 🌷 نمازش رو همیشه ، اول وقت و به جماعت می خوند . 🌷 به پدر و مادرش ، خیلی احترام میذاشت . 🌷 جعفر ، همان اوایل که پیامبر ، تبلیغ خود را شروع کرد ، مسلمان شد . 🌷 پيامبر ،‌ اونو خيلی دوست داشت و به او فرمود : 🌹 ای جعفر ! تو از جهت خلقت و اخلاق شبيه منی . 🌷 جعفر نيز همیشه به پیامبر می ‌گفت : 🌹 ما نبوت و پیامبری تو را قبول كرديم . آنچه را كه از سوی خدا به تو وحی شده است را می پذيريم . آنچه را كه خدا ، بر ما حرام كرده است ؛ بر خويش حرام می ‌نماييم و آنچه را حلال كرده است ؛ حلال می شماريم . ( در اینجا مربیان عزیز ، چند نمونه از حلالها و حرام های خدا را ، برای بچه ها ذکر کنند . ) 🌷 جعفر ، مرد پاک و شجاعی بود 🌷 و در جنگ‌ها ، قهرمانانه با دشمنان اسلام می جنگید . 🌷 و از کسی نمی ترسید به جز خدا . 🌷 در یکی از جنگها ، با قدرت مبارزه کرد ، اما آدمای بد ، او را محاصره کردند و ناگهان از پشت ، دستاش رو قطع کردند 🌷 و اونو مظلومانه به شهادت رساندند . 🌷 وقتی خبر شهادت جعفر و قطع شدن دستاش رو به پيامبر ‌دادند ؛ 🌷 حضرت گريه كرد و فرمود : 🌹 خداوند در عوض دو دستان بريده او ، دو بال بهش خواهد داد كه در بهشت با فرشتگان پرواز ‌كند . 🌷 به خاطر همین ؛ به جعفر طيّار ، معروف شد .
💠 چطور برای شب قدر آماده شویم؟ 👆👆👆 🤲 التماس دعا
🌷 چیستان و معمای مذهبی 🌷 🌸 آن چیست که جای رفتن است نه جای ماندن ؟ 👈 دنیا 🌸 آن چیست که سرمایه دین است ؟ 👈 قرآن کریم 🌸 آن چیست که بهار قرآن است ؟ 👈 ماه مبارک رمضان 🌸 آن چیست که ستون دین است ؟ 👈 نماز 🌸 آن چیست که سپر آتش جهنم است ؟ 👈 روزه
🌷 طرح درس : 👈 داستان ولادت امام عسکری علیه السلام 😍 🌷 قسمت اول 🌟 سال ۲۳۲ هجری بود 🌟 و از ماه ربیع الثانی ، هشت روز گذشته بود . 🌟 در یکی از خانه های مدینه ، پدر و مادری منتظر تولد فرزند خود بودند . 🌟 آن پدر، بهترین پدر دنیاست و نامش امام هادی علیه السلام بود . 🌟 و آن مادر ، زنی دانشمند ، پاک ، باحیا ، با حجاب و با خدا بود ؛ به نام حُدَیثه . 🌟 ناگهان ، صدای نوزادی در خانه کوچک امام علی نقی ، امام هادی علیه السلام ، بلند شد . 🌟 بله بچه ها ، امام یازدهم ما ، به دنیا اومد و دنیا را با وجودش ، روشن کرد . 🌟 شکوفه لبخند ، روی لبان پدر و مادرش نشست و نام او را ، حسن گذاشتند . 🌟 بنابراین ، نام یازدهمین امام ما ، مثل نام امام دوم ، یعنی امام حسن مجتبی علیه السلام شد . 🌟 اون روز ، آسمون به زمین تبریک می گفت و زمین به خودش افتخار می کرد . 🌟 فرشته ها ، بال هاشون رو باز کرده بودند و دور تا دور زمین می گشتند . 🌟 همه خوشحال بودند و تولد این نوزاد رو به همدیگه تبریک می گفتند . 🌟 وقتی امام عسکری بزرگ شد 🌟 آدمهای بد ، پدرش امام هادی را شهید کردند و خودش بعد از پدرش امام شد . 🌟 آدمای بد و شیطان ها ، وقتی دیدند ، همه بچه ها ، امام عسکری را دوست دارند ؛ حسودی کردند و به خانه امام حسن عسکری حمله کردند ؛ 🌟 و امام عسکری را دستگیر کردند ؛ 🌟 و او را در پادگان و منطقه نظامی و ارتشی ، زندانی کردند . 🌟 به خاطر همین ، به او عسکری گفتند . 🌟 بعدها ، امام حسن عسکری علیه السلام ، پسری زیبا به دنیا آورد و نام او را مهدی گذاشت . 🌟 بله بچه ها ، امام حسن عسکری ، پدر بزرگوار امام زمان علیه السلام ، مهدی موعود (عج) هستند .