11.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃❤️
💍 ازدواج در دل کوه!
.
اخیرا دو زوج دوقلو زندگی را با حضور در #کهف_الشهدا در بام تهران، ساده و بی ریا و با عهدنامهای با شهدا امضا و آغاز کردند.
.
قدیم وقتی پدران و مادران ما قصد ازدواج داشتند در نهایت سادگی چند قلم وسیله ضروری زندگی رو فراهم و در یک اتاق خانه پدری زندگی شون رو شروع میکردند تا بعدها بتونن خانه ای اجاره کنند یا بخرند ولی متاسفانه در این سالها به دلیل #تغییر سبک زندگی، اغلب جوانها از ازدواج فرارین چون هم سطح انتظار خانواده دختر زیاد شده و هم مشکلات اقتصادی و بالا رفتن هزینه ها مزید بر علت. که شاید تشکیل یک زندگی در حد متوسط هم برای بعضی ها سخت باشه...
.
در اینکه #مسئولین #کم_کاری میکنند شکی نیست اما بزرگترها و خود جوانها چقدر رو به تجمل گرایی و اسراف آوردند و باعث سخت تر شدن ازدواج شدند؟ زندگی که میشه راحت و با امکانات کم شروع کرد؛ چرا خانوادها زیر بار هزار جور ریخت و پاش و اسراف قرض و بدهی و وام برن؟
.
دوری از #تجملات و پرهیز از #چشم_و_هم_چشمی رو سرلوحه کار جوان هامون قرار بدیم تا امکان برگزاری #ازدواج_آسان براشون مهیا بشه ان شاالله🙏🌷
🆔 @Clad_girls 🍃🌸
هدایت شده از مـ ح ـیا
💠 #چیشد_چادری_شدم ؟
💡 #چیشد_تغییر_کردم ؟
ســلام ✨¡
ماجرای چادری شدن من برمیگرده به سال 94 که دوم راهنمایی بودم
چادری نبودم ولی حجابمو کامل رعایت میکردم و پوششم مشکل خاصی نداشت
اون موقع تو سن بلوغ بودم و از نظر قد و هیکل در حال رشد بودم☺️
چون خانوادم مذهبی هستن مسئله ی چادر براشون بسیار مهم بود👌
داداشمم اون موقع بر اساس غیرت و تعصب برادرانه ش به من توصیه میکرد چادر بپوشم🙄
منم از یه طرف هیچ درکی از چادر و حجاب برتر نداشتم و از طرف دیگه نمیتونستم رو حرف داداش جان حرف بزنم🤭
برادرم دانشجو بودن تصمیم گرفتم هروقت که میاد خونه من چادر بپوشم و وقتیم که نیستن نپوشم 🙄😶
حتی یه مدت تصمیم گرفتم که چادرمو بذارم تو کوله ام و وقتی از مدرسه رسیدم به خونه چادرمو دم در سرم کنم برم تو که داداشیم بهم گیر نده 🤕
حالا یه مدت همینجوری دزد و پلیس وار پیش رفتم
تا اینکـــه ،
یه روز وقتی میرفتم مدرسه یه پسر مزاحمم شد و میخواست بزور بهم شماره بده (حالا حجابمو واقعا رعایت میکردم و خیلی سرسنگین راه میرفتم🙂) خلاصه اینکه تا دم مدرسه دنبالم افتاد و منم با سرعت خودمو رسوندم به حیاط مدرسه !
قشنگ یادمه ... وقتی وارد مدرسه شدم یه حس مبهم سراسر وجودمو پر کرد😮
عمیقا ناراحت بودم از این بابت
مثل یه آسمون ابری بودم که دلگیر بود پر از بغض بود ولی انگار اشکی برای باریدن نداشت☁️🌩
اون روز که رفتم خونه 🏠
فقط به دنبال یه راه حل بودم که از فردا این مزاحمت ها تکرار نشن 🤦🏻♀
تصمیم گرفتم ظاهرمو #تغییر بدم
حالا چطوری ؟!
به این صورت که از فردا چادر بپوشم و کوله پشتیمو عوض کنم که اون شخص منو نشناسه و مجددا برام مزاحمت ایجاد نکنه 🍂
تاکتیکم جواب داد و از فردا نه تنها اون شخص بلکه هیچکــــــس دیگری برام مزاحمت ایجاد نکرد 🙃✌️
روزهــا میگذشتن و منم به مرور شیفتــه ی حجابم شدم ، عاشق چادر مشکیم شدم و در پناهش احساس آرامش و امنیت میکردم 😇
الانم به لطف و خدا و دعاهای حضرت فاطمه (سلام الله علیها) #چادری ام !
و خـــدا رو بسیـــار سپاسگـــزارم
برای این نعمت
این موهبت
🌱☘ـ :)
إن شاءالله که بتونم تا آخرین نفسی که دارم حجابمو حفظ کنم 🙃
(سرباز حاج احمد متوسلیان)
_________________________
☑️ مـ ح ـیا،خاطرات خوب #حجاب
✍ http://eitaa.com/joinchat/3478519974C8685aaafc3