eitaa logo
"دانستنیهای زیبا"
3.5هزار دنبال‌کننده
14.8هزار عکس
14.9هزار ویدیو
637 فایل
#دانستنی_های_زیبا کانالی برای قشر جوان با بهترین نکات #علمی، #تربیتی، #اخلاقی، #پزشکی و #روانشناسی بهمراه #کلیپ_های زیبای اخلاقی از #سخنرانان_کشوری جهت ارتباط با آدمین از طریق👇👇👇 @alimaola_110 پیام ارسال نمایید
مشاهده در ایتا
دانلود
☕ قسمت چهل و ششم پیرمرد تمام قد ایستاد و گفت: -بیا بنشین جوان روي صندلی نشستم. بنیامین که مثل آدم بزرگ ها حرف می زد: به پیرمرد گفت: عمو مالک، این شما و این مریض ،ببینم چه می کنید. تازه فهمیدم چرا بنیامین اصرار داشت با اوقدم بزنم، یا اینکه دلیل آمدنم به این حیاط چه بوده. مسئله برایم روشن شده بود، دیگر شک نداشتم که این ها همه برنامه ریزي عاطف بوده است تا سرفه های خونی ام را علاج کنم. طبیب جلو آمد و گفت: بگو ببینم جوان رعنا، گل بی خار، دردت چیست. طبیب صداي آرام و نافذی داشت ، دوست داشتم وقتی کسی به من محبت می کند با محبت جوابش را بدهم، گفتم: - شما هم جاي پدر من، راستش مدتی است که سرفه می کنم، از سرفه هاي خفیف شروع می شود ولی کم کم آنقدر شدید می شود که خون سرفه می کنم. -یعنی سرفه ات عمق دار می شود و از سینه ات می آید یا سطحی است و از گلو؟ - فکر می کنم از سینه باشد. - خودت فکر می کنی چه بیماري باشد؟ نمی دانم چرا دوست داشتم به او اعتماد کنم و حرف هاي دلم برایش بگویم، آدم دلنشینی بود، حرف هایش تا مغز استخوان آدم نفوذ می کرد. لبخند اعتماد می زدم و گفتم: - خدا کند که بیماري خطرناکی نباشد. کسی را که دوستش دارم، همینطوري هم به من نمی دهند چه برسد به این که بیمار باشم. پیرمرد لبخند ملیحی زد و انگار که عاشقی را از چشمان من خوانده باشد، گفت: - نترس ، گاهی بی توجهی به یک مشکل کوچک باعث می شود که مشکلی بزرگ به وجود بیاید، من فکر می کنم این سرفه هاي خونی حاصل سرما خوردگی کوچک است که تو به آن بی توجهی کردي و درمانش نکردي. درست است؟ به نکته ظریفی اشاره کرده بود،تا حال به این مسئله فکر نکرده بودم که مشکلات بزرگ گاهی حاصل همان مشکلات کوچک اند، او راست می گفت، مشکل بزرگ من محبوبه، از مشکلی کوچک به وجود آمده بود، نگاهی که چشمانش داشتم، اگر از همان ابتدا به آن چشم هاي عسلی و آهویی بی توجهی می کردم، دیگر این همه مشکلات نداشتم، ولی امان از آن که بزرگ ترین مشکل دوای بزرگ ترین درد باشد.محبوبه هم درد من بود و هم مداواي درد من. در جواب طبیب گفتم: دقیقاً یادم نمی آید ولی فکر می کنم همینطور که شما گفتید باشد. طبیب از صندلی بلند شد واز در حجره بیرون رفت، همانطور آرام حرف می زد و می گفت: - الان دواي درد تو را می آورم.با بیرون رفتن طبیب نگاهی به بنیامین انداختم، مثل آدم حسابی ها روي صندلی نشسته بود و به من نگاه می کرد، خوب توانسته بود کارش را انجام دهد، چشمکی زدم و لبخند رضایتی روي لب آوردم تا از بنیامین تشکري کرده باشم. در همین فاصله کم طبیب با شیشه اي که در دست داشت وارد شد، شیشه ای طرف من گرفت و گفت: - این روغن رزماري است، شب از آن استفاده کن، اگر افاقه نکرد ،دوباره بیا پیش خودم. روغن که در یک شیشه کوچک بود و سرش با چوب پنبه گرفته شده بود را گرفتم و با تشکر فراوان از حجره طبیب بیرون رفتم. همیشه همینطور بودم، با دیدن آدمهاي مهربان دست و پایم را گم میکردم. این حس انسان دوستی همیشه در وجودم میجوشید، نمیدانم چرا؟ ولی با دیدن آن پیرمرد چنان شوري در قلبم به وجود آمده بود که بی دلیل میخواستم بدوم، بپرم و برگردم به زمان کودکی ام. شادي که در قلبم بود باعث شده بود دهانم گوش تا بناگوش از لبخند باز باشد ولی تا نعلین هایم را پوشیدم و قدم اول را برداشتم، لبخند از چهره ام جمع شد، حلما هنوز هم به من خیره بود، نمی دانم چه چیزي در سرش میگذشت ولی میترسیدم، در هر صورت از این نگاه عجیب خوشم نیامد، سرم را پایین انداختم و مثل بچه اي که قهر کرده باشد وارد همان راهرو فیروزه کاری شدم، فکرم مشغول حلما بود و صدایی را نمیشنیدم، آنقدر حواسم پرت بود که با یکی از کنیزان تنه به تنه شدم، تقصیر من بود ولی او معذرت خواهی کرد و رفت، رسیدم به همان حیاط اول با همان درخت های کاجش؛ چند قدم دیگري تا حجره داشتم که دیدم صدای بنیامین می آید. نویسنده؛ عاطف گیلانی این داستان ادامه دارد..... http://eitaa.com/cognizable_wan
۲۰ بهمن ۱۳۹۹
🔴 ⭕️ اگر یکدیگر را دوست ندارید به جایی نمی‌رسید! 💠 اگر کسی، مومنی را به عنوان در آغوش بگیرد یا با او دیدار کند، مثل این است که خدا را در عرش زیارت کرده است. چه حرف عجیبی است درباره‌ی انسان!! این معنای است: «مَن زارَ أخاهُ المُومِنَ کَمَن زارَ اللهَ فی عَرشِهِ»؛ این تعریف انسان است. یعنی انسان موجودی است که می‌تواند دیدن او به معنای دیدن خدا باشد. 💠اگر همدیگر را دوست ندارید به جایی نمی‌رسید. وقتی که دوست نداری از او جدایی، وقتی از او جدایی تو را تنها گیر می‌آورد. وقتی تنها گیرت بیاورد می‌خوردت، قورتت می‌دهد. شیطان گرگ است دنبال زمانی می‌گردد که تو از رفقایت جدا شده‌ای، توصیه می‌کنم که همدیگر را دوست بدارید و این را به عنوان یک برای خودتان قرار دهید. جدی بگیرید. 🔰 پ.ن: فراموش نکنید که همسرتان یکی از مصداق‌های اصلی این سخنان است.👌 🆔 http://eitaa.com/cognizable_wan
۲۰ بهمن ۱۳۹۹
ادامس تریدنت امریکایی http://eitaa.com/cognizable_wan
۲۱ بهمن ۱۳۹۹
که در آن مهربانی هست و ساکنینش می خندند بهتر از ست، که مردمانش دلتنگ هستند 👇 باید زد به روزگار وگرنه دیر یا زود می کند سنگ اگر باشی می کند شیر اگر باشی می کند باغ اگر باشی می کند شاه اگر باشی می کند ثروت ار داری می کند گاز را بگرفته می کند عاقبت از عمر می کند... گر زدی به روزگار ریش را چرخانده می کند دل به تو داده می کند خویشتن فرش می کند عشق را نور می کند خاک اگر باشی می کند کورش ار باشی می کند رستم ار باشی می کند آشپز باشی می کند پس و بخندانید هم خنده دنیا را می کند... 👇 🆔 http://eitaa.com/cognizable_wan
۲۱ بهمن ۱۳۹۹
در ٤٠ سالگی افراد با تحصیلات کم و زیاد مثل همند (حتی افراد با تحصیلات کمتر پول بیشتری در می‌آورند)؛ در ٥٠ سالگی زشت و زیبا مثل همند (مهم نیست چقدر زیبا باشین. توی این سن چروک ها و لک هاي تیره رو نمیشه مخفی کرد)؛ در ٦٠ سالگی مقام بالا و پایین مثل همند (بعد از بازنشستگی حتی یه پادو هم از نگاه کردن به رییسش اجتناب می کنه)؛ در ٧٠ سالگی خونه‌ی بزرگ و کوچک مثل همند (تحلیل مفاصل، سختی حرکت، فقط یه محیط کوچیک برای نشستن لازمه)؛ در ٨٠ سالگی پول داشتن و نداشتن مثل همند (حتی موقعی که بخواین پول خرج کنین نمی دونین کجا خرجش کنین)؛ در ٩٠ سالگی خواب و بیداری مثل همند (بعد از بیداری نمیدونين چیکار كنين)؛ 👈 زندگی رو آسون بگیرین. هیچ معمایی نیست که بخواید حلش کنین. در طولانی مدت همه ی ما مثل همیم. پس تمام فشارهای زندگی رو فراموش کن و ازش لذت ببر ...! 👇👇🔻 http://eitaa.com/cognizable_wan
۲۱ بهمن ۱۳۹۹
‌✅موها را قبل از خواب برس بزنید اگر با موهای گره خورده به رختخواب بروید در صبح گره های مو دوچندان می شود این کار منجر به شکستگی موهای تان می شود . بنابراین حتما قبل از خواب موهایتان را خوب برس بزنید 🍀 http://eitaa.com/cognizable_wan ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌
۲۱ بهمن ۱۳۹۹