#ارسالی_توسط_مخاطبین_محترم_سینما_اندیشه
#جناب_آقای_فرهاد_ارمیون 👇
با عرض سلام و خسته نباشید
در مورد تنت
ایراد اصلی فیلم نکات پیش پا افتاده ای است که موتور حرکت داستان است
اینها بیشتر شبیه بهانه است تا دلیل اتفاقات
انگار کارگردان فقط میخواد فرد رو در مقابل خودش قرار بده و برای این موضوع بدترین بهانه ممکن را میتراشد. از دزدین نقاشی که ربطی به قهرمان بی نام قصه ندارد تا مداوای زن زخمی.
حتی انگیزه سیتور هم برای نابودی دنیا چنگی به دل نمیزند و اصلا کسی که به خاطر بیماری ناامید باشد انگیزه ای برای تغییر و حرکت ندارد و تنها دلیلی که فیلم به ما میدهد دیالوگی است که به همسرش میگوید :اگر برای من نباشی پس اصلا نباید باشی.
در حالی که فیلم میخواهد دغدغه خود را جهانی و آرماگدونی نشان دهد اما دیالوگ های شخصیت ها مخصوصا زن قصه مدام دور فرزندش میچرخد که اصلا قابل درک نیست.
از جنبه های منفی دیگر فیلم میتوان به سکانس پایانی و تغییر موسیقی برای تیم پیشران و تیم معکوس که با کات خوردن های مداوم آزار دهنده میشه اشاره کرد.
از نکات قابل توجه میتوان به آیندگانی اشاره کرد که در میان ستاره ای ناجی بشریت و در تنت قاتل آنها هستند.
تنها نقطه مثبت فیلم ایده خلاقانه آن برای سفر در زمان است که با تمام فیلمهای اینچنینی دیگر متفاوت بود و آن معکوس کردن آنتروپی است.
اگر در ممنتو با جدا کردن صحنه های رنگی و سیاه و سفید میتوانستیم به راحتی فیلم را درک کنیم اما در تنت دیگر قادر به انجام این کار نیستیم چون هرجا فرد و افراد معکوسی هستند دقیقا در یک صحنه با افراد عادی حضور دارند و پیچیدگی ماجرا را چندین برابر کرده اند و نباید توقع داشته باشید با یک بار دیدن فیلم به ماجرا پی ببرید.
در کل انگار اصل داستان به اندازه کافی برای نولان ابهام ندارد که تا جایی که میتواند همه چیز را مبهم و مجمل میگذارد به گونه ای که فیلم شبیه قسمت آخر فصل اول سریال تنت است تا یک سینماییه با سر و ته.
🎥 #سینما_اندیشه | ایستگاهی برای اندیشیدن
🆔 @cinema_andisheh