eitaa logo
📖کـــافـــــــــہ شـــعــــــــر📖
3.3هزار دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
7.9هزار ویدیو
20 فایل
همه شب نقش خیالاتِ تو هست و، دلِ من ، از تو ای ارام جانم ، خبری  نیست که نیست،، اشک می بارد زچشمم باز خاموشم ، خموش ، چون منِ دیوانه ،خونین جگری ، نیست که نیست ، #راحم_تبریزی ❀═‎‌‌‌🌼 ⃟❤ ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
مشاهده در ایتا
دانلود
‌ هرچ داری یک یک از خود بازکن پس به خود در خلوتی آغاز کن چون درونت جمع شد در بی‌خودی تو برون آیی ز نیکی و بدی چون نماندت نیک و بد، عاشق شوی پس فنای عشق را لایق شوی ‌ ❀═‎‌‌‌🌼 ⃟❤ ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀ 📖@cofeh_shear📖
. جمالت بی نظیر است وُ کمالت نیست همتایی ... به قول مطرب و ساقی ، شراب ناب صهبایی ، به دریا دُرّ و مرجانی ، به جانم ، جان و جانانی ... مبارک باد چشمم را ، چنین عشق تماشایی ، چو بارانِ بهارانی ، نه باغی چون گلستانی ... به معنی راز پنهانی ، طلوع صبح فردایی ، چوریحان چیدنی هستی ، نگارا دیدنی هستی ... چو گل بوسیدنی هستی ، چه شیرین و چه حلوایی ، ❀═‎‌‌‌🌼 ⃟❤ ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀ 📖@cofeh_shear📖
صف بسته اند پیش تو دیوارها مدام قد می کشند پشت سرت دارها مدام جرم تو زندگی ست نفس می کشی زلال سر می کشند دور و برت مارها مدام تو میوه داری از همه سو سنگ می خوری این است سرنوشت ثمردارها مدام تو راست قامتی و تناور از این سبب تحریک می شوند تبردارها مدام آزاد می شوی دگر از بند ها اگر راضی شوی به رسم دغل کارها مدام آسوده می شوی تو از این فتنه های گنگ عادت کنی اگر به لجن زارها مدام اما تو عاشقی، تو و عادت به منجلاب اما تو شاعری، تو و این عارها مدام نه، نه تو سبز و روشن و پربرگ و بر بمان در حسرت نگاه تبردارها مدام ❀═‎‌‌‌🌼 ⃟❤ ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀ 📖@cofeh_shear📖
دارد صدایت می‌زنم... بشنو صدایم را! بیرون بکش از زندگی و مرگ! پایم را هر بوسه‌ات یک قسمت از کابوس‌هایم شد از ابتدا معلوم بودم انتهایم را در هر خیابان گریه کردم، گریه من را کرد! شاید ببیند شوهر تو اشک هایم را دارم تلو... دارم تلو... از «نیستی» مستم حالا «دکارت» مسخره ثابت کند «هستم»! حالا منم! که پاک کرده ردّ پایم را می‌کوبم از شب‌ها به تو سردردهایم را «بودم!» کنار شوهری که عاشقِ زن بود خاموش کردم برق را... تکلیف، روشن بود خاموش ماندم مثل یک محکوم به اعدام خاموش/ ماندی توی گریه... وقت رفتن بود روحت دو قسمت شد... میان ما ترک خوردی خوردی به لب‌هایم... مرا نان و نمک خوردی بوسیدمت، بوسیدمت، بوسیدمت از دور هر شب کتک خوردی، کتک خوردی، کتک خوردی دست مرا از دورهای دور می‌گیری داری تلو... داری تلو... از درد می‌میری خاموش گریه می‌کنی بر سینه‌ی دیوار با بغض روشن می‌کنی با باید بخوابی توی آغوشی که مجبوری داری تنت را داخل حمّام می‌شوری! با گریه، با خون، با صدای شوهرت در تخت کز می‌کند کنج خودش این سایه‌ی بدبخت «من» باختم... اما کسی جز «ما» نخواهد برد بوی مرا این آب و صابون‌ها نخواهد برد از شوهرت از هر نفس از سردی لب‌هات جای مرا خالی بکن در گوشه‌ی شب‌هات حس کن مرا که دست برده داخل گیست حس کن مرا بر لکه‌های بالش خیست حس کن مرا در «دوستت دارم» دَرِ گوشت حس کن مرا در شیطنت‌هایم در آغوشت! حس کن مرا در آخرین سطر از تشنج‌هام حس کن مرا... حس کن مرا... که مثل تو تنهام! ❀═‎‌‌‌🌼 ⃟❤ ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀ 📖@cofeh_shear📖
