گر هیچ نشانه نیست اندر وادی
بسیار امیدهاست در نومیدی
ای دل مبر امید که در روضهٔ جان
خرما دهی، ار نیز درخت بیدی
#مولانا
#صبح_بخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
📖@cofeh_shear📖
ای انسانها...!
بیایید و این قید و بندها
رو پاره کنید !
تا مثل مرغان در هوای زندگی
به آزادی سیر کنید....
قانون اجتماع غیر از
قید و بند چیزی نیست..!
این قانون را طبیعت
برای ما نساخته،
ما خودمان آنرا به دست و پای
خویش بستهایم.....
گرگی که آدم میدرد
با انسانی که برای سعادت خویش
سعادت دیگری را لگد مال میکند
هیچ فرقی ندارد...!
#ژان_پل_سارتر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
📖@cofeh_shear📖
.
در فصلی سرد
به بهار می ماند آمدنت
ای که دلت آبی ست بسان دریا
حس بودنت گرم است و زیبا
در این زمستانه های سرد؛
آمدنت سپیدی برف است
در دل سیاهی روزگار ....
روزی که آمدی
گرمای چشمانت
تداعی تابستان بود
و دلربایی پاییز ...
به پاس بودنت
تقدیر را جشن می گیرم
و در چنین شب رویایی
سطر به سطر نانوشته های قلبم
آهنگ عشق می شود
به ملودی زیبای حضورت؛
بودنت دل انگیز است
ای که لبخندت
اشتیاق گرم فصل بی قراری هاست
با آمدنت ایمان آورده ام به فصل سرد....
#باران_مقدم
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
📖@cofeh_shear📖
هدایت شده از فان
عشق شکنجه گر
صدای بال بال زدن
نفس هایت را می شنوم
زبان بند آمده ات را
به تماشای دایره مشکی چشمانم می بینم
قهقهه می زنم سیم مڗگانت را بی پروا می بوسم
در کنار من به نزدیک می خوانی
نفس تنت زیبا هوش از سر می برد
دوستت دارم
می خواهم چشمان و دهانت را
به قفل لبانم ببندم
عشق را به احضار قلبت برسانم
در هر ضربان
لرزان جسمت را
به بازوانم بسپارم
چون ماهی لیز شوی
برترین عاشقانه هایم را به دو غنچه
به شهادت عشق بوسه بزنم....
#ثریا_شجاعی_اصل
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
📖@cofeh_shear📖
عشق شکنجه گر
صدای بال بال زدن
نفس هایت را می شنوم
زبان بند آمده ات را
به تماشای دایره مشکی چشمانم می بینم
قهقهه می زنم سیم مڗگانت را بی پروا می بوسم
در کنار من به نزدیک می خوانی
نفس تنت زیبا هوش از سر می برد
دوستت دارم
می خواهم چشمان و دهانت را
به قفل لبانم ببندم
عشق را به احضار قلبت برسانم
در هر ضربان
لرزان جسمت را
به بازوانم بسپارم
چون ماهی لیز شوی
برترین عاشقانه هایم را به دو غنچه
به شهادت عشق بوسه بزنم....
#ثریا_شجاعی_اصل
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
📖@cofeh_shear📖
بی دیدنت از دیده مرا آزار است
بی وصل تو با جهان مرا پیکار است
بی قد تو باغ بر دلم زندان است
بی رنگ رخ تو گل به چشمم خار است
#مجد_همگر
#صـبح_بخیـر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
از این معاشقهی گاهگاه میترسم
مرا ببخش؛ من از این نگاه میترسم
کم اشتباه نکردم تمام عمر و هنوز
از عادتم به همین یک گناه میترسم
چه چشمهای تو باشد چه روزگار خودم
من از هر آنچه که باشد سیاه میترسم
دوباره بغض گلویم به گریه نزدیک است
چو شیشه در شب سردم، از آه میترسم
بیـا برای رسیدن بـه هم دعا نکنیم
که از جدائیِ پایانِ راه میترسم...!
#تقی_قاسمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
📖@cofeh_shear📖
.
یک شب اگر به دیدارم بیایی
تمام جهان را واسطه قرار می دهم
برای نرفتنت
آسمان را قسم میدهم به
قداست چشمان تو
که ماه را خاموش
ستاره ها را کور کند
تا هیچ مهتابی نتابد برای روشنی راهت
باران را قسم به باریدن
آنچنان که
تمام جاده های رفتنت
شسته شود...
