قاسمرسیدهاستبہاحلۍمنالعسل...
اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ تَحْتَ رایَةِ وَلِیِّکَ الْمَهْدِیّ(عج) 😭💔
#محرم
#امام_زمان(عج)
🆔️ @clad_girls
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دابسمش روضهی حضرت رقیه‼️
نفهمی و وقاحت حجاب استایل ها ته نداره🚶🏿♀...
➖➖➖
#حجاب_استایل
#تباه
🆔@Clad_Girls
🇱🇧🚩 دختــران چــادری 🇮🇷
- نمیشود پسرجان ، چندبار بگویم .. نمیشود . برو جانم ! برو وقت ما و خلقالله را نگیر ...
+ چرا نمیشود ؟ مگر من چه کم از بقیه دارم ؟
- لاالهالاالله 🤦🏻♂عجب گیری کردیم از دست این نیم وجبی .
بچه جان ، زبان فارسی میگویم : سِـنـَت کم است . من اجازه ندارم اسمت را بنویسم . ببین اینجا چقدر شلوغ است ، چقدر کار روی سر من مفلوک ریخته . آن وقت باید وایسم اینجا باتو یکی به دو کنم ؟
از پایگاه زد بیرون ....
زیرلب با خودش گفت :« *اینها به من می گویند سن تو كم است اما خیال كرده اند، هر طوری شده من باید خودم را به جبهه برسانم* . »
از وقتی در دوره های آموزشی بسیج شرکت کرده و در کل گردان نفر پنجم شده بود ، عزمش را برای جبهه جزم کرده و هیچ کس و هیچ چیز مانعش نمیشد .
سریع خودش را به خانه رساند و بقچه مختصری برداشت و گفت : ننه من رفتم ...
با هر مصیبتی بود ، خودش را به ساختمان ریاست جمهوری رساند .
با سختی از میان جمعیت عبور کرد و خودش را به رییس جمهور وقت رسانید .
بی مقدمه گفت :
« من از تبریز تا اینجا آمده ام ، که به شما بگویم *دستور دهید دیگر روضه حضرت قاسم علیهالسلام را نخوانند* »
رییس جمهور وقت ، آیتاللهخامنهای با تعجب گفتند :« چرا پسرم ؟ »
- برای اینکه وقتی منِ سیزده ساله را به جبهه راه نمیدهند و میگویند سنت کم است ، چطور میتوانند روضه قاسم سیزده ساله که با رشادت جنگید را بخوانند ؟؟؟
حرف های مرحمت ، رییسجمهور را تحت تاثیر قرار داد و همانجا ، روی برگه ای نوشت :
« *مرحمت عزیز میتواند بدون هیچ محدودیتی به جبهه اعزام شود .*
امضا ، سیدعلیحسینیخامنهای »
و این
یعنی یک مجوز محکم و معتبر برای حضور مرحمت بالازاده در جبهه .......
#مرحمت_بالازاده
#حضرت_قاسم
#نوجوان #رشادت
#محرم #شجاعت
نثار روح این شهید عزیز ، صلواتی هدیه کنید .
🆔 @clad_girls
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
+یهرحمـــےبهعموۍپیرمردتبڪن💔..
🎙استادپناهیان
➖➖➖➖
#قاسم_بن_الحسن
🆔@Clad_Girls
سیده شهلا در آذربایجان پرچم حسینی را برافراشته و در حالی که گوشه کنار باکو پر از پرچم ترکیه ، اسقاطیل و رنگین کمونیه؛ دولت الهام یزیدف دستور داده تبلیغ شعارهای مذهبی افراطی!!! و برافراشتن پرچمی جز پرچم باکو مجاز نیست!
خانه سیده شهلا خیمه زینب است.
آذربایجان سرزمین حسینیان است. آذربایجان دومین کشور شیعی جهان است
تمام دنیا تو را تماشا میکنند. ما با تو هستیم.
#سیده_شهلا
🆔@Clad_Girls
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در پی افزایش تعرض به زنان، اتوبوس های صورتی مخصوص زنان در جاکارتا پایتخت اندونزی شروع به فعالیت کردن...
اونوقت در ایران یک بخشی از چند پارک، اختصاصی بانوان شده، برچسب تندرو زدن به عوامل این طرح!