امشب تمام عاشقان رادست بسر کن يک امشبی با من بمان بامن سحر کن بشکن سر من کاسه ها و کوزه ها را کج کن کلاه ،دستی بزن، مطرب خبر کن گلهای شمعدانی همه شکل تو هستند رنگين کمان را بر سر زلف تو بستند تا طاق ابروي بت من تا به تا شد دُردي کشان پيمانه هاشان را شکستند يک چکه ماه افتاده بر ياد تو و وقت سحر اين خانه لبريز تو شد شيرين بيان حلوای تر تو مير عشقی عاشقان بسيار داری پيغمبری با جان عاشق کار داری امشب تمام عاشقان رادست بسر کن يک امشبی با من بمان بامن سحر کن ❀═‎‌‌‌🌼 ⃟❤ ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀ 📖@cofeh_shear📖
پرکاری معشوق نهان است در این باغ هر جلوه ز هر شیوه نشان است در این باغ صبح طرب از باده کشان است در این باغ آن گل که نخندید خزان است در این باغ هر تازه نهال از خم آغوش نسیمی در صید نظر تیر و کمان است در این باغ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟❤ ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀ 📖@cofeh_shear📖
بعد یک سال بهار آمده، می‌بینی که باز تکرار به بار آمده، می‌بینی که سبزی سجده‌ی ما را به لبی سرخ فروخت عقل با عشق کنار آمده، می‌بینی که آنکه عمری به کمین بود، به دام افتاده چشم آهو به شکار آمده، می‌بینی که «حمد» هم از لب سرخ تو شنیدن دارد گل سرخی به مزار آمده می‌بینی که غنچه‌ای مژده‌ی پژمردن خود را آورد بعد یک سال بهار آمده، می‌بینی که ... ❀═‎‌‌‌🌼 ⃟❤ ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀ 📖@cofeh_shear📖
سعی کردم که بمانی و بُریدی به درک کارمان را به غم و رنج کشیدی به درک به جهنم که از این خانه فراری شده‌ای عاشقت بودم و هرگز نشنیدی به درک میوه‌ی کال غزل بودم و از بختِ بدم تو مرا هرگز از این شاخه نچیدی به درک فرق خرمهره و گوهر تو نفهمیدی چیست جنس پاخورده‌ی بازار خریدی به درک دانه پاشیدم و هر بار نشستم به کمین سادگی کردی و از دام پریدی به درک عاقبت سنگ بزرگی به سرت خواهد خورد می‌کشی از تهِ دل آهِ شدیدی به درک نوشدارو شدی اما به گمانم قدری دیر بالای سر کشته رسیدی به درک ❀═‎‌‌‌🌼 ⃟❤ ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀ 📖@cofeh_shear📖
گر هیچ نشانه نیست اندر وادی بسیار امیدهاست در نومیدی ای دل مبر امید که در روضهٔ جان خرما دهی، ار نیز درخت بیدی ❀═‎‌‌‌🌼 ⃟❤ ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀ 📖@cofeh_shear📖
ای انسان‌ها...! بیایید و این قید و بندها رو پاره کنید ! تا مثل مرغان در هوای زندگی به آزادی سیر کنید.... قانون اجتماع غیر از قید و بند چیزی نیست..! این قانون را طبیعت برای ما نساخته، ما خودمان آنرا به دست و پای خویش بسته‌ایم..... گرگی که آدم میدرد با انسانی که برای سعادت خویش سعادت دیگری را لگد مال می‌کند هیچ فرقی ندارد...! ❀═‎‌‌‌🌼 ⃟❤ ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀ 📖@cofeh_shear📖
‍ ‍ . در فصلی سرد به بهار می ماند آمدنت ای که دلت آبی ست بسان دریا حس بودنت گرم است و زیبا در این زمستانه های سرد؛ آمدنت سپیدی برف است در دل سیاهی روزگار .... روزی که آمدی گرمای چشمانت تداعی تابستان بود و دلربایی پاییز ... به پاس بودنت تقدیر را جشن می گیرم و در چنین شب رویایی سطر به سطر نانوشته های قلبم آهنگ‌ عشق می شود به ملودی زیبای حضورت؛ بودنت دل انگیز است ای که لبخندت اشتیاق گرم فصل بی قراری هاست با آمدنت ایمان آورده ام به فصل سرد.... ❀═‎‌‌‌🌼 ⃟❤ ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀ 📖@cofeh_shear📖
هدایت شده از فان
‌ عشق شکنجه گر صدای بال بال زدن نفس هایت را می شنوم زبان بند آمده ات را به تماشای دایره مشکی چشمانم می بینم قهقهه می زنم سیم مڗگانت را بی پروا می بوسم در کنار من به نزدیک می خوانی نفس تنت زیبا هوش از سر می برد دوستت دارم می خواهم چشمان و دهانت را به قفل لبانم ببندم عشق را به احضار قلبت برسانم در هر ضربان لرزان جسمت را به بازوانم بسپارم چون ماهی لیز شوی برترین عاشقانه هایم را به دو غنچه به شهادت عشق بوسه بزنم.... ‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟❤ ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀ 📖@cofeh_shear📖