ادامه رمان من باتو👇
🍂🍂🍂🍂
🍂🍂🍂 ﴾﷽﴿
🍂🍂
🍂
💠 #رمان_من_با_تو ❤️
💠 #قسمت_۵۵
مادرم ڪلافہ گفت:نمیدونم هانیہ چش شدہ! اصلاسردرنمیارم.
سهیلے گفت:با اجازہ تون خدانگهدار!
لبم رو گزیدم،پدر سهیلے گفت:آخہ چے شدہ؟!
پدرم بلند گفت:هانیہ!
با عجلہ از پلہ ها بالا رفتم و وارد اتاق شهریار شدم.
نفس نفس مے زدم،صداهاے نامفهومے از پایین مے اومد.
دستم رو گذاشتم روے پیشونیم هانیہ این بچہ بازے چے بود؟!
خب مے رفتے یہ سلام مے ڪردے،بعد بہ سهیلے توضیح میدادے!
با صداے باز شدن در رفتم بہ سمت پنجرہ.
سهیلے ڪنار در بود و دستش روے در بود،خواست خارج بشہ ڪہ مڪث ڪرد!
پشتش بہ من بود،نمیتونستم نگاهم رو ازش بگیرم.
برگشت سمت حیاط و دستہ گل رو گذاشت روے زمین!
نفسے ڪشید و در رو بست.
رفت!
★★★★
پدرم عصبے زل زدہ بود بہ فرش،مادرم با اخم نگاهم مے ڪرد.
بند ڪیفم رو فشردم و گفتم:من میرم دانشگاہ خداحافظ!
پدرم سرش رو بلند ڪرد و با لحن عصبے گفت:برو بابا جون،برو دخترم،برو عزیزم!
لبم رو بہ دندون گرفتم،پدرم بلند شد و ایستاد رو بہ روم.
ڪے میخواے بزرگ شے هانیہ ڪے؟
ساڪت سرم رو انداختم پایین.
جوابمو بدہ.
آروم لب زدم:بے عقلے ڪردم اصلا اون لحظہ...
پدرم اجازہ نداد ادامہ بدم:توجیہ نڪن آبرو ریزے تو توجیہ نڪن!
پوفے ڪرد و گفت:سر شڪستہ م ڪردے،ڪم غصہ تو خوردم؟
اشڪ بہ چشم هام هجوم آورد چشم هام رو روے هم فشار دادم تا اشڪ هام سرازیر نشہ!
یڪ لحظہ پنج سال پیش اومد بہ ذهنم روزے عروسے امین بود مثل دیونہ هام دست بہ سینہ دور خونہ راہ میرفتم،اولش اشڪ مے ریختم چند لحظہ بعد گریہ م شدت گرفت و چند دقیقہ بعد بلند هق هق مے ڪردم.
نشستم روے زمین و زار مے زدم پدرم با نگرانے اومد سمتم،صداش رو مے شنیدم:هانیہ بابا!
اما توجهے نڪردم و همونطور ڪہ دستم روے قلبم بود گریہ مے ڪردم،نفس ڪم آوردہ بودم چشم هام سیاهے رفت و صداے فریاد پدرم رو شنیدم!
سرم رو تڪون دادم وازخاطرات اومدم بیرون!
نہ ڪم غصہ م رو نخوردہ بود!
ڪم اشتباہ نڪردہ بودم!
حالاشدہ بودم اون هانیہ ے بے فڪر پنج سال پیش!
نفسم روباصدابیرون دادم:هیچے نمیتونم بگم.
سر بہ زیر از خونہ خارج شدم،از خونہ بخاطرہ پدر و مادرم فرار مے ڪردم از دانشگاہ ڪجا فرار مے ڪردم؟!
حتے فڪر رو بہ رو شدن با سهیلے سخت بود!
★★★★
تاڪسے سر خیابون ایستاد،نگاهے بہ دانشگاہ انداختم و مردد پیادہ شدم.