🗣باران وکیلی ♭
🆔@Clad_Girls
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️پویش" #فرشتگان_سرزمین_من " با دست پر به مترو اصفهان آمدند
رزق معنوی،نمک تبرک،بستن گیره روسری و هدیه به مسافران مترو از مهمترین برنامه های این پوشش فرهنگی عفاف و حجاب است.
🚆این پویش با همکاری مترو منطقه اصفهان در دو ایستگاه و به مناسبت ایام محرم از ۱۱ تا ۱۷ مرداد و از ساعت ۱۶ الی ۱۹ در محوطه مترو مستقر هستند
#مترواصفهان
#شهرزیرزمینی
#عفاف_حجاب
#فرشتگان_سرزمین_من
🆔 @Clad_girls
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 لعنت بهت #حرمله 🏹🍼
😭😭😭
"اَللَّهُمَّ خُصَّ اَنْتَ اَوَّلَ ظالِمٍ بِاللَّعْنِ مِنّى وَابْدَأْ بِهِ اَوَّلاً ثُمَّ الثَّانِىَ وَالثَّالِثَ والرَّابِعَ اَللَّهُمِّ الْعَنْ یَزیدَ خامِساً وَالْعَنْ عُبَیْدَ اللَّهِ بْنَ زِیادٍ وَابْنَ مَرْجانَهَ وَ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَ شِمْراً وَ آلَ اَبى سُفْیانَ وَ آلَ زِیادٍ وَ آلَ مَرْوانَ اِلى یَوْمِ الْقِیمَهِ."
🏴 @Clad_girls
🇱🇧🚩 دختــران چــادری 🇮🇷
𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷 «رمــــان جــان شـیعـه،اهـل سـنت» #پارت_چهل_و_سوم با لحن گرم مجید که به اسم
𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷
«رمــــان جــان شـیعـه،اهـل سـنت»
#پارت_چهل_و_چهارم
تا ساعتی از روز خودم را به کارهای خانه مشغول کردم و حوالی ظهر بود که دلم هوای مادر را کرد. پیچهای گاز را بررسی کردم تا بسته باشد و با خیالی راحت به طبقه پایین رفتم. در اتاق را باز کردم و دیدم مادر تنها روی مبلی نشسته و عدس پاک میکند که با لحنی غرق شور و انرژی سلام کردم. با دیدنم، لبخندی زد و گفت:
_بَه بَه! عروس خانم!
خم شدم و صورتش را بوسیدم و خودم را برایش لوس کردم:
_مامان! امروز حال نداشتم نهار درست کنم! اومدم نهار با شما بخورم!
خندید و به شوخی گفت:
_حالا نهار رو با من بخوری! شام رو میخوای چی کار کنی؟ حتماً به آقا مجید میگی برو خونه مامانم، آره؟
دیس عدس را از دستش گرفتم تا کمکش کنم و با شیرین زبانی پاسخ دادم:
_نخیر! قراره شب خوراک میگو درست کنم!
از غذای مجلسی و پُر درد سری که برای شب در نظر گرفته بودم، تعجب کرد و پرسید:
_ماشاءالله! حالا بلدی؟
و مثل اینکه پرسش مادر داغ دلم را تازه کرده باشد، با نگرانی گفتم:
_نه! میترسم خراب شه! آخه مجید اونشب از خوراک میگو شما خیلی خوشش اومده بود! اگه مثل دستپخت شما نشه، بیچاره میشم!
مادر از این همه پریشانیام خندهاش گرفت و دلداریام داد:
_نترس مادرجون! من مطمئنم دستپخت تو هم خوشمزهاس!
سپس خنده از روی صورتش جمع شد و با رگهای از نگرانی که در صدایش موج میزد، پرسید:
_الهه جان! از زندگیات راضی هستی؟
دیس عدس را روی فرش گذاشتم و مادر در برابر نگاه متعجبم، باز سؤال کرد:
_یعنی... منظورم اینه که اختلافی ندارید؟
نمیفهمیدم از این بازجویی بیمقدمه چه منظوری دارد که خودش توضیح داد:
_مثلاً بهت نمیگه چرا اینجوری وضو میگیری؟ یا مثلاً مجبورت نمیکنه تو نمازت مُهر بذاری؟
تازه متوجه نگرانی مادرانهاش شدم که با لبخندی شیرین جواب دادم:
_نه مامان! مجید اصلاً اینطوری نیس! اصلاً کاری نداره که من چطوری نماز میخونم یا چطوری وضو میگیرم.
