eitaa logo
📖کـــافـــــــــہ شـــعــــــــر📖
3.3هزار دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
7.9هزار ویدیو
20 فایل
همه شب نقش خیالاتِ تو هست و، دلِ من ، از تو ای ارام جانم ، خبری  نیست که نیست،، اشک می بارد زچشمم باز خاموشم ، خموش ، چون منِ دیوانه ،خونین جگری ، نیست که نیست ، #راحم_تبریزی ❀═‎‌‌‌🌼 ⃟❤ ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
مشاهده در ایتا
دانلود
من که هستم راز چشمت، تا نهانی می شوم در نشان عشق تو ، کِی بی نشانی می شوم ؟ بس که من عاشق شدم بر روی ماهت نازنین در کتاب گینس عشقت جهانی می شوم در خیالم پر زدم بی بال و پر سویت چنان بی پریدن سویت ای مه ، آسمانی می شوم دیگران شاید زبانی یا که نانی بوده اند بین این نامردمی ها یارِ جانی می شوم تا که احساسی به من داری فراسوی زمین یک ستاره ، بی نشانم ؛ کهکشانی می شوم آبشاری بی قرارم که از دو چشمت یک زمان تا نیفتم ناگهانی، پلکانی می شوم می روی روزی از اینجا بی ترانه ، بی صدا می نشینم شاهد نامهربانی می شوم در میان فصل هایم چون تماشایم کنی زرد و نارنجی و سرخ و هم ؛ خزانی می شوم عشق ورزیدن برایم کارآسانی نبود شمع جان سوزی به پایانم که فانی می شوم دفتر عشقت اگر بستی، فراموشت شدم توی یک پرونده ای هم بایگانی می شوم ❀═‎‌‌‌🌼 ⃟❤ ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀ ۰ 😍🧇@Delicious_foods🧇😍
من که هستم راز چشمت، تا نهانی می شوم در نشان عشق تو ، کِی بی نشانی می شوم ؟ بس که من عاشق شدم بر روی ماهت نازنین در کتاب گینس عشقت جهانی می شوم در خیالم پر زدم بی بال و پر سویت چنان بی پریدن سویت ای مه ، آسمانی می شوم دیگران شاید زبانی یا که نانی بوده اند بین این نامردمی ها یارِ جانی می شوم تا که احساسی به من داری فراسوی زمین یک ستاره ، بی نشانم ؛ کهکشانی می شوم آبشاری بی قرارم که از دو چشمت یک زمان تا نیفتم ناگهانی، پلکانی می شوم می روی روزی از اینجا بی ترانه ، بی صدا می نشینم شاهد نامهربانی می شوم در میان فصل هایم چون تماشایم کنی زرد و نارنجی و سرخ و هم ؛ خزانی می شوم عشق ورزیدن برایم کارآسانی نبود شمع جان سوزی به پایانم که فانی می شوم دفتر عشقت اگر بستی، فراموشت شدم توی یک پرونده ای هم بایگانی می شوم ❀═‎‌‌‌🌼 ⃟❤ ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀ ۰ 😍🧇@Delicious_foods🧇😍
آن بهار رو به پایانی که می بینی منم سالیانِ پر زمستانی که می بینی منم کوچه ای بن بست هستم توی یک شهری غریب گم شده در این خیابانی که می بینی منم بغض موجم توی دریایی ترین احساس خود آن سکوت قبل طوفانی که می بینی منم رعد و برق چشم تو آتش زده بر جان و تن آسمانا، ابر گریانی که می بینی منم سرنوشتم ابرناکی بود از روز ازل گریه ام جاری ست ، بارانی که می بینی منم شاه بیت هر غزل هستی تو در ابیات من نانوشته های دیوانی که می بینی منم تک درختی در کویرم ، جان پناهی بی دریغ جایگاه جغد و سارانی که می بینی منم آن پلنگم بر سر کوهی نشسته در کمین در پیِ آن ماه ِ ماهانی که می بینی منم بس که درهای امیدم بسته شد بر روی عشق آن اسیرِ گشته زندانی که می بینی منم در هجوم خاطرات زلزله آسای تو تلًِ خاکِ شهر ویرانی که می بینی منم ❀═‎‌‌‌🌼 ⃟❤ ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀ 📖@cofeh_shear📖
من که هستم راز چشمت، تا نهانی می شوم در نشان عشق تو ، کِی بی نشانی می شوم ؟ بس که من عاشق شدم بر روی ماهت نازنین در کتاب گینس عشقت جهانی می شوم در خیالم پر زدم بی بال و پر سویت چنان بی پریدن سویت ای مه ، آسمانی می شوم دیگران شاید زبانی یا که نانی بوده اند بین این نامردمی ها یارِ جانی می شوم تا که احساسی به من داری فراسوی زمین یک ستاره ، بی نشانم ؛ کهکشانی می شوم آبشاری بی قرارم که از دو چشمت یک زمان تا نیفتم ناگهانی، پلکانی می شوم می روی روزی از اینجا بی ترانه ، بی صدا می نشینم شاهد نامهربانی می شوم در میان فصل هایم چون تماشایم کنی زرد و نارنجی و سرخ و هم ؛ خزانی می شوم عشق ورزیدن برایم کارآسانی نبود شمع جان سوزی به پایانم که فانی می شوم دفتر عشقت اگر بستی، فراموشت شدم توی یک پرونده ای هم بایگانی می شوم ❀═‎‌‌‌🌼 ⃟❤ ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀ 📖@cofeh_shear📖
بی تو از آن زلزله ؛ آوار باقی مانده است سقفِ خانه ریخته؛دیوار باقی مانده است شرح سرگردانی ام ، در زندگی بی شورِ عشق آینه در آینه ؛ تکرار باقی مانده است پشت پلک پنجره ؛ یک آسمان در روشنی ماه هم با چشم من، بیدار باقی مانده است مثل یک پروانه ای ، پر می زدم بَر دورِ شمع شعله هایِ شمع را ، انکار باقی مانده است بین عقل و دل ، برایم چاره ای باقی نماند می زنم چنگی به دل ؛ پیکار باقی مانده است در ضمیرِ خُشکِ جان ، روحی ندارد زندگی بی هوایت در نَفَس ، اجبار باقی مانده است ❀═‎‌‌‌🌼 ⃟❤ ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀ 📖@cofeh_shear📖