eitaa logo
📖کـــافـــــــــہ شـــعــــــــر📖
3.3هزار دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
7.9هزار ویدیو
20 فایل
همه شب نقش خیالاتِ تو هست و، دلِ من ، از تو ای ارام جانم ، خبری  نیست که نیست،، اشک می بارد زچشمم باز خاموشم ، خموش ، چون منِ دیوانه ،خونین جگری ، نیست که نیست ، #راحم_تبریزی ❀═‎‌‌‌🌼 ⃟❤ ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
مشاهده در ایتا
دانلود
دارد صدایت می‌زنم... بشنو صدایم را! بیرون بکش از زندگی و مرگ! پایم را هر بوسه‌ات یک قسمت از کابوس‌هایم شد از ابتدا معلوم بودم انتهایم را در هر خیابان گریه کردم، گریه من را کرد! شاید ببیند شوهر تو اشک هایم را دارم تلو... دارم تلو... از «نیستی» مستم حالا «دکارت» مسخره ثابت کند «هستم»! حالا منم! که پاک کرده ردّ پایم را می‌کوبم از شب‌ها به تو سردردهایم را «بودم!» کنار شوهری که عاشقِ زن بود خاموش کردم برق را... تکلیف، روشن بود خاموش ماندم مثل یک محکوم به اعدام خاموش/ ماندی توی گریه... وقت رفتن بود روحت دو قسمت شد... میان ما ترک خوردی خوردی به لب‌هایم... مرا نان و نمک خوردی بوسیدمت، بوسیدمت، بوسیدمت از دور هر شب کتک خوردی، کتک خوردی، کتک خوردی دست مرا از دورهای دور می‌گیری داری تلو... داری تلو... از درد می‌میری خاموش گریه می‌کنی بر سینه‌ی دیوار با بغض روشن می‌کنی با باید بخوابی توی آغوشی که مجبوری داری تنت را داخل حمّام می‌شوری! با گریه، با خون، با صدای شوهرت در تخت کز می‌کند کنج خودش این سایه‌ی بدبخت «من» باختم... اما کسی جز «ما» نخواهد برد بوی مرا این آب و صابون‌ها نخواهد برد از شوهرت از هر نفس از سردی لب‌هات جای مرا خالی بکن در گوشه‌ی شب‌هات حس کن مرا که دست برده داخل گیست حس کن مرا بر لکه‌های بالش خیست حس کن مرا در «دوستت دارم» دَرِ گوشت حس کن مرا در شیطنت‌هایم در آغوشت! حس کن مرا در آخرین سطر از تشنج‌هام حس کن مرا... حس کن مرا... که مثل تو تنهام! ❀═‎‌‌‌🌼 ⃟❤ ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀ 📖@cofeh_shear📖
دارد صدایت می‌زنم... بشنو صدایم را! بیرون بکش از زندگی و مرگ! پایم را هر بوسه‌ات یک قسمت از کابوس‌هایم شد از ابتدا معلوم بودم انتهایم را در هر خیابان گریه کردم، گریه من را کرد! شاید ببیند شوهر تو اشک هایم را دارم تلو... دارم تلو... از «نیستی» مستم حالا «دکارت» مسخره ثابت کند «هستم»! حالا منم! که پاک کرده ردّ پایم را می‌کوبم از شب‌ها به تو سردردهایم را «بودم!» کنار شوهری که عاشقِ زن بود خاموش کردم برق را... تکلیف، روشن بود خاموش ماندم مثل یک محکوم به اعدام خاموش/ ماندی توی گریه... وقت رفتن بود روحت دو قسمت شد... میان ما ترک خوردی خوردی به لب‌هایم... مرا نان و نمک خوردی بوسیدمت، بوسیدمت، بوسیدمت از دور هر شب کتک خوردی، کتک خوردی، کتک خوردی دست مرا از دورهای دور می‌گیری داری تلو... داری تلو... از درد می‌میری خاموش گریه می‌کنی بر سینه‌ی دیوار با بغض روشن می‌کنی با باید بخوابی توی آغوشی که مجبوری داری تنت را داخل حمّام می‌شوری! با