به جز هوای رهایی به سر نداشته باشی
هوس کنی بپری بال و پر نداشته باشی
میان معرکه عمری پلنگ باشی و حالا
برای هیچ آهویی خطر نداشته باشی
خطر که هیچ وجودت تمام بود و نبودت
اثر نداشته باشد اثر نداشته باشی
تمام شب به تماشا به ماه چشم بدوزی
ولی برای پریدن جگر نداشته باشی
شب این شب ظلمانی احاطهات کند اما
دو چشم شبشکنِ شعلهور نداشته باشی
خلاصه کرک و پرت را زمانه ریخته باشد
تو از غرور خودت دست برنداشته باشی
نگو که از تو گذشته - اگر چه مثل گذشته
هوای خون و خطر آنقدَر نداشته باشی
ولی پلنگ پلنگ ست اگر چه خسته و تنها
اگر چه چیزی از آن شور و شر نداشته باشی
#بهروز_یاسمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
📖@cofeh_shear📖
شب که میرسد
نمیدانم تا چه زمانی فرصت دارم
غرق شوم در دریای چشمـانت
میچرخم و قدم میزنم
و میگردم
خیالت را برمیدارم راهی آسمان می شوم
ماه من تو در قلبم
از آنچه فکرش را بکنی زیباتری
امشب خود را به ساحل
چشمان من برسان
قبل از اینکه من برای همیشه
تمام شوم ...
#مینو_پناهپور
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
📖@cofeh_shear📖
ای عشقِ تو دیوانه، تو رویای که بودی؟
ای جلوۀ مهتاب تو رسوای که بودی؟
گلبرگم و با یاد و خیالِ تو معطر
ای جدولِ مجهول، معمای که بودی؟
زیباییِ #بارانِ بهاریِ غزلخوان
آمیزهای از شبنم و دریای که بودی؟
مشکن دل درماندۀ من بسته به مویی
ای نازِ نگاهت، تو اهورای که بودی؟
فکرم همه درحسرت دیدار تو رفته است
بی پرده بگو هم ره و همپای که بودی؟
بیت الغزلِ شعرِ من امشب شده چشمت
این چشمِ تو زیباست تو غوغای که بودی؟
ای کاش بیایی بزنی کوبۀ دل را
آهوی غزلسازِ غزلباز، تو زیبای که بودی؟
#فریبا_قربان_کریمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
📖@cofeh_shear📖
هدایت شده از فان
یک جرعه از لبت را بر روے جام بگذار
تا خوب مست گردم،، سنگ تمام بگذار
از تار عشق و پودِ این تاڪهاے دلخون
امشب براے آهو یک دشت دام بگذار
یک لقمه خوش نخوردم بی سفره ی نگاهت
از آتشِ دلِ خود یک لب طعام بگذار
رسواے بے سڪونم،، سر تا قدم جنونم!
لیلاے من،، دهانِ این خاص وعام بگذار!
شب های سردِ بی تو یکدست زمهریر است
اے صبح محشرِمن ، شوق وسلام بگذار!
عقل از سرم پریده ،بهلول شهر گشتم
یک شعله از نگاهت بر جان خام بگذار
نذر نگاه مستت یک جام زندگانی
امشب به صحن چشمم جانانه گام بگذار
پاے ضریح پلکت دل را مجاب فرما
با بوسه اے به اشڪم حسن ختام بگذار!!
#اڪرم_نورانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
📖@cofeh_shear📖
هدایت شده از فان
مُهر در سجاده ام پنهان بماند بهتر است
کفر ما در سایه ی ایمان بماند بهتر است
عشق و رسوایی خطر دارد زلیخای عزیز
یوسفت در گوشه زندان بماند بهتر است
در دلم نفرین و بر لب آفرین دارم ولی
ماجرا بین لب و دندان بماند بهتر است
#احسان_افشاری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
📖@cofeh_shear📖
ز بیتابی بسی شب گردِ کویت تا سحر گشتم
سحرگه چون دعای بیاثر، نومید برگشتم
بسی شب از هجوم آرزو در کنجِ تنهایی
تو را حاضر تصوّر کردم و بر گردِ سر گشتم
#میرزا_ابوتراب_فرقتی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
📖@cofeh_shear📖
عطر گیسوی تو پر کرده هوا را ، نکند
لای موهای خودت قمصر کاشان داری
چشم هایت ، عسل ناب ِ سهند و سبلان
و ... لبانی که به شیرینی سوهان داری
#امیرنقدیلنگرودی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
📖@cofeh_shear📖
9.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐
🍃👈
❤تنها صداست که می ماند......❤
🎙🎶@cofeh_deklameh🎶🎙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حرف مفت
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐
🍃👈
❤تنها صداست که می ماند......❤
🎙🎶@cofeh_deklameh🎶🎙
عشق آن درد عمیقی است که از جان نرود
عاشق آن است که هرگز پی درمان نرود
حق بر این بود که در وادی بیمنطقِ عشق
آنکه دشوار به چنگ آمده آسان نرود
رد پایی است که در برف به جا مانده از او
کاش تا جان به تنم هست، زمستان نرود
آخرین جمله که پیش از سفرش یادم هست
قسمش بود که میگفت به قرآن نرود
کیست مردی که به یعقوب بگوید این را
یوسفش عاشق مصر است به کنعان نرود
گاه پایان سفر عاقبتش کوری ماست
لطفعلی را خبرش کن که به کرمان نرود
#هادی_معراجی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
📖@cofeh_shear📖
در پایان روزی دیگر ایستاده ام
خط پایان امروز.
و شب
مرا از خودش پر میکند.
تن خسته ام را در میآورم
از رخت آویز شانه خمیده ام می آویزم.
باز هم چای مانده از صبح بیخبری ام را بر سماور خیالم میگذارم تا سیاه سیاه سر بکشم.
من اینروزها
برای رسیدن به شب رخوت
خودم را در روز جا میگذارم.
در میان آدمها.
من اینروزها خودم را در بین واقعیت و حقیقت جا میگذارم.
من اینروزها اندیشه میکنم که رسالتی
فراتر از به دوش کشیدن الفاظ و قوافی، فراتر از شعر، فراتر از احساس بر گردن وجودم دارم.
من میاندیشم که اینروزها باری فراتر از زیستن را بر دوش باید کشید.
باری به قدر زندگی
به قدر آزادی
به قدر « وطن ».
#قلم_آوا_حیران_قزلباش
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
📖@cofeh_shear📖
بگو آخر چه شعری می گشاید اخم نازت را
بگو با من چه سازی می فریبد انقباضت را
بگو از التهاب تلخ تنهائی که می سوزد
درون سینه تا صورت گل خندان بازت را
که می داند ولی شاید نماند فرصتی فردا
بگو تا بشنوم امروز گرمای نیازت را
نگو چون خوب میدانم که پشت چهرهی سردت
دلی پر جوش می بازد غرور یکه تازت را
به دام عشق افتادن و لبخند خداوندی
مبارک باد می باید شروع شور سازت را
نترس ازعاشقیچونآنچهمیماندفقطعشق است
و آن شاید بچیند شاخه ی اخم درازت را
تن خاکی نمی فهمد سروش استجابت را
بیا با عشق معنا کن بلندای نمازت را
مسیر تلخ انسانی فنا ، حیف است اما تو
نرو با عشق برگردان مسیر انقراضت را
#ایمان_کاظمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
📖@cofeh_shear📖