باشد که شاید من در میان نوشته‌هایتان گم شوم.

صورتت مثل یک بوم نقاشیه! چون میشه هر بار یه شکلی رو روش کشید ، که باب میلته..(: #باب_دل

این خورشیدی که غروب کرد ، دوباره طلوع میکنه! چون سرنوشت اون ، دست ناخدای کشتی ماست .؛ پس امیدوار باش :(

-

شبی در خیال رسیدن‌به‌تو ناگهان ماه را میان‌ شاخ‌و‌برگ‌ها خواهم یافت و سراغ‌تو را، حالت‌را یا شاید تصویر خنده‌هایت را از او خواهم پرسید که شاید، شاید توانستم تورا بیابم و دستات را بگیرم با حرف‌هایم به تو اثبات کنم که چقدر دوستت میدارم:) -شب‌خوش‌خوش‌خنده‌ترین رویای ِ‌من.

صبحی در میانه‌های خواب آغاز کردم،خوابی که نمیدانم از صحبت کِه بود!.

اما از دستان ِ‌او نمیدانم چه بگویم که کلمات و واژه‌های ذهنم قادر به توصیف آن دستان گرمی‌بخش ِمن نیست.

با تمام امیدها، با تمام ذراتم، به‌تو عشق میورزم -جناب‌شاملو.

من جلد‌تو، هستم بر‌بام تو، هستم تو شمس ِ‌منی، من خورشید پرستم...

حال ِ‌من بی‌تو بسان یک آواره غمگین است.

آن‌زمان که کنارت نیستم تورا میسپارم به دست صاحب آسمانها تا او مراقب خنده‌هایت یا آغوشت باشد.