🇱🇧🚩 دختــران چــادری 🇮🇷
📚#افتاب_در_حجاب ♥️#قسمت14 فقرا و مساکین شهر از این خبر، مطلع و مسرور شدند.... چرا که عطرولیمه ازدو
📚#افتاب_در_حجاب
♥️#قسمت15
تو چشم به آسمان مى دوزى...
قامت دو نوجوانت را دوره مى کنى و مى گویى :رمز این کار را به شما مى گویم تا ببینم خودتان چه مى کنید.
عون و محمد هر دو با تعجب مى پرسند:رمز؟!و تو مى گویى : آرى، قفل رضایت امام به رمز این کلام ،گشوده مى شود. بروید، بروید و امام را به مادرش فاطمه زهرا
قسم بدهید. همین... به مقصود مى رسید...اما...
هر دو با هم مى گویند:
اما چه مادربغضت را فرو مى خورى و مى گویى : غبطه مى خورم به حالتان . در آن سوى هستى ، جاى مرا پیش حسین خالى کنید.... و از خداى حسین ، آمدن و پیوستنم را
بخواهید.هر دو نگاهشان را به حلقه اشک چشمهاى تو مى دوزند و پاهایشان سست مى شود براى رفتن...
مادرانه تشر مى زنى :بروید دیگر، چرا ایستاده اید؟!چند قدمى که مى روند، صدا مى زنى:راستى! و سرهاى هر دو بر مى گردد.سعى مى کنى محکم و آمرانه سخن بگویى:همین وداعمان باشد. برنگردید براى وداع با من ، پیش چشم حسین.و بر مى گردى...
و خودت را به درون خیمه مى اندازى و تازه نفس اجازه مى یابد براى رها شدن و بغض مجال پیدا مى کند براى ترکیدن و اشک راه مى گشاید براى آمدن.چقدر به گریه مى گذرد؟
از کجا بدانى ؟فقط وقتى طنین فریاد عون به رجز در میدان مپیچید،...
به خودت مى آیى و مى فهمى که کلام رمز، کار خودش را کرده است و پروانه شهادت از سوى امام صادر شده است.
شاید این اولین بار باشد که صداى فریاد عون را مى شنوى... از آنجا که همیشه با تو و دیگران ، آرام و به مهر سخن مى گفته.... نمى توانستى تصور کنى که ذخیره و ظرفیتى از فریاد هم در حنجره داشته باشد. فریادش ، دل تو را که از خودى و مادرى، مى لرزاند، چه رسد به دشمن که پیش روى او ایستاده است:
آهاى دشمن ! اگر مرا نمى شناسید، بشناسید! این منم فرزند جعفر طیار، شهید صادقى که بر تارك بهشت مى درخشید و با بالهاى سبزش در فردوس پرواز مى کند. و در روز حشر چه افتخارى برتر از این ؟!ذوق مى کنى از اینهمه استوارى و صلابت و این اشک که مى خواهد از پشت پلکها سر ریز شود، اشک شوق است....
اما اشک و شیون و آه ، همان چیزهایى هستند که در این لحظات نباید خودى نشان دهند. حتى بنا ندارى پا را از خیمه بیرون بگذارى . آن هنگام که بر تل پشت خیمه ها مى رفتى و حسین و میدان را نظاره مى کردى ، فرزند تو در میدان نبود.اکنون از خیمه درآمدن و در پیش چشم حسین ظاهر شدن یعنى به رخ کشیدن این دو هدیه کوچک.
و این دو گل نورسته چه قابل دارد پیش پاى حسین!اگر همه جوانان عالم از آن تو بود، همه را فداى یک نگاه حسین مى کردى و عذر مى خواستى .
اکنون شرم از این دو هدیه کوچک، کافیست تا تلاقى نگاه تو را با حسین پرهیز دهد...
#ادامه_دارد......
🆔@clad_girls
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#دلتنگی
میشه نگام کنی.....💔😔
🆔@clad_girls
32.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹السلام علی الحسین علیهالسلام...
🌹سلامی که به دیدار رسید
▪️شب جمعه شب زیارتی ارباب
🌷هدیه به روح نورانی شهید حاج قاسم سلیمانی صلوات
#حاج_قاسم
#امام_حسین
🆔@clad_girls
004 Khab Mididam.mp3
12.88M
تو اون شلوغیا تو خیمهها ترسیدم
تو اون سروصداازخستگی خوابیدم
🎤کربلایی حسین طاهری
#احساسی
#مداحی
🆔@clad_girls
-جـامجھانتشنہلـبهـاےٺوسـت (:
مسټشـدودسـتازایـنخـانہشسـت ...!
#ریحانه🌱
#محرم
#یااماممظلــوم 😭
🏴 @Clad_girls 🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
توی اون دنیا مردم ما رو شفاعت می کنن یا حضرت زهرا سلام الله علیها؟✨
#استوری
🆔@clad_girls
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سخنان سردار سلیمانی
در مورد مصائب حضرت زینب(س)
ما رأیت الا جمیلاً
#حاج_قاسم
🆔@clad_girls
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴ماجرای دختر روستایی که مخترع شد!
