بنشین بگو که قلبت هوس سفر ندارد
بنشین بگو رقیبم کَلکش اثر ندارد
بنشین و اخم وا کن ز کمان هر دو ابرو
ننواز تار تیرت که دلم سپر ندارد
من و رقص کینه هایم تو و چنگ در دل من
تو بتاز کینه های دل من خطر ندارد
تو سوار اسب شعری و منم پیاده ای که
وسط غزل سرودن نفسش ثمر ندارد
نفسی که در مدار تنت عاشقانه چرخید
و چو شاعری شدم که زحلش قمر ندارد
غم عالمی به دوشم و تو سخت بی خیالی
به خیال گفته بودم ولی او حذر ندارد
به خیال گفته بودم به سراغ من نیاید
چه چموش کودکی بود و دلم خبر ندارد
#سعید_صدقی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
📖@cofeh_shear📖
بنشین بگو که قلبت هوس سفر ندارد
بنشین بگو رقیبم کَلکش اثر ندارد
بنشین و اخم وا کن ز کمان هر دو ابرو
ننواز تار تیرت که دلم سپر ندارد
من و رقص کینه هایم تو و چنگ در دل من
تو بتاز کینه های دل من خطر ندارد
تو سوار اسب شعری و منم پیاده ای که
وسط غزل سرودن نفسش ثمر ندارد
نفسی که در مدار تنت عاشقانه چرخید
و چو شاعری شدم که زحلش قمر ندارد
غم عالمی به دوشم و تو سخت بی خیالی
به خیال گفته بودم ولی او حذر ندارد
به خیال گفته بودم به سراغ من نیاید
چه چموش کودکی بود و دلم خبر ندارد
#سعید_صدقی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
📖@cofeh_shear📖