.
.
با کراوات به ديدار خدا رفتم و شد
بر خلافِ جهتِ اهل ريا رفتم و شد
ريش خود را ز ادب صاف نمودم با تيغ
همچنان آينه با صدق و صفا رفتم و شد
با بوی ادکلنی گشت معطر بدنم
عطر بر خود زدم و غالیهسا رفتم و شد
حمد را خواندم و آن مد"ولاالضالين"را
ننمودم ز ته حلق ادا رفتم و شد
يک دم از قاسم و جبار نگفتم سخنی
گفتم ای مايهی هر مهر و وفا رفتم و شد
همچو موسی نه عصا داشتم و نه نعلين
سرخوش و بیخبر و بیسرو پا رفتم و شد
"لن ترانی"نشنيدم ز خداوند چو او
"ارنی" گفتم و او گفت "رثا" رفتم و شد
مدعی گفت چرا رفتی و چون رفتی و کی؟
من دلباخته بیچون و چرا رفتم و شد
تو تنت پيش خدا روز و شبان خم شد و راست
من خدا گفتم و او گفت: بيا رفتم و شد
مسجد و دير و خرابات به دادم نرسيد
فارغ از کِشمَکِش اين دو سهتا رفتم و شد
خانقاهم فلکِ آبی بیسقف و ستون
پيرِ من آنکه مرا داد ندا رفتم و شد
گفتم: ای دل! بخدا هست خدا، هادیِ تو
تا بدينسان شدم از خلق رها رفتم و شد
#محمد_علی_گویا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
📖@cofeh_shear📖