بہ زور قدم بر مے داشتم،وزنہ هاے شرم روے دوشم سنگینے مے ڪرد.
خواستم وارد دانشگاہ بشم ڪہ صدایے متوفقم ڪرد:خانم هدایتے!
برگشتم سمت صدا،حمیدے بود.
چند قدم بهم نزدیڪ شدم همونطور ڪہ سرش پایین بود گفت:سلام.
آروم جوابش رو دادم.
دست هاش رو بہ هم گرہ زد و گفت:راستش اون روز میخواستم آدرس خونہ تونو بگیرم سهیلے صدام ڪرد نشد،میشہ آدرستونو بدید؟
مڪث ڪرد و آروم و خجول گفت:براے اون قضیہ!
سرم رو تڪون دادم:نہ آقاے حمیدے! فعلا شرایط مناسب نیست!
سریع وارد دانشگاہ شدم.
سهیلے ڪمے اون طرف تر داشت با چندتا از دانشجوها صحبت مے ڪرد.
روزهاے آخرے بود ڪہ مے اومد دانشگاہ،چادرم رو ڪشیدم جلو و با قدم هاے بلند وارد ساختمون دانشگاہ شدم.
میخواستم ازش معذرت خواهے ڪنم ولے نمیتونستم.
باید بہ بهار مے گفتم.
★★★★★
بهار با صورت گرفتہ زل زدہ بود بهم نچ نچے ڪرد و گفت:هانیہ اینو نمیشہ جمع ڪرد؟
اخم ڪردم و زل زدم بہ دست هام.
بهار چطور ازش معذرت خواهے ڪنم؟
ببین تا چند دقیقہ دیگہ از دانشگاہ میرہ تا ڪلاس بعدے فرصت دارے از دانشگاہ ڪہ بیرون رفت برو دنبالش بهش توضیح بدہ ڪارت خیلے بد بودہ!
واے نگو روم نمیشہ!
روت میشہ یا نمیشہ رو ول ڪن!
نگاهے بہ پشتش انداخت و گفت:هانے بدودارہ میرہ!
سرم روبلندڪردم،بهارضربہ ے آرومے بہ شونہ م زد و گفت:بدودیگہ عین ماست نگا نڪن!
نمیتونستم تڪون بخورم،انگار پاهام بہ زمین چسبیدہ بود.
بهار نگاهے بهم انداخت و گفت:خودت خواستے!
ازم فاصلہ گرفت و رفت بہ سمت سهیلے!
لبم رو بہ دندون گرفتم،رو بہ روے سهیلے ایستادہ بود و تند تند چیزهایے میگفت سهیلے هم با اخم زل زدہ بود بہ زمین.
همونطور ڪہ با سهیلے صحبت مے ڪرد نگاهے بہ من انداخت و با چشم و ابرو بهم اشارہ ڪرد!
نفسم رو بیرون دادم و یڪ قدم برداشتم اما نتونستم جلوتر برم!
ایستادم،بهار با حرص دندون هاش روے هم فشار داد،سهیلے ڪمے بہ سمت من برگشت چند لحظہ تو همون حالت بود دستے بہ ریشش ڪشید و بہ سمت در دانشگاہ رفت!
بهار با عجلہ اومد سمتم:هانے بدو الان میرہ ها!
ڪلافہ گفتم:نمیتونم!
با اخم زل زد بهم و لب هاش رو جمع ڪرد.
آروم قدم برداشتم،چند قدم ازش دور شدہ بودم ڪہ گفت:مسابقہ ے لاڪ پشت ها نیستا هرڪے دیرتر برسہ! بجنب دختر!
پوفے ڪردم و سرعتم رو بیشتر ڪردم،از دانشگاہ خارج شدم،سهیلے آروم راہ مے رفت.
مردد صداش ڪردم:استاد!