گریه، با خون، با صدای شوهرت در تخت کز می‌کند کنج خودش این سایه‌ی بدبخت «من» باختم... اما کسی جز «ما» نخواهد برد بوی مرا این آب و صابون‌ها نخواهد برد از شوهرت از هر نفس از سردی لب‌هات جای مرا خالی بکن در گوشه‌ی شب‌هات حس کن مرا که دست برده داخل گیست حس کن مرا بر لکه‌های بالش خیست حس کن مرا در «دوستت دارم» دَرِ گوشت حس کن مرا در شیطنت‌هایم در آغوشت! حس کن مرا در آخرین سطر از تشنج‌هام حس کن مرا... حس کن مرا... که مثل تو تنهام! ❀═‎‌‌‌🌼 ⃟❤ ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀ 📖@cofeh_shear📖
دارد صدایت می‌زنم... بشنو صدایم را!  بیرون بکش از زندگی و مرگ! پایم را هر بوسه‌ات یک قسمت از کابوس‌هایم شد  از ابتدا معلوم بودم انتهایم را در هر خیابان گریه کردم، گریه من را کرد!  شاید ببیند شوهر تو اشک هایم را دارم تلو... دارم تلو... از «نیستی» مستم  حالا «دکارت» مسخره ثابت کند «هستم»! حالا منم! که پاک کرده ردّ پایم را  می‌کوبم از شب‌ها به تو سردردهایم را «بودم!» کنار شوهری که عاشقِ زن بود  خاموش کردم برق را... تکلیف، روشن بود خاموش ماندم مثل یک محکوم به اعدام  خاموش/ ماندی توی گریه... وقت رفتن بود روحت دو قسمت شد... میان ما ترک خوردی  خوردی به لب‌هایم... مرا نان و نمک خوردی بوسیدمت، بوسیدمت، بوسیدمت از دور  هر شب کتک خوردی، کتک خوردی، کتک خوردی دست مرا از دورهای دور می‌گیری  داری تلو... داری تلو... از درد می‌میری خاموش گریه می‌کنی بر سینه‌ی دیوار  با بغض روشن می‌کنی با باید بخوابی توی آغوشی که مجبوری  داری تنت را داخل حمّام می‌شوری! با گریه، با خون، با صدای شوهرت در تخت  کز می‌کند کنج خودش این سایه‌ی بدبخت «من» باختم... اما کسی جز «ما» نخواهد برد  بوی مرا این آب و صابون‌ها نخواهد برد از شوهرت از هر نفس از سردی لب‌هات  جای مرا خالی بکن در گوشه‌ی شب‌هات حس کن مرا که دست برده داخل گیست  حس کن مرا بر لکه‌های بالش خیست حس کن مرا در «دوستت دارم» دَرِ گوشت  حس کن مرا در شیطنت‌هایم در آغوشت! حس کن مرا در آخرین سطر از تشنج‌هام  حس کن مرا... حس کن مرا... که مثل تو تنهام! ❀═‎‌‌‌🌼 ⃟❤ ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
دارد صدایت می‌زنم... بشنو صدایم را! بیرون بکش از زندگی و مرگ! پایم را هر بوسه‌ات یک قسمت از کابوس‌هایم شد از ابتدا معلوم بودم انتهایم را در هر خیابان گریه کردم، گریه من را کرد! شاید ببیند شوهر تو اشک هایم را دارم تلو... دارم تلو... از «نیستی» مستم حالا «دکارت» مسخره ثابت کند «هستم»! حالا منم! که پاک کرده ردّ پایم را می‌کوبم از شب‌ها به تو سردردهایم را «بودم!» کنار شوهری که عاشقِ زن بود خاموش کردم برق را... تکلیف، روشن بود خاموش ماندم مثل یک محکوم به اعدام خاموش/ ماندی توی گریه... وقت رفتن بود روحت دو قسمت شد... میان ما ترک خوردی خوردی به لب‌هایم... مرا نان و نمک خوردی بوسیدمت، بوسیدمت، بوسیدمت از دور هر شب کتک خوردی، کتک خوردی، کتک خوردی دست مرا از دورهای دور می‌گیری داری تلو... داری تلو... از درد می‌میری خاموش گریه