آنکه سرم بر خطِ فرمانِ اوست
گویِ دلم در خَمِ چوگانِ اوست
دل به غمش دادم و جان هم دهم
گر لب و دندان، لب و دندان اوست
حالِ دلم هر چه پریشان تر است
پرتو آن زلفِ پریشانِ اوست
تشنه بمیرد چو دلم هر که او
در طلبِ چشمۀ حیوان اوست
چشمۀ خورشید بدان آبروی
قطره ای از چاهِ زنخدان اوست
صبرِ چنان سخت، کمان در غمش
سست تر از عقدۀ پیمان اوست
دل که چنان سینه همی کرد وی
دیدمش او هم نه ز مردان اوست
شاید اگر دل، نه به فرمان ماست
زآنکه به هر حال که هست آنِ اوست
#کمال_الدین_عبدالرزاق
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
📖@cofeh_shear📖