#ادامہ_دارد...
http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
توسل به حضرت بیبی فاطمه زهرا سلام الله
http://eitaa.com/cognizable_wan
✅ بهترین صبحانه چاق کننده برای افراد لاغر !👌🏻
صبحها به جای چای شیر بنوشید، معجون شیر و خرما بخورید و روی موز کنجد پاشیده و آن را نیز بعد از صبحانه میل کنید
🌸 برای عزیزانتان بفرستید
✔️ #لطفأ_نشر_دهید 👇
🆔 http://eitaa.com/cognizable_wan
🍊🍯 اگر پوست 3 عدد پرتقال رسیده و تمیز را در ۳ لیوان آب بجوشانید و بعد آنرا باعسل شیرین کرده و میل کنید, دچار سرماخوردگی نمیشوید
اینکار مقاومت بدن (بویژه کودکان) را بسیار بالا میبرد.👌
🌸 برای عزیزانتان بفرستید
✔️ #لطفأ_نشر_دهید 👇
🆔 http://eitaa.com/cognizable_wan
⭐️چای زنجبیل
☕️ با داشتن خواص ضد التهابی و آنتی اکسیدان برای درمان گلودرد و سرفه😷، درمان سرماخوردگی🤧 و سلامت گوارش استفاده میشود.
🍂زنجبیل یکی از بهترین مواد غذایی برای درمان گلودرد، سرفه و حالت تهوع است. براساس تحقیقات، مصرف ریزوم آن باعث کاهش علائم سوء هاضمه از جمله نفخ شکم می شود.🧍🏻♀
🌸 برای عزیزانتان بفرستید
✔️ #لطفأ_نشر_دهید 👇
🆔 http://eitaa.com/cognizable_wan
🍋لیمو شیرین نقش مؤثری در تقویت، جوانسازی و زیبایی پوست دارد.
▫️مصرف این میوه همچنین به دفع سموم از بدن از طریق ادرار و مدفوع کمک میکند.
▫️ لیمو شیرین برای مبتلایان به سرماخوردگی، گلو درد، آنفلوانزا، تب، التهابات همراه با تب، غلظت خون و سرگیجه مفید است.
🌸 برای عزیزانتان بفرستید
✔️ #لطفأ_نشر_دهید 👇
🆔 http://eitaa.com/cognizable_wan
از آدم ها بُت نسازید، این خیانت است!
هم به خودتان، هم به خودشان.
خدایی میشوند که، خدایی کردن نمیدانند!
وَ شما در آخر میشوید، سر تا پا کافرِ خدایِ خود ساخته...!
👤نیچه
📚غروبِ بت ها
http://eitaa.com/cognizable_wan
دی کاپریو تو فیلم گرگ وال استریت یه دیالوگ داره که میگه:
"حواست به آدمهايى كه وقتى برنده ميشى، تشويقت نميكنن، باشه!!"
خیلی علامت مهمیه برای فهمیدن ذات آدمها....
http://eitaa.com/cognizable_wan
🔸چهار نون راهگشا در زندگی♥️💓♥️💓
برای رابطه خوب و ایجاد آرامش
✨ نبین
✨ نگو
✨ نشنو
✨ نپرس...
اما درچه مواردی و چگونه؟
🍁 نبین
۱- عیب مردم را نبین
۲- مسائل جزئی در زندگی خانوادگی را نبین
۳-کارهای خوب خودت را که برای دیگران انجام می دهی نبین
۴-گاهی باید وانمود کنی که ندیدی (اصل تغافل)
🍁 نگو
۱- هرچه شنیدی نگو
۲-به کسی که حرفت در او تاثیر ندارد نگو
۳- سخنی که دلی بیازارد نگو
۴-هر سخن راستی را هر جا نگو
۵- هر خیری که در حق دیگران کردی نگو
۶- راز را نگو حتی به نزدیکترین افراد
🍁 نشنو
۱- هر سخنی ارزش شنیدن ندارد
۲- وقتی دونفر آهسته سخن می گویند سعی کن نشنوی
۳- غیبت را نشنو
۴- گاهی وانمود کن که نشنیدی (اصل تغافل)
🍁 نپرس
۱- آنچه را که به تو مربوط نیست نپرس
۲- آنچه که شخص از گفتنش شرم دارد نپرس
۳- آنچه باعث آزار شخص می شود نپرس
۴- آن پرسشی که در آن فایده ای نیست نپرس
۵- آنچه که موجب اختلاف و نزاع می شود نپرس...
