eitaa logo
🇱🇧🚩 دختــران چــادری 🇮🇷
154.4هزار دنبال‌کننده
29.4هزار عکس
18.5هزار ویدیو
287 فایل
گفتیـم در دنیایی کـه از هر طـرف بــه ارزشهـایــمـان میتـازنـد شـاید بتـوانیم قـطـره ای بـاران باشیم در این شوره زار مردمان آخرآلزمان و مــا هــم مــدل زنــدگـیـمـان روش بودنمـان و زیبـایـی آرمـانهـا و دانسته هایمان را زمزمه کنیم . . . . . @adv_clad_girls
مشاهده در ایتا
دانلود
^∞^🌿 اگر‌ وجود خدا☝️🏻 ..✨ باورت✨.. بشه ، خدا یه نقطه •→ میذاره زیر باورت... ← 💫 ﴿ یاورت ﴾💫 میشه:) 🙃❣ 🐣🌀🦋 @clad_girls 🐣🌀🦋
دلانهــ🌿 هیچ‌وقت‌فکر‌نمی‌کردم‌دلم‌انقدری‌جا‌‌‌نداشته‌باشه‌که ‌‌‌تورو‌از‌دلم‌ بیرون‌کنم‌برا‌راه‌دادن‌یکی‌که‌لیاقتشو‌نداره... هروقت‌جانبود، جای‌تو‌بود‌که‌خالی‌شد.‌که‌خالیش‌کردم. . . . خدایا...پشیمونم!بـبـخـــــشـیـــــد... 🆔@clad_girls
💗 خواهـرم✨ محجوب بـٰاش و باتقـٰوا🌱🔗 ڪه شماييد ڪه دشمن را با چـٰادر سيـٰاهتان و تقوايتـٰان مۍڪُشيد🖤🌻 💟 @clad_girls
واقعا اگر بانویی با حیا باشه از شنیدن این نظرها ذوب میشه از شرم این چادری نماها چه کسانی هستن؟ هدفشون چیه؟؟؟؟ فضای مجازی رها شده به حال خود😡 @clad_girls
🔴 اگر مسئولین از این ننگ بمیرن رواست که ✖️در فضای اینستاگرام، اجازه انتشار یک پست از سردار دلها نداریم ولی دست به دست شدن و در واقع معرفی شدن، یکی از کثیف ترین موجودات زمین هیچ اشکالی نداره!! 😔💔 اگر مَردید شما هم یا این مستهجنات رو حذف کنید یا اگر ناتوان برای کنترل فضا هستید که ... ♨️ برای نابودی یه ملت کافیه: 👇 هنرگندهایی که بی بند و باری رو در بین جوان ها و نوجوان ها ترویج میکنن
♥️⃢✌️🏻 √مـرد میدآن چی می‌شه یه رئیس‌جهور جوآن😌😍 ، مردمـے 🤩 و حزب اݪݪهــے🇮🇷 از جنس ❣ روزیمون بشهـ ••• :)) ┄┅•|•⊰❁〇⃟🌸❁⊱•|┅┄ ♨️ حامی 🔴 به جمع ما بپوندید👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2424932C0dc1e42b39
هدایت شده از ⛔ هوس/online ⛔
توی‌کتابِ‌" سھ‌دقیقھ‌درقیامت " اومده‌که: [.._هرچی‌من‌شوخی‌شوخی‌انجام‌دادم، ایناجدی‌جدی‌نوشتن..._] :) حواسمون باش🙃 ⛔️⛔️🚫🚫⛔️⛔️ 🔴 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3779723272C22d0624772
اگرفکرمۍکنید،دیندارهستیدوشادنیستید، اشتباه فکر می کنید،دیندار نیستید...(: استادپناهیان🌱' 🌸🍃 @Clad_girls
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌀 📖 ....زودتراز ما دوست علی‌آقا، هادی فضلی¹ ، رسیده بود ، باهمسر و دختر کوچکش زینب . چقدر خسته بودیم آن شب . اصلا نفهمیدیم کی و چطور رختخواب‌هایمان را انداختیم و خوابیدیم . صبح زود با سروصدای علی‌آقا از خواب بیدار شدیم . علی آقا بعداز نماز صبح رفته بود و نان خریده بود ، شلوغ میکرد و با سروصدا سعی می‌کرد بیدارمان کند . ما توی هال خوابیده بودیم و آقاهادی و اهل و عیالش توی پذیرایی . بلندشدم و تندوفرز