سپس آهنگ آرامبخش رفتار پُر محبتش در گوشم تداعی شد تا با اطمینان خاطر ادامه دهم:
_مامان! مجید فقط میخواد من راحت باشم! هر کاری میکنه که فقط من خوشحال باشم.
از شنیدن جملات لبریز از رضایتم، خیالش راحت شد که لبخندی زد و پرسید:
_تو چی؟ تو هم اجازه میدی تا هرطوری میخواد نماز بخونه؟
در جواب مادر فقط سرم را به نشانه تأیید فرو آوردم و نگفتم هر بار که میبینم در وضو پاهایش را مسح میکند، هر بار که دستهایش را در نماز روی هم نمیگذارد و هر بار که بر مُهر سجده میکند، تمام وجودم به درگاه خدا دستِ دعا میشود تا یاریاش کند که به سمت مذهب اهل تسنن هدایت شود.
ساعتی از اذان مغرب گذشته بود که مجید با یک دنیا شور و انرژی وارد خانه شد. دستهایش پُر از کیسههای میوه بود و لبهایش لبریز از خنده. با آنکه حقوق بالایی نمیگرفت، ولی دوست نداشت در خانه کم وکسری باشد و همیشه بیش از آنچه سفارش میدادم، میخرید. پاکتهای میوه را کنار آشپزخانه گذاشت و با کلام مهربانش خبر داد:
_الهه جان! برات پسته گرفتم!
با اشتیاق به سمت پاکتها رفتم و با لحنی کودکانه ابراز احساسات کردم:
_وای پسته! دستت درد نکنه!
خوب میدانست به چه خوراکیهایی علاقه دارم و همیشه در کنار خریدهای ضروری خانه، برای من یک خرید ویژه داشت.
ادامه دارد...
✍🏻به قلـــم فاطمه ولی نژاد
🆔@clad_girls
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⎝🎬🖤⎞
•
•
الایااهلعالممنحسیــنرادوستدارم'!-
•
•
#حاج_قاسم
🆔@Clad_Girls
Mahdi Ranaei - Lala Gol Nakhordeh Shiram Asghar.mp3
5.76M
لالا گل نخورده شیرم اصغر 😭😭😭
🆔 @Clad_girls
Mehdi Rasouli - Lala Aroom Baba.mp3
13.23M
●━━━━━━─────── ⇆ㅤ
ㅤㅤ ◁ ㅤ❚❚ㅤ▷ ㅤ
🎼#نواےعاشقے♥️|…
🎤#مهدۍرسولے
<َلالاآرومــــبابا...>ً
#شبهفتمـــ
#صلۍاللہعلیڪیااباعبداللهالحسین
👣⃢ 🖤@Clad_girls|•~
Shab07Moharram1393[02].mp3
12.93M
●━━━━━━─────── ⇆ㅤ
ㅤㅤ ◁ ㅤ❚❚ㅤ▷ ㅤ
🎼#نواےعاشقے♥️|…
🎤#میثممطیعے
<َلالالایکمدیگہدوومبیــــار...>ً
#شبهفتمـــ
#صلۍاللہعلیڪیااباعبداللهالحسین
👣⃢ 🖤@Clad_girls|•~
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لالالا..گـــلبـابـــ๓ــا😴✨
⊹
⊹
⊹
#شاهزاده_علی_اصغر
🆔@Clad_Girls
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 تواین روزای عزیز که شهرحال وهوای عجیبی داره، ایام محرم سبب شد تا یک گروه همیشه درصحنه واردمیدان شوند تا آرمان ها وارزش ها شون را به گوش جهانیان برسونند.
این روزا متروی تهران شاهد صحنه هایی هستیم که دیدنش خالی ازلطف نیست.
از طرف مخاطب: با افتخار همراهی من باگروه #فرشتگان_سرزمین_من باعث شد تا بعد دوسال تحقیقات من درباره حجاب کامل بشه. عکس العمل مسافران نسبت به گروه پویش فرشتگان سرزمین من وبرخورد مسافران وقتی پرچم امام حسین و در مترو دیدند، واقعا دیدنی بود!
این کلیپ و حتما ببینید لطفا💯
#فرشتگان_سرزمین_من
✓ مترو #تهران | محرم ۱۴۰۱
🏴 @Clad_girls