eitaa logo
علوم شناختی و فناوری‌های عصبی
234 دنبال‌کننده
220 عکس
28 ویدیو
19 فایل
آنچه راجع به مغز 🧠 و شناخت ما می‌گویند. این کانال برخی از موضوعات کاربردی و جدید حوزه #علوم #شناختی را با محوریت #مغز و #شناخت با شما مخاطب عزیز به اشتراک می‌گذارد. البته به زبان ساده و خودمونی😊 علوم شناختی برای همه😊 admin:👉 @aty_cog
مشاهده در ایتا
دانلود
👈 چهار راهکار برای ایجاد هیجان مثبت در دانش‌آموزان 2️⃣ رابطه معلم و دانش‌آموز: رابطه مؤثر بین معلم و دانش‌آموز می‌تواند محیط یادگیری سرشار از هیجانات مثبتی خلق کند. منظور از رابطه مؤثر رابطه دوستانه‌ای همراه با درک، اعتماد و احترام متقابل است. در چنین محیطی، با حمایت‌های معلم و تلاش خود دانش‌آموز می‌توان به هدفی مشترک، یعنی موفقیت تحصیلی، دست یافت. در محیط یادگیری کلاس، معلم و دانش‌آموزان با هم همکاری می‌کنند و برای حفظ این رابطه هر دو طرف تلاش می‌کنند. رابطه مثبت بین معلم و دانش‌آموزان باعث می‌شود آن‌ها نسبت به محیط یادگیری و مدرسه احساس تعلق‌خاطر داشته باشند و فعالانه در این محیط مشارکت کنند. ادامه دارد... آنچه راجع به 🧠 و ما می‌گویند.👇 🆔 @cognitive20th
چهار راهکار برای ایجاد هیجان مثبت در دانش‌آموزان 3️⃣ یادگیری همیارانه یادگیری همیارانه شرایطی است که در آن دو یا چند نفر تلاش می‌کنند تا مفهومی را با یکدیگر یاد بگیرند. بر خلاف یادگیری فردی، در یادگیری همیارانه افراد بر منابع و مهارت‌های یکدیگر سرمایه‌گذاری می‌کنند. یادگیری همیارانه، ریشه در مفهوم یادگیری لئو ویگوتسکی به نام "منطقه مجاور رشد" دارد. به‌طور معمول، تکالیفی وجود دارد که یادگیرندگان یا قادر به انجام آن هستند ویا قادر به انجامش نیستند. بین این دو وضعیت، منطقه مجاور رشد است. در این منطقه، مجموعه‌ای از مهارت‌های لازم برای رشد یادگیری به یادگیرنده، توسط یک راهنما ارائه می‌شود. در تعریف ویگوتسکی از منطقه مجاور رشد، اهمیت یادگیری از طریق ارتباطات و تعاملات با دیگران، (نه فقط از طریق کار انفرادی) برجسته می‌شود. یادگیری همیارانه در دستیابی به تفکر انتقادی بسیار مهم است. هنگام کار در یک گروه، افراد می‌توانند اطلاعات بیشتر و سطوح بالاتری از یادگیری را، نسبت به وضعیت انفرادی بدست بیاورند، این امر درهر دو مورد تسهیل‌کننده دانش، (یعنی مربیان) و یاد گیرندگان دانش، (یعنی دانش آموزان) کاربرد دارد.
مطالعات نشان داده است یادگیری همیارانه مناطقی از مغز را که مختص پردازش هیجانی و مغز اجتماعی هستند درگیر می‌کند. بنابراین، یادگیری همیارانه شکلی از یادگیری است که با ساختار مغز اجتماعی ما مطابقت دارد. یادگیری همیارانه نتایج مثبت بی‌شماری دارد؛ از جمله: پیشرفت تحصیلی، توسعه مهارت‌های اجتماعی، افزایش همدلی و انگیزه. کارکردن در گروه و به‌صورت مشارکتی باعث می‌شود افراد با دیدگاه‌های متفاوتی از سوی اعضای گروه آشنا شوند و بتوانند دیدگاه‌های مخالف را بپذیرند، مهارت‌های اجتماعی را از یکدیگر بیاموزند و در برابر محدودیت‌های یکدیگر احساس همدلی کنند. دانش‌آموزان در یک محیط یادگیری همکارانه کمتر تمایلی به رفتارهای پرخاشگرانه و مخرب از خود بروز می‌دهند. آنان رفته‌رفته می‌آموزند چطور در مقابل عقاید مخالف تاب بیاورند و توانایی حل مسئله را در خود توسعه دهند. همه این شرایط به ایجاد محیط یادگیری اثربخش می‌انجامد. با این همه، برای تشکیل گروه در یادگیری همیارانه باید ظرفیت‌ها و توانایی‌های افراد در هر گروه مدنظر قرار گیرد و با توجه به این ظرفیت‌ها و احیاناً محدودیت‌ها، اعضای گروه مشخص شوند. همچنین، معلم به‌عنوان ناظر باید بر فعالیت دانش‌آموزان نظارت داشته باشد. ادامه دارد... آنچه راجع به 🧠 و ما می‌گویند.👇 🆔 @cognitive20th