و تو نا گزیر از ماندن
من سرشار از شوق بودنت
و سرمست
از عطر تنت
که در خانه ی جانم
پراکنده می شود...!
#باران_مقدم
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
📖@cofeh_shear📖
خط قرمزهای ما انگار لیمویی شده
شهر درگیر حراج و ماجراجویی شده
عشق هم یک عادت ناگاه و کوتاه و خشن
ترکها فوق سریع و گاه یابویی شده!
اولین سنگ بناء اجتماع ما -زرشک
بستری از ارتباطاتِ زناشویی شده
حرفها و ژستهامان ادعا در ادعا
دورهی ما دورهی بحران کمرویی شده
عقل مشغول اراجیف خودش ماندست و دل
در حقیقت با مجاز عشق یاهویی شده
دختر همسایه ما حافظِ قرآن نشد
سرشناس اما چرا، در شهر بانویی شده
یک برادر داشت او هم در شب قدری عجیب
روی تختِ خواب یک استاد چاقویی شده
#افشین_یداللهی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
📖@cofeh_shear📖
حسب حالی ننوشتی و شد ایامی چند
محرمی کو که فرستم به تو پیغامی چند
ما بدان مقصد عالی نتوانیم رسید
هم مگر پیش نهد لطف شما گامی چند
چون می از خم به سبو رفت و گل افکند نقاب
فرصت عیش نگه دار و بزن جامی چند
قند آمیخته با گل نه علاج دل ماست
بوسه ای چند برآمیز به دشنامی چند
زاهد از کوچه رندان به سلامت بگذر
تا خرابت نکند صحبت بدنامی چند
عیب می جمله چو گفتی هنرش نیز بگو
نفی حکمت مکن از بهر دل عامی چند
ای گدایان خرابات خدا یار شماست
چشم انعام مدارید ز انعامی چند
پیر میخانه چه خوش گفت به دردی کش خویش
که مگو حال دل سوخته با خامی چند
حافظ از شوق رخ مهر فروغ تو بسوخت
کامگارا نظری کن سوی ناکامی چند
#حافظ
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
📖@cofeh_shear📖
.
نازنینا نظری کن ، که به جان آمده ام ،
دگر از هجر تو بر حرف و بیان آمده ام ،
صبر ایوب ندارم که کنم صبر دگر ،
یاری ام کن به درت ، ناله کنان آمده ام ،
منِ عاشق نتوانم ز تو دل را بکَنَم ،
عندلیبم به چمن ، بهر فغان آمده ام ،
دلم از دست بشد از غم و اندوهِ فراق ،
سالها رفت ، ز تو دل نگران آمده ام ،
آنچه در سینه ی ما است نشاید به زبان ،
چه بگویم که به دل ، داغ کشان آمده ام ،
خلق گویند که او را نظری نیست تورا،
چه کنم کور و کَرم ، گوش گران آمده ام ،
به کجا روی بیارم ، به که گویم غم خویش ؟
جز تو کس را نشناسم به نشان آمده
#راحم_تبریزی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
📖@cofeh_shear📖
در کنارت بودم و حال ِ پریشان داشتم
در دلم حس ِ عجیبی مثل ِ طوفان داشتم
مثل ِ پاییزی ترین عصر ِ خیابان های ِ شهر
بی بهانه هر دقیقه میل ِ باران داشتم
شُرشُر چشمان ِ من بی دغدغه اثبات کرد
نسبتی دیرینه با اقلیم ِ گیلان داشتم
قبل ِ تو سرسبز بودم از صنوبرها بپرس
بر لب ِ ایوان ِ خود کم باغ ِ ریحان داشتم؟
آتشی انداختی بر قلب ِ من از جنسِ غم
روزگاری سخت در آغوشِ شیطان داشتم
وقت ِ رفتن میزدی لبخند....یادت مانده است
غرق ِ در سیلاب ِ غم سردرگریبان داشتم
گر چه مغرورم...به روی ِ خود نیاوردم، ولی
در نگاهِ آخرم صد ارگ ِ ویران داشتم
شاعرانه عشق ورزیدم پشیمان نیستم
چون به فتوای غزل بسیار ایمان داشتم
#محبوبه_باقری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
📖@cofeh_shear📖