من از آن سیاه دارم به غمِ تو روزِ روشن
ڪه تو ماهے و تعلّق به شبِ سیاه داری
#شهریار
📖@cofeh_shear📖
خم ابروی تو سرمشقِ کدام استاد است
که خرابات دلم در پی او آباد است ...
#شهریار
📖@cofeh_shear📖
🌧 #شعر 🌧
چو بستی در به روی من، به کوی صبر رو کردم
چو درمانم نبخشیدی، به درد خویش خو کردم
چرا رو در تو آرم من که خود را گم کنم در تو؟
به خود بازآمدم، نقش تو در خود جستجو کردم
خیالت ساده دل تر بود و با ما از تو یک روتر
من این ها هر دو با آئینه ی دل، روبرو کردم
فشردم با، همه مستی به دل، سنگ صبوری را
ز حال گریه ی پنهان، حکایت با سبو کردم
فرود آی ای عزیز دل، که من از نقش غیر تو
سرای دیده با اشک ندامت شستشو کردم
صفائی بود دیشب با خیالت خلوت ما را
ولی من باز پنهانی تو را هم ، آرزو کردم
ملول از ناله ی بلبل مباش ای باغبان، رفتم
حلالم کن اگر وقتی گلی در غنچه بو کردم
تو با اغیار پیش چشم من، می در سبو کردی
من از بیم شماتت، گریه پنهان در گلو کردم
حراج عشق و تاراج جوانی، وحشت پیری
در این هنگامه من کاری که کردم، یاد او کردم
از این پس "شهریارا" ما و از مردم رمیدن ها
که من پیوند خاطر با غزالی مشک مو کردم
#شهریار
📚#خسته_از_پرواز𖤓 𝄟🦅⍣᭄
𝑱𝒐𝒊𝒏☞︎︎✨≛≛✨™
📖@cofeh_shear📖
▫️
گر آرزوی وصلش پیرم کُند مکن عیب
عیب است از جوانی کاین آرزو ندارد...
#شهریار
#گ
📖@cofeh_shear📖
جوانی حسرتا با من وداع جاودانی کرد
وداع جاودانی حسرتا با من جوانی کرد
بهار زندگانی طی شد و کرد آفت ایام
به من کاری که با سرو و سمن باد خزانی کرد
قضای آسمانی بود مشتاقی و مهجوری
چه تدبیری توانم با قضای آسمانی کرد
شراب ارغوانی چاره رخسار زردم نیست
بنازم سیلی گردون که چهرم ارغوانی کرد
هنوز از آبشار دیده دامان رشک دریا بود
که ما را سینه آتشفشان آتشفشانی کرد
چه بود ار باز می گشتی به روز من توانائی
که خود دیدی چها با روزگارم ناتوانی کرد
جوانی کردن ای دل شیوه جانانه بود اما
جوانی هم پی جانان شد و با ما جوانی کرد
جوانی خود مرا تنها امید زندگانی بود
دگر من با چه امیدی توانم زندگانی کرد
جوانان در بهار عمر یاد از شهریار آرید
که عمری در گلستان جوانی نغمه خوانی کرد
#شهریار
📖@cofeh_shear📖
به شعرت شهریارا بیدلان تا عشق میورزند
نسیم وصل را ماند نوید طبع دیوانت
#شهریار
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
📖@cofeh_shear📖
پاشو ای مست که دنیا همه دیوانهٔ توست
همه آفاق پر از نعرهٔ مستانهٔ توست
در دکان همه بادهفروشان تخته است
آن که باز است همیشه در میخانهٔ توست
دست مشاطهٔ طبع تو بنازم که هنوز
زیور زلف عروسان سخن شانهٔ توست
دور پیوند تسلسل به تو دادند آری
دست غیبیست که با گردش پیمانهٔ توست
ای زیارتگه رندان قلندر برخیز
توشهٔ من همه در گوشهٔ انبانهٔ توست
همت ای پیر که کشکول گدایی در کف
رندم و حاجتم آن همّت رندانهٔ توست
ای کلید در گنجینهٔ اسرار ازل
عقل دیوانهٔ گنجی که به ویرانهٔ توست
شمع من دور تو گردم به کاخ شب وصل
هر که توفیق پری یافته پروانهٔ توست
در خرابات تو سر نیست که ماند دستار
وای از آن سرکه شرابی که به خمخانهٔ توست
همه غواص ادب بودم و هرجا صدفیست
همه بازش دهن از حیرت دردانهٔ توست
تخت جم دیدم و سرمایهٔ شاهان عجم
که نه با سرمدی شوکت شاهانهٔ توست
در یکی آینه عکس همه آفاق ای جان
این چه جادوست که در جلوهٔ جانانهٔ توست
زهره گو تا دم صبح ابد افسون بدمد
چشمک نرگس مخمور به افسانهٔ توست
ای گدای سر خوانت همه شاهان جهان
شهریار آمده دربان در خانهٔ توست