♥️http://eitaa.com/cognizable_wan
ﺑﻪ ﺭﺍﺣﺘﯽ
ﻣﯽﺷﻮﺩ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺍﺷﺘﺒﺎﻫﺎﺕ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻗﻀﺎﻭﺕ ﮐﺮﺩ،
ﻭﻟﯽ ﺑﻪ ﺳﺨﺘﯽ
ﻣﯽﺷﻮﺩ ﺍﺷﺘﺒﺎﻫﺎﺕ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩ!
ﺑﻪ ﺭﺍﺣﺘﯽ
ﻣﯽﺷﻮﺩ ﺑﺪﻭﻥ ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩﻥ ﺣﺮﻑ ﺯﺩ،
ﻭﻟﯽ ﺑﻪ ﺳﺨﺘﯽ
ﻣﯽﺷﻮﺩ ﺯﺑﺎﻥ ﺭﺍ ﮐﻨﺘﺮﻝ ﮐﺮﺩ!
ﺑﻪ ﺭﺍﺣﺘﯽ
ﻣﯽﺷﻮﺩ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺘﺶ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﺑﺮﻧﺠﺎﻧﯿﻢ،
ﻭﻟﯽ ﺑﻪ ﺳﺨﺘﯽ
ﻣﯽﺷﻮﺩ ﺍﯾﻦ ﺭﻧﺠﺶ ﺭﺍ ﺟﺒﺮﺍﻥ ﮐﻨﯿﻢ!
ﺑﻪ ﺭﺍﺣﺘﯽ
ﻣﯽﺷﻮﺩ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﺑﺨﺸﯿﺪ،
ﻭﻟﯽ ﺑﻪ ﺳﺨﺘﯽ
ﻣﯽﺷﻮﺩ ﺍﺯ ﮐﺴﯽ ﺗﻘﺎﺿﺎﯼ ﺑﺨﺸﺶ ﮐﺮﺩ!
ﺑﻪ ﺭﺍﺣﺘﯽ
ﻣﯽﺷﻮﺩ ﻗﺎﻧﻮﻥ ﺭﺍ ﺗﺼﻮﯾﺐ ﮐﺮﺩ،
ﻭﻟﯽ ﺑﻪ ﺳﺨﺘﯽ
ﻣﯽﺷﻮﺩ ﺑﻪ ﺁﻥﻫﺎ ﻋﻤﻞ ﮐﺮﺩ!
ﺑﻪ ﺭﺍﺣﺘﯽ
ﻣﯽﺷﻮﺩ ﺑﻪ ﺭﻭﯾﺎﻫﺎ ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩ،
ﻭﻟﯽ ﺑﻪ ﺳﺨﺘﯽ
ﻣﯽﺷﻮﺩ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﯾﮏ ﺭﻭﯾﺎ ﺟﻨﮕﯿﺪ!
ﺑﻪ ﺭﺍﺣﺘﯽ
ﻣﯽﺷﻮﺩ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻟﺬﺕ ﺑﺮﺩ،
ﻭﻟﯽ ﺑﻪ ﺳﺨﺘﯽ
ﻣﯽﺷﻮﺩ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﺭﺯﺵ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺩﺍﺩ!