نظریه خودتعیین‌گری 1️⃣این نظریه که توسط ادوارد دسی و ریچارد رایان توسعه داده شده است، چارچوبی جامع برای درک انگیزه و شخصیت انسان است. 2️⃣این نظریه توضیح می‌دهد که چرا افراد برای عمل انگیزه دارند و چگونه کیفیت انگیزه آن‎ها تحت تأثیر برآورده شدن سه نیاز روانشناختی ذاتی قرار می‌گیرد: خودمختاری، شایستگی و ارتباط. 3️⃣به بیان ساده این نظریه بیان می‌کند که انسان‌ها برای عمل نیاز به انگیزه دارند. 4️⃣این نظریه فرآینددرونی‌سازی را برجسته می‌کند، جایی که انگیزه‌های بیرونی در ارزش‌های خود فرد ادغام می‌شوند و منجر به رفتار خودمختارانه‌تر می‌شوند. 5️⃣هنگامی که سه نیاز روانشناختی(خودمختاری، شایستگی و ارتباط) برآورده می‌شوند، افراد انگیزه ذاتی، رشد شخصی، رفاه و مشارکت با کیفیت بالا را تجربه می‌کنند. 6️⃣برعکس، هنگامی که این نیازها خنثی می‌شوند، انگیزه و رفاه آسیب می‌بینند. آنچه راجع به 🧠 و ما می‌گویند.👇 🆔 @cognitive20th
نظریه جهت‌گیری علّی Causality Orientations Theory (COT) این نظریه در چرایی و درک رفتارها مفید است. در این نظریه، رفتارها، معلولِ سه جهت‌گیری علّیِ عمده هستند که در تناسب با ویژگی شخصیتی افراد نیز قرار دارند. پس شخصیت، در درک رابطه علّی بین منبع انگیزش، نوع رفتار، میزان باور افراد در مورد توانمندی خود و اقدام برای تغییر، بهبود و یا رفع علّت‌ها، سهم به‌سزایی دارد. بر این اساس، می‌توانیم افراد را به سه تیپ شخصیتی تقسیم کنیم.
1️⃣گروه اول، افراد مستقل یا استقلال محور هستند که علّت انگیزشی خود را در باورها و مجموعه اموری می‌بینند که به حفظ استقلال آنها کمک کرده و زیانی را متوجه خودمختاری آنها نمی‌سازند. 2️⃣گروه دوم، افراد مطیع یا تبعیت‌پذیرند که مشتاقانه نیازمند کنترل شدن از سوی علل و قوانین بیرونی‌اند. این دسته از افراد، علل بیرونی را فصل‌الخطابِ پذیرش رفتار خود می‌دانند و فرقی ندارد که عامل بیرونی در راستای قانون باشد و یا خلاف قانون. در واقع، عوامل مقتدر بیرونی همیشه برانگیزاننده کلیه امور آنها هستند. به عنوان نمونه می‌توانیم به گروه‌های بزهکار اشاره کنیم. کارن هورنای، روانشناس رفتارگرای اجتماعی، این دسته افراد را از نظر نوروتیک نیازمند به کنترل معرفی کرده و نیازها و عوامل انگیزشی آنها را ناشی از اضطراب اساسی و در واقع عدم سلامت روانشناختی می‌داند. 3️⃣اما، گروه سوم از جمله تیپ‌های شخصیتی فرافکن هستند که موضعِ کنترل/علّیِ رفتارهای آنها بیرونی یعنی غیر از خود شخص است و سهم خود را بسیار ناچیز و سهم علل بیرونی را چشمگیر می‌دانند. این بخش از نظریه با طبقه‌بندی جولیان راتر همسویی بسیار دارد. افرادی که مرجع هدایت آنها بیرونی است، کمترین میزان انگیزش درونی برای استقلال نظر و عمل را دارند. این افراد از پذیرش مسئولیت اعمال خود سر باز می‌زنند و از نظر آنها علل رفتار نامطلوبشان تحت کنترل عواملی نظیر شانس و اقبال و یا غرض‌ورزی و کوتاهی دیگران است. از سویی، این گروه در رفتارهای مطلوب و منتج به تشویق نیز به‌طور غیرشخصی با قضیه برخورد می‌نمایند. به عبارتی، علّیتِ رفتار را صرفا کنترل‌کننده بیرونی می‌دانند و عدم حضورکنترل‌کننده را معادل قطع رفتار قلمداد می‌نمایند. آنچه راجع به 🧠 و ما می‌گویند.👇 🆔 @cognitive20th
