من؛
قدم زنان و شاد ، وارد کوچه شد . حال دلش قشنگ و زیبا بود ، گویی در بین گل های نیلوفری عطرآگین شده بود
این متن برای من نوشتهشدهها
خیلی قشنگ حالاون شب من رو توصیفکرده:))))))
یکی از بهترین خاطراتم برای همون شبه جوری که همیشه توی انشاء یا نوشتههایم از همون شب مینویسم.
هدایت شده از شکوفههای ِیاس ؛
تا میتونید این پاییز زندگی کنید و خوشباشید، به یه بهونهی کوچیک همدیگه رو به آغوش بگیرید، باهم حرف بزنید بخندید از کنارهم بودناتون لذت ببرید و خلاصه اینکه هوای هم رو بیشتر داشته باشید،
دنیا عوض میشه آدما عوض میشن فرصتها از دست میره و زندگی بدتر از اونچیزی میشه که فکرش رو میکنید
پس برای همین چیزای پوچکی خوشحالباشید.