ﺑﻪ ﺭﺍﺣﺘﯽ
ﻣﯽﺷﻮﺩ ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﻗﻮﻝ ﺩﺍﺩ،
ﻭﻟﯽ ﺑﻪ ﺳﺨﺘﯽ
ﻣﯽﺷﻮﺩ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻗﻮﻝ ﻋﻤﻞ ﮐﺮﺩ!
ﺑﻪ ﺭﺍﺣﺘﯽ
ﻣﯽﺷﻮﺩ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﮐﺮﺩ،
ﻭﻟﯽ ﺑﻪ ﺳﺨﺘﯽ
ﻣﯽﺷﻮﺩ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﺭﺱ ﮔﺮﻓﺖ!
ﺑﻪ ﺭﺍﺣﺘﯽ
ﻣﯽﺷﻮﺩ ﮔﺮﻓﺖ،
ﻭﻟﯽ ﺑﻪ ﺳﺨﺘﯽ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﺑﺨﺸﺶ ﮐﺮﺩ!
ﺑﻪ ﺭﺍﺣﺘﯽ
ﻣﯽﺷﻮﺩ ﯾﮏ ﺩﻭﺳﺘﯽ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺣﺮﻑ ﺣﻔﻆ ﮐﺮﺩ،
ﻭﻟﯽ ﺑﻪ ﺳﺨﺘﯽ
ﻣﯽﺷﻮﺩ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻣﻌﻨﺎ ﺑﺨﺸﯿﺪ...!
👇👇👇❤️❤️
http://eitaa.com/cognizable_wan
مصرف آلو خشک در صبحانه
1️⃣ دشمن چربی کبد
2️⃣ بهبود کاهش وزن
3️⃣ انرژی زا تقویت بدن
4️⃣ جلوگیری از گرسنگی
5️⃣ جلوگيری از پيری پوست
6️⃣ ضد فشار خون بالا
7️⃣ضد انواع سرطان
🆔 http://eitaa.com/cognizable_wan
آنچه یک مرد از همسرش میخواهد
ستودن قدرت مرد
همیشه مرتب بودنِ زن
نیاز به آرامش
حفظ صلح و آشتی پس از درگیریهای کوچک
همسرانی پرانرژی
🏡 http://eitaa.com/cognizable_wan
چشم خود بستم که
دیگر چشمِ مستش ننگرم
ناگهان دل داد زد:
"دیوانه! من مى بینمش"
👤شهریار
http://eitaa.com/cognizable_wan
🔴 #غیبت_خانواده_همسر_ممنوع
💠 از صحبت کردن ناشایست پشت سر خانواده همسرتان بپرهیزید.
💠 چون هم باعث اختلافات خانوادگی میشود و هم شما را فردی #ضعیف و بیتدبیر در حل مشکلات جلوه میدهد.
💠 در نتیجه حس #اعتماد به شما بشدت کمرنگ میگردد.
💠 اینکار #مجوزی برای همسرتان میشود تا او نیز به راحتی پشت سر خانواده شما صحبت کند و نسبت به آنها #کینه به دل بگیرد.
🆔 http://eitaa.com/cognizable_wan
لیست عادت های خوبی که سعی کن به زندگیت اضافه کنی:
۱- هر شب قبل خواب روزتو و عملکردتو مرور کن.
۲- هر شب لیست کارایی که فردا میخوایی انجام بدی رو با خودت مرور کن.
۳- قبل از خواب گوشیتو کنار بزار.
۴- شکرگزار لحظه های حضور خداوند توی زندگیت باش.
۵- هر روز بیست دقیقه برای یاد گیری
یک زبان غیر زبان اصلی مون زمان بذار.
۶- هر شب قبل از خواب تجسم کن به اهدافت رسیدی و داری لذتشو میبری و پر از حس خوب شو.