می‌کنی بر سینه‌ی دیوار با بغض روشن می‌کنی با باید بخوابی توی آغوشی که مجبوری داری تنت را داخل حمّام می‌شوری! با گریه، با خون، با صدای شوهرت در تخت کز می‌کند کنج خودش این سایه‌ی بدبخت «من» باختم... اما کسی جز «ما» نخواهد برد بوی مرا این آب و صابون‌ها نخواهد برد از شوهرت از هر نفس از سردی لب‌هات جای مرا خالی بکن در گوشه‌ی شب‌هات حس کن مرا که دست برده داخل گیست حس کن مرا بر لکه‌های بالش خیست حس کن مرا در «دوستت دارم» دَرِ گوشت حس کن مرا در شیطنت‌هایم در آغوشت! حس کن مرا در آخرین سطر از تشنج‌هام حس کن مرا... حس کن مرا... که مثل تو تنهام! ❀═‎‌‌‌🌼 ⃟❤ ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀ 📖@cofeh_shear📖
این چار برگ خشک‌شده مال دفتر است؟! نه! آخرين قمار من و دست آخر است: ۱- من را به چاه درد خود انداخت و گذشت هر کس که گفت با منِ خسته برادر است!! ۲- گفتید عاشقید و به من... آه! بگذریم... چون شرح ماجرای شما شرم‌آور است ۳- گفتيد: «بی‌کسی به‌خدا سرنوشت توست! تنهاترين پرنده‌ی عالم، کبوتر است» ۴- گفتيد: «زندگی کن و خوش باش و دم نزن» اين حرف‌ها برای من از مرگ بدتر است! سرباز برگ‌های مرا جمع می‌کند ما باختیم... نوبت یک مَرد دیگر است ❀═‎‌‌‌🌼 ⃟❤ ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀ 📖@cofeh_shear📖
دارم به گریه می‌كنم و گریه می‌كنم از تو، به تو، بدون تو، تو! گریه می‌كنم... تو نیستی! شبیه كلیدی بدون قصر پرسه زدن به‌تنهایی در «ولیّ‌عصر» من، سردیِ نبودنِ دستی كه هیچ‌وقت... شب، تاكسی، صدای «مهستی» كه هیچ‌وقت... «به من نگا كن واسه‌ی یه لحظه/ نگات به صد تا آسمون می‌ارزه» باران به شیشه می‌زند از چشم‌های من حتی نمی‌رسد به خودم هم، صدای من باران، صدای هق‌هق مردی كه داشتی كه جا گذاشتیش، «مرا» جا گذاشتی! از پشت شیشه، رد شدنِ چند خطّ كج باران، صدای گریه‌ی یک خانه در كرج «تو خاموشی، خونه خاموشه/ شب آشفته، گل فراموشه» در خواب‌های كوچک تو دیر كرده‌ام از تارهای حنجره‌ات گیر كرده‌ام دارم شبیه یک حشره گریه می‌كند بر روی تخت یک‌نفره گریه می‌كند یک عنكبوت سیر، ته خواب‌های زن كه زل زده به مردمک چشم‌های من «اون نگاه گرم تو یادم نمی‌ره/ بوسه‌ی بی‌شرم تو یادم نمی‌ره» از روزهای مَردُم و مردم، شبت شدن در كوچه‌های خلوت، لب بر لبت شدن از یک مسیح گمشده روی صلیب من از دست‌های كوچک تو، توی جیب من از من كه بی‌تو هیچ زمانی و هیچ‌جا... از یک قطار پُست‌شده سمت ناكجا! «هر چی آرزوی خوبه مال تو/ هر چی كه خاطره داریم مال من» یک كیسه‌ی زباله به من قرص خورده است یک تیغ نصفه، داخل حمّام مرده است! بوی جنازه در تن من می‌دهد كسی دارم به مرگ می‌روی امّا نمی‌رسی زل می‌زنم به آینه‌ی بدقیافه‌ام خون می‌جهد به خاطره‌ها و ملافه‌ام «اگه حتی بين ما/ فاصله یک نفسه/ نفس منو بگیر... نفس منو بگیر...» ❀═‎‌‌‌🌼 ⃟❤ ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀ 📖@cofeh_shear📖
▫️ پایانِ شبِ من باش؛ چون جای درنگی نیست جز عشق بـرای مـا ، پایانِ قشنـگی نیست.!!! #پ 📖@cofeh_shear📖