#شهریار
📖@cofeh_shear📖
پاشو ای مست که دنیا همه دیوانهٔ توست
همه آفاق پر از نعرهٔ مستانهٔ توست
در دکان همه بادهفروشان تخته است
آن که باز است همیشه در میخانهٔ توست
دست مشاطهٔ طبع تو بنازم که هنوز
زیور زلف عروسان سخن شانهٔ توست
دور پیوند تسلسل به تو دادند آری
دست غیبیست که با گردش پیمانهٔ توست
ای زیارتگه رندان قلندر برخیز
توشهٔ من همه در گوشهٔ انبانهٔ توست
همت ای پیر که کشکول گدایی در کف
رندم و حاجتم آن همّت رندانهٔ توست
ای کلید در گنجینهٔ اسرار ازل
عقل دیوانهٔ گنجی که به ویرانهٔ توست
شمع من دور تو گردم به کاخ شب وصل
هر که توفیق پری یافته پروانهٔ توست
در خرابات تو سر نیست که ماند دستار
وای از آن سرکه شرابی که به خمخانهٔ توست
همه غواص ادب بودم و هرجا صدفیست
همه بازش دهن از حیرت دردانهٔ توست
تخت جم دیدم و سرمایهٔ شاهان عجم
که نه با سرمدی شوکت شاهانهٔ توست
در یکی آینه عکس همه آفاق ای جان
این چه جادوست که در جلوهٔ جانانهٔ توست
زهره گو تا دم صبح ابد افسون بدمد
چشمک نرگس مخمور به افسانهٔ توست
ای گدای سر خوانت همه شاهان جهان
شهریار آمده دربان در خانهٔ توست
#شهریار
📖@cofeh_shear📖
رفتی و در دل هنوزم حسرت دیدار باقی
حسرت عهد و وِداعم با دل و دلدار باقی
عقده بود اشکم به دل تا بیخبر رفتی ولیکن
باز شد وقتی نوشتی یار باقی کار باقی
وه چه پیکی هم پیام آورده از یارم خدایا
یار باقی وآنکه می آرد پیامِ یار باقی
#شهریار
📖@cofeh_shear📖
روزگار اینسان که خواهد
بی کَس و تنها مرا ؛
سایه هم تَرسم نیاید ،
دیگر از دنبال من...!
#شهریار🌹
🩸#چنل_شعر_دکلمه ꦿᬉ⚘꙰𝄠-⃝🩸
𝑱𝒐𝒊𝒏 ☞︎︎︎ ✨⍟ ⍟✨
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐
🍃👈
❤تنها صداست که می ماند......❤
🎙🎶@cofeh_deklameh🎶🎙
از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران
رفتم از کوی تو لیکن عقب سرنگران
ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی
تو بمان و دگران وای به حال دگران
رفته چون مه به محاقم که نشانم ندهند
هرچه آفاق بجویند کران تا به کران
میروم تا که به صاحبنظری بازرسم
محرم ما نبود دیده کوتهنظران
دل چون آینه اهل صفا میشکنند
که ز خود بیخبرند این ز خدا بیخبران
دل من دار که در زلف شکن در شکنت
یادگاریست ز سر حلقه شوریدهسران
گل این باغ به جز حسرت و داغم نفزود
لالهرویا تو ببخشای به خونینجگران
ره بیدادگران بخت من آموخت ترا
ورنه دانم تو کجا و ره بیدادگران
سهل باشد همه بگذاشتن و بگذشتن
کاین بود عاقبت کار جهان گذران
شهریارا غم آوارگی و دربهدری
شورها در دلم انگیخته چون نوسفران
#شهریار
📖@cofeh_shear📖
دامن مکش به ناز که هجران کشیدهام
نازم بکش که ناز رقیبان کشیدهام
شاید چو یوسفم بنوازد عزیز مصر
پاداش ذلتی که به زندان کشیدهام
از سیل اشک شوق دو چشمم معاف دار
کز این دو چشمه آب فراوان کشیدهام
جانا سری به دوشم و دستی به دل گذار
آخر غمت به دوش دل و جان کشیدهام
دیگر گذشته از سر و سامان من مپرس
من بیتو دست از این سر و سامان کشیدهام
تنها نه حسرتم غم هجران یار بود
از روزگار سفله دو چندان کشیدهام
بس در خیال هدیه فرستادهام به تو
بی خوان و خانه حسرت مهمان کشیدهام
دور از تو ماه من همه غمها به یک طرف
وین یک طرف که منت دونان کشیدهام
ای تا سحر به علت دندان نخفته شب
با من بگوی قصه که دندان کشیدهام
جز صورت تو نیست بر ایوان منظرم
افسوس نقش صورت ایوان کشیدهام
از سرکشی طبع بلند است شهریار
پای قناعتی که به دامان کشیدهام
#شهریار
📖@cofeh_shear📖