۷- هر روز صبح زودتر بیدار شیم
۸- هر روز حداقل به یک نفر کمک کن یا حالش رو خوبتر کن
۹- تیکه کلام های نامناسب رو از صحبت هات حذف کن
http://eitaa.com/cognizable_wan
یک مرد براى اینکه بتونه یک زن رو شاد نگه داره
نیازى نیست بى عیب و نقص باشه ،
فقط کافیه همون چیزى باشه که
اول آشنایى گفته بود هست ...
🏡 http://eitaa.com/cognizable_wan
#خانومی
میدونستی که شک داشتن به همسرت میتونه یکی از عوامل سردیت توی روابط جنسیت باهاش باشه❓
شک و احساس خیانت از آفتهای شایع میل جنسی زنان و همچنین مردان میباشد.
🏡 http://eitaa.com/cognizable_wan
ازعمده دلایل بدرفتاری کودکان
✔بیتوجهی به کودک
✔ترس و اضطراب
✔بیتجربگی والدین
✔خشم و پرخاشگری
✔انتظارات نامتناسب از کودک
🏡 http://eitaa.com/cognizable_wan
🔆 #پندانه
✍ اسیر پیشفرضهای خود نباشیم
🔹رﻭﺯﯼ ﭘﺴﺮﯼ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﭘﺪﺭ ﺧﻮﺩ ﺳﻮﺍﺭ ﺑﺮ ﻣﺎشینی ﺩﺭ ﺟﺎﺩﻩﺍﯼ ﭘﺮﭘﯿﭻ ﻭ ﺧﻢ در حال ﺣﺮﮐﺖ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﮐﻨﺘﺮﻝ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﭘﺪﺭ ﺧﺎﺭﺝ میشود و ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﯾﮏ ﺗﺼﺎﺩﻑ ﺳﺨﺖ، ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺑﻪ ﺩﺭﻩ ﺳﻘﻮﻁ میکند.
🔸ﭘﺪﺭ ﺩﺭ ﺟﺎ ﻓﻮﺕ میکند ﺍﻣﺎ ﭘﺴﺮ ﺗﻮﺳﻂ ﻧﯿﺮﻭﻫﺎﯼ ﺍﻣﺪﺍﺩﯼ ﻧﺠﺎﺕ مییابد ﻭ ﺑﻪ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ منتقل میشود.
🔹ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺭئیس ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﺮﺭﺳﯽ ﻭﺿﻌﯿﺖ ﺟﺴﻤﺎﻧﯽ ﮐﻮﺩﮎ ﺑﻪ ﻣﻼﻗﺎﺕ ﺍﻭ میرود، ﺑﻪ یکباره ﻭ ﺑﺎ ﺷﮕﻔﺘﯽ ﻣﺘﻮﺟﻪ میشود ﮐﻪ ﺁﻥ ﮐﻮﺩﮎ، ﭘﺴﺮ ﺧﻮﺩ ﺍﻭﺳﺖ!
🔸ﺳﻮﺍﻝ:
ﺍﮔﺮ ﭘﺪﺭ ﮐﻮﺩﮎ ﻓﻮﺕ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ، ﭘﺲ ﺭئیس ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﭼﻪ ﮐﺴﯽ ﺍﺳﺖ!؟
🔹چند ثانیه فکر کنید سپس بخوانید.
🔸ﮔﺎﻫﯽ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﻪﺻﻮﺭﺕ ﻧﺎﺧﻮﺩﺁﮔﺎﻩ ﺑﻪ ﺍﻓﮑﺎﺭﯼ ﭼﻨﮓ میزند ﮐﻪ ﻫﯿﭻ ﭘﺸﺘﻮﺍﻧﻪ ﻣﻨﻄﻘﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺁﻥ ﻧﺪﺍﺭد. ﺁﯾﺎ ﮐﺴﯽ ﺑﻪ ﻓﮑﺮﺵ ﺭﺳﯿﺪ ﮐﻪ ﺭﺋﯿﺲ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﻣﻤﮑﻦ ﺍﺳﺖ ﯾﮏ ﺯﻥ ﺑﺎﺷﺪ!؟
🔹ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻣﺎ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺍﺳﯿﺮ ﺗﻔﮑﺮﺍﺕ ﻗﺎﻟﺒﯽ ﺧﻮﺩ ﻫﺴﺘﯿﻢ که به ما جرئت قضاوت کردن بدون چیدن پازلهای اتفاق را میدهد، مثلا فلان قوم و نژاد رفتارشان این شکلی است یا همیشه حق باید با اطرافیان ما باشد نه با دیگران و ...