🔹ساخت دستگاه ۴٠ میلیونی کشورهای دیگر با ٣٠٠ هزار تومان در داخل کشور!
🆔 @Clad_girls
🇱🇧🚩 دختــران چــادری 🇮🇷
📚#افتاب_در_حجاب ♥️#قسمت15 تو چشم به آسمان مى دوزى... قامت دو نوجوانت را دوره مى کنى و مى گویى :رمز
📚#افتاب_در_حجاب
♥️#قسمت16
کافیست تا تلاقى نگاه تو را با حسین پرهیز دهد.... یال خیمه افتاده است و هیچ گوشه اى از میدان پیدا نیست.... اما این اختفا نه براى توست که پرده هاى ظلمت و نور را دریده اى... و نگاهت به راههاى آسمان آشناتر است تا زمین.
مى بینى که سه سوار و هیجده پیاده ، به شمشیر عون ، راهى دیار عدم مى شوند و خدا نیامرزد عبداالله بن قطبه نبهانى را
که با ضربه اى نامردانه ، عون را از اسب به زیر مى کشد.هنوز بدن عون به زمین نرسیده ، فریاد محمد است که در آسمان مى پیچد:شکایت به درگاه خدا باید برد از قساوت این قوم کوردل امام ناشناس ، قومى که معالم قرآن و محکمات تنزیل و تبیان را به تحریف و تبدیل ایستادند و کفر و طغیان خویش را آشکار کردند.
تعجیل محمد شاید از این روست که از باز پس گرفتن رخصت مى هراسد یا شاید به ورودگاه عون که پیش چشم اوست ، رغبت مى ورزد... ده پیاده او را دوره مى کنند و او با شمشیرش میان جسم و جان هر ده نفر فاصله مى اندازد.
یازدهمى عامربن نهشل تمیمى است که شمشیر کینه اش را از خون محمد سیراب مى کند.عذاب جاودانه خدا نثار عامر باد.
اى واى ! این کسى که پیکر عون و محمد را به زیر دو بغل زده و با کمر خمیده و چهره درهم شکسته و چشمهاى گریان ، آن دو را به سوى خیمه مى کشاندحسین است. جان عالم به فدایت ، حسین جان رها کن این دو قربانى کوچک را خسته مى شوى.
از خستگى و خمیدگى توست که پاهایشان به زمین کشیده مى شود.
رهایشان کن حسین جان !
اینها براى خاك آفریده شده اند.
آنقدر به من فکر نکن . من که این دو ستاره کوچک را در مقابل خورشید وجود تو اصلا نمى بینم . واى واى واى ! حسین جان ! رها کن اندیشه مرا.
زینب ! کاش از خیمه بیرون مى زدى و خودت را به حسین نشان مى دادى...
تا او ببیند که خم به ابرو ندارى و نم اشکى هم حتى مژگان تو را تر نکرده است... تا او ببیند که از پذیرفته شدن این دو هدیه چقدر خوشحالى و فقط شرم از احساس قصور بر دلت چنگ مى زند. تا او ببیند که زخم على اکبر، بر دلت عمیق تر است تا این دو خراش کوچک.او تا ...اما نه ، چه نیازى به این نمایش معلوم ؟بمان ! در همین خیمه بمان ! دل تو چون آینه در دستهاى حسین است.این دل تو و دستهاى حسین ! این قلب تو و نگاه حسین!
قصه غریبى است این ماجراى عطش..
#ادامه_دارد......
⚛@clad_girls
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
+مسئولےڪهعامـل
ڪوچڪشـدنسفـࢪھمـردمـہ 😏
#حسین_فریدون
🏴 @Clad_girls 🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌿{•عــشـ❣ـق•} 🌿
《یــعــنـ😍ـے 》
بـه تـ☝️ـو رسیـ🚶🏻ـدن...
#عــااااالــیــه...😍✋🏻....
#چه_زیبا
#ان_شاءالله_کربلا
#امام حسین(ع) ینی میام؟؟؟😭
🆔 @Clad_girls 🍃🌸
🔗⃟🖤
#ریحانه
چـــــــــــــــــادر تو تلافی غروبی است...
که در آن روز به زور #چادر ازسر زنان حرم #پیامبر می کشیدند... چادر تو میراث خون دلهای خیمه نشینان ظهر #عاشوراست ...
و چادر سرکردنت به همین سادگی انتقام کربــــــــــــــــــلا ست...🥀
🆔@clad_girls
✅ طلوع خورشید عظمت
🌷 دو روز قبل در یک بیابان، برادر و امام و رهبر او را با این همه عزیزان و جوانان و فرزندان از بین بردهاند، این جمع چند ده نفرهی زنان و کودکان را اسیر کردهاند، آوردهاند در مقابل چشم مردم، بعضی هلهله میکنند، بعضی هم گریه میکنند؛ در یک چنین شرائط بحرانی، ناگهان این خورشید عظمت طلوع میکند؛ همان لحنی را به کار میبرد که پدرش امیرالمؤمنین علیهالسلام بر روی منبر خلافت در مقابل امت خود به کار میبرد.
🕰 ۱۳۸۹/۰۲/۰۱
🆔@clad_girls