رختخواب‌ها را جمع کردم . آقاهادی هم به کمک علی‌آقا آمد و و سفره‌صبحانه را انداختند . زینب هنوز خواب بود . بعداز صبحانه ، علی‌آقا و آقاهادی لباس‌های فرن سپاهشان را پوشیدند . موقع خداحافظی پرسیدم :« کی برمی‌گردید؟» علی آقا با لهجه غلیظ همدانی صحبت می‌کرد . گفت :«معلوم نیست . سربازی هرروز میاد دم در . اگه خرید یا کاری داشتین ، بِشِش بگین » وقتی علی آقا و آقاهادی دررا پشت‌سرشان بستند و رفتند ، تازه متوجه شدم چقدر در آن خانه غریبم . از روی بی‌کاری و شایدهم کنجکاوی شروع کردم به گشت و شناسایی در خانه . دست‌شویی و حمام توی حیاط بود ؛ سمت چپ . حیاطی بود نقلی و جمع‌وجور و حدودا پنجاه شصت متر ، دیوارها و ساختمان آجری تازه از دست بنا درامده بود . نور تیز خورشید چشم را می‌زد . کمی توی حیاط قدم زدم و از چهار پنج پله بالا رفتم . ایوانی کوچک و باریک بود که از آنجا وارد ساختمان می‌شدیم . هال نسبتا بزرگی داشت و یک پذیرایی بیست‌وچهارمتری . آشپزخانه هیچ امکاناتی نداشت ؛ نه کابینت شده بود و نه کاشی‌کاری . اما، تا چشم کار می‌کرد از در و دیوارش خاک می‌بارید و آت‌وآشغال آویزان بود . ته هال سیزده چهارده پله وجود داشت که ختم می‌شد به زیرزمینی تاریک با دوتا اتاق ؛ یکی بزرگ با پنجره‌ای کوچک و آن یکی کوچک و چهارگوش و تنگ و با پنجره ای نزدیک سقف ، که باز می‌شد داخل حیاط خلوتی کوچک بو دیواری بلند پنحره‌ای که توی حیاط باز می‌شد . یک لامپ صدوات بی‌ریخت هم از سقف آویزان بود که به‌زور با کمک نور حیاط‌خلوت اتاق را روشن می‌کرد . چندروز بعد این اتاق شد اتاق من و علی‌آقا . خانه هنوز درست و حسابی از دست بنا بیرون نیامده بود . با فاطمه تصمیم گرفتیم تا زینب ، که آن وقت یک‌سال‌ونیمه بود ، بیدار نشده خانه را تمیز کنیم . چادرهایمان را دراوردیم و روسری‌ها را پشت گردنمان گره زدیم و سفره‌را جمع کردیم که صدای گرومپ گرومپ ضدهوایی ها بلند شد .... __________________________ ۱. هادی فضلی ۱۴خرداد ۱۳۴۱ درشهرستان‌ مریانج از توابع استان همدان به‌دنیا آمد و درعملیات مرصاد در تاریخ ۱۳۶۸/۵/۷ د منطقه چارزبر اسلام آباد به شهادت رسید . شهید هادی فضلی از نیروهای قدیمی واحد اطلاعات‌عملیات بود و درزمان شهادت فرمانده اطلاعات عملیات تیپ ۲ لشکر انصارالحسین استان همدان بود . ____________________________ 🆔@clad_girls
-از‌مجموعھ‌عکس‌هاۍدوست‌‌داشتنے‌˘˘ 😍 🆔 @Clad_girls
50.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💥 ماجرای تحول پریسا خانم ریحانی 🌼🌸🌼🌸🌼 ✨ از لاک جیغ تا خــدا ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔴 عضو شوید ⇩⇩⇩ 🌸 eitaa.com/joinchat/3093102592Cc9d364a057
پنج شنبـه‌ها ، روز دعـاست روز عشـــق است روز قول و قرار است پنج شنبـه ها بوی بهشـت می‌دهد عطر مزار شهـــدا . . . 🆔 @Clad_girls