🔸مراقب تفکر قالبی خود باشيم.
⚘http://eitaa.com/cognizable_wan
زندگی کن ...
حتی اگر دلیلی برایش نمی بینی
شاید ...تو ....
دلیل زندگی دیگری باشی ...
🏡 http://eitaa.com/cognizable_wan
هیــچ مشـڪلی نمیتــونه یــه زن رو از پــا دربیـــاره
جـــز بی تفــاوتـی وڪم محـلی مــرد زنـدگیــش
میدونی چیه..؟ڪافیه همه حواس مرد
بهش باشه اون زن میشه
محڪم ترین زن دنیا
🏡 http://eitaa.com/cognizable_wan
۹ دشمن زندگی زناشویی از دید روانشناسان
تلویزیون
خانه نشینی
ساعات کاری اضافه
عدم رسیدگی به وضع ظاهری
بی توجهی
حسادت مفرط
نگاه منفی به خانواده همسر
نبود برنامه
سکوت...
🏡 http://eitaa.com/cognizable_wan
https://digipostal.ir/cqvtqt5
۵گیگ اینترنت به مناسبت شب یلدا👆👆
هم ایرانسل هم همراه اول و رایتل
*رایگان*
لینک کانال ما👇👇👇
http://eitaa.com/cognizable_wan
دستش را بِگیر
نوازشش کن
دعوتش کن به یک رقص
حواست باشد
دنیایِ یک زن هیچ وقت خبرت نمیکند
به مَردی که زبانِ سکوتِ زن را بفهمد
باید گفت خدا قوت ...
🏡 http://eitaa.com/cognizable_wan
#صدای_التماس
زمان انقلاب مرد سرمایهداری با دختر و زنش قصد فرار از کشور را پیدا میکند. مرد توان کوهپیمایی نداشت و پاسپورت داشت از مرز قانونی بازرگان رد میشود و زن و دخترش را دست یک قاچاقچی میسپارد از مرز خارج کند.
مرد پس از مدتی راه بردن زن و دختر جوان، دچار وسوسه شیطانی میشود و پیش چشم مادر به دختر هوس تجاوز میکند.
مادر هر چقدرالتماس می کند و میگوید او نامزد است و با سرنوشتش بازی نکند، شیطان رخصت نمیدهد و به نالههای التماس دختر و مادر بیپناه گوش نمیدهد.
مرد، پس از اجرای نقشه شوم خود، آنها را در آن سوی مرز رها کرده و 40 هزار تومان میگیرد
در زمان برگشت دچار عذاب وجدان میشود و مسیر را اشتباه برگشته و در دام مأموران مرزی ترکیه میافتد. دست خود را بالا میبرد ولی سرباز به او تیراندازی میکند.
زمان جان دادن سرباز ترک بالا سر او رسیده و می گوید مرا حلال کن من بالا بودن دست های تو را ندیدم و التماست را اصلا نشنیدم. مرد قاچاقچی داستان را می گوید و می گوید: نگران نباش این مجازات من بود و تو تقصیری نداری. ساعتی پیش من صدای التماس کسی را نمی شنیدم و خدا باید کاری می کرد تو صدای التماس مرا نمی شنیدی.
http://eitaa.com/cognizable_wan
15.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مداحی
شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ وقتی نامی جز نام زهرا گفته نمیشد
روضه حاج قاسم :
من محبت مادری زهرا را در میدان مین دیدم ، در هور دیدم ، در غرب کانال ماهی دیدم.