ارتباط خلق و خو با نواحی مغزی چهار دسته از ویژگی‌های رفتاری با چهار سیستم عصبی اصلی در مغز مرتبط هستند: 1️⃣سیستم دوپامین و نوراپی‌نفرین 2️⃣سروتونین 3️⃣تستوسترون 4️⃣سیستم استروژن و اکسی‌توسین چهار بُعد خلق‌وخو عبارت‌اند از: 1️⃣کنجکاو و پرانرژی 2️⃣محتاط و پایبند به هنجارهای اجتماعی 3️⃣تحلیلی و واقع‌گرا 4️⃣همدل و اجتماعی‌گرا پژوهش‌ها نشان می‌دهند: 1️⃣ نمرات بالا در بُعد «کنجکاو/پرانرژی» با فعالیت در ماده سیاه مغز مرتبط بود، که با عملکرد سیستم دوپامین هم‌خوانی دارد. 2️⃣ بُعد «محتاط/پایبند به هنجارها» با فعالیت در قشر پیش‌پیشانی جانبی-شکمی مرتبط بود، ناحیه‌ای که با رعایت هنجارهای اجتماعی و سیستم سروتونین ارتباط دارد. 3️⃣ بُعد «تحلیلی/واقع‌گرا» با فعالیت در نواحی بینایی و تفکر فضایی مغز (قشر پس‌سری و آهیانه‌ای) مرتبط بود، که با تستوسترون و ساختار مغزی ناشی از آن ارتباط دارد. 4️⃣ بُعد «همدل/اجتماعی‌گرا» با فعالیت در نواحی مرتبط با نورون‌های آینه‌ای (شکنج پیشانی تحتانی، اینسولای قدامی و شکنج دوکی‌شکل) هم‌راستا بود، که با سیستم استروژن و اکسی‌توسین مرتبط‌اند. آنچه راجع به 🧠 و ما می‌گویند.👇 🆔 @cognitive20th
بیگانگی اجتماعی بیگانگی اجتماعی مفهومی بنیادین در روانشناسی اجتماعی است که به احساس جدایی فرد از جامعه، نهادها و حتی خود اشاره دارد. این مفهوم، که ابتدا توسط کارل مارکس در زمینه اقتصادی مطرح شد، در روانشناسی مدرن به عنوان یک پدیده روانی-اجتماعی بررسی می‌شود. بیگانگی شامل چهار بعد اصلی است: ناتوانی، بی‌معنایی، انزوا و خودبیگانگی. مطالعات نشان می‌دهند که بیگانگی سیاسی، به عنوان زیرمجموعه‌ای از بیگانگی اجتماعی، زمانی رخ می‌دهد که شهروندان احساس کنند مشارکت‌شان در فرآیندهای تصمیم‌گیری محدود است. این پدیده می‌تواند به کاهش اعتماد به نهادها، افزایش افسردگی و کاهش مشارکت اجتماعی منجر شود. دبیرخانه دائمی جنگ شناختی 🆔 @cwnsc1404
تازه‌های نشر: نظریه دو فرآیندی جنگ‌شناختی ارزشی: ترسیم دو بال عملیات نفوذ دبیرخانه دائمی جنگ شناختی https://cwnsc.sndu.ac.ir/ 🆔 @cwnsc1404
🗣️ چکیده: یکی از موضوعات مهم در روانشناسی سیاسی بررسی ارتباط بین ویژگی‌های شخصیتی افراد با گرایشات سیاسی آن‌ها می‌باشد. عمده پژوهش‌ها در این زمینه با استفاده از روش تحلیل محتوای متنی انجام شده است که زمان‌بر است و معمولا به نظر شخص وابسته است. در این پژوهش قصد داریم تا با استفاده از هوش مصنوعی به بررسی این مقوله بپردازیم. روش تحقیق مورد استفاده در پژوهش از نوع علی-مقایسه‌ای بود و ویژگی‌های شخصیتی افراد بر اساس مدل 5 عاملی شخصیت (big5) در دو گروه گروه چپ و گروه راست بررسی شد. حجم نمونه‌ 100 نفر (شامل 50 نفر گروه چپ و 50 نفر گروه راست) و روش نمونه‌گیری هدفمند بود. برای تحلیل ویژگی‌های شخصیتی بر اساس مدل پنج عاملی شخصیت (big5) با استفاده از سامانه تحلیل مدل پنج عاملی شخصیت از روی متن مبتنی بر هوش مصنوعی، استفاده شده است و تحلیل نتایج با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چند متغیره انجام شد.
نتایج نشان داد ویژگی شخصیتی اضطرابی با گرایش به گروه چپ و ویژگی توافق‌پذیری با گرایش به گروه راست ارتباط دارد و در سایر ویژگی‌های شخصیتی تفاوت معناداری یافت نشد. علاوه بر این نتایج نشان داد ویژگی اضطرابی نسبت به سایر ویژگی‌های شخصیتی قدرت پیش‌بینی‌کنندگی قوی‌تری برای گرایشات سیاسی دارد. این یافتهها پیامدهای مهمی برای درک ما از نحوه ارتباط الگوهای اساسی افکار و احساسات افراد با گرایش‌های ایدئولوژیک آنها دارند. لینک دسترسی به مقاله کامل👇 https://politicalstudy.ihcs.ac.ir/article_10591.html?lang=fa آنچه راجع به مغز 🧠 و شناخت ما می گویند👇 🆔 @cognitive20th
5.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یه مثال از نحوه تاثیر گذاری کلمات در ذهن افراد آنچه راجع به مغز 🧠 و شناخت ما می گویند👇 🆔 @cognitive20th