وقتی شما مادرها نبودید و بچههایتان در خون دست و پا میزدند ، او را دیدم...
🍂🍂🍂🍂
🍂🍂🍂 ﴾﷽﴿
🍂🍂
🍂
💠 #رمان_من_با_تو ❤️
💠 #قسمت_۵۶
ایستاد اما بہ سمتم برنگشت،نباید مڪث مے ڪرد وقتے من صداش ڪردم فقط منظورم خودش بودہ!
رفتم بہ سمتش،چهار پنج قدم باهاش فاصلہ داشتم.
صورتش جدے بود آروم گفت:امرتون؟
چیزے نگفتم،بند ڪیفش رو روے دوشش جا بہ جا ڪرد:مثل اینڪہ ڪارے ندارید!
خواست قدم بردارہ اما برگشت سمتم:ڪار دیشبتون اصلا جالب نبود بدترین توهینو بہ من و خانوادم ڪردید!
خجالت زدہ زل زدم بہ زمین.
باصدایے ڪہ انگارازتہ چاہ مے اومدگفتم:قصدم بے احترامے نبود! اصلاتوقع نداشتم شمابیاید خواستگارے فڪر مے ڪردم آقاے حمیدے....
ادامہ ندادم،گریہ م گرفتہ بود!
سهیلے هم ساڪت بود،دوبارہ شروع ڪردم:دیروز ڪہ اون حرف هاروزدم شوخے مے ڪردم اصلا فڪرنمے ڪردم مادرشماباشن شبم ڪہ شمارودیدم مغزم قفل ڪرد،ڪارم خیلے بدبودمیدونم حاضرم بیام ازپدرومادرتونم عذرخواهے ڪنم،توضیح میدم!
بغضم داشت سر باز مے ڪرد،با تمام وجودمعنے ضرب المثل چرا عاقل ڪند ڪارے ڪہ باز آرد پشیمانے روفهمیدم!
حلال ڪنید.
چادرم رومحڪم گرفتم خواستم برگردم سمت دانشگاہ.
خانم هدایتے!
لحن ملایمش متعجبم ڪرد!
برگشتم سمتش:بلہ!
پاے حرفتون هستید؟!
متعجب گفتم:ڪدوم حرف؟
زل زدبہ پایین چادرم:براے بخشش و حلالیت!
تند گفتم:بلہ بلہ!
سرش روبلندڪرد،نگاهش رو دوخت بہ ماشین ڪنارم.
پس این دفعہ اومدم خواستگارے تشریف بیارید!
بے حرڪت زل زدم بہ صورتش!
ضربان قلبم بالارفت،چے میگفت؟!
شوخے میڪنیددیگہ!
جدے گفت:بہ قیافہ ے من میخورہ شوخے ڪنم؟!
گیج شدہ بودم،نگاهے بہ اطراف انداخت،نگاهم روازصورتش گرفتم وگفتم:آخہ...
سرش روتڪون دادوراہ افتاد:خدانگهدار!
باعجزگفتم:آقاے سهیلے!
برگشت سمتم،لبخندملیحے روے لب هاش بود:بہ مادرمیگم با مادرتون صحبت ڪنہ،شمام بہ پدر و مادرم توضیح بدید!
ا گفتن این حرف باعجلہ رفت سمت خیابون!
ازپشت رفتنش رونگاہ مے ڪردم همراہ لبخندعمیق!
لبخندے ڪہ ازشونزدہ سالگے بہ بعدنزدہ بودم!
خندہ م گرفت،دستم رو گذاشتم روے قلبم:دیونہ س!
#ادامہ_دارد...
http://eitaa.com/cognizable_wan
🍂
🍂🍂
🍂🍂🍂
🍂🍂🍂🍂