4_5830142376009531478.pdf
1.26M
💌عنوان رمان : نیوشا
#نیوشا
👩🏻💻نویسنده: لیلا رضایی
🎭ژانر : #عاشقانه #اربابی #قدیمی
📖تعداد صفحات : ۴۰۲
💬خلاصه :
یه دختری به نام نیوشا که پدر مادر دختره قرار گذاشتن وقتی بزرگ بشه با پسر عموش ازدواج کنه که دختره می زنه زیره موضوع و قبول نمی کنه و از طرف فامیل پدری خانوادشون کلا طرد میشه و در همسایگی اینا یه پسر جوون که ارباب یه عمارت بزرگ بوده از دختره خوشش میاد و کاری می کنه بیاد تو عمارت و ...
6.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 میوهای که قاتل پدر است😳
⭕️ موز چهارمین محصول کشاورزی جهان، این میوه خوشمزه را قاتل پدر مینامند زیرا پس از برداشت درختش را قطع میکنند تا درختان نزدیک دیگر رشد کنند.
🌏 #دانستنی_ها 👇
🆔 http://eitaa.com/cognizable_wan
🍃🍁🍃🍃🍁🍃🍁🍃🍃🍁🍃
#داستان_آموزنده
🔆صدای ملکوتی کودک
🍃در زمانهای گذشته، شاه ستمگری بود که خود را پیرو آیین یهودی میدانست. او بهعنوان یاری از دین خود، غیر یهودیان را سخت شکنجه میداد و میکشت. به دستور او آتش عظیمی افروخته بودند و در کنار آن بت بزرگی قرار داده و اعلام کرده بودند:
🍃هرکس آن بت را سجده کند، آزاد میشود، وگرنه باید در آتش بسوزد. نتیجهی پیروی او از هوای نفس، او را درندهخو کرد تا جایی که بانویی را همراه با کودکش آوردند و گفتند:
🍃بت را سجده کن. او که موحّد بود، از این فرمان سرپیچی کرد. به دستور شاه، کودک او را در آتش افکندند و سوزاندند. زن با دیدن آن منظره ترسید و دلش لرزید و خواست در ظاهر، بت را سجده کند.
🍃ناگهان ندای ملکوتی کودکش را از درون جانش شنید که میگوید: «مادر، من نمردهام! زندگی شیرین این جاست که صد بهار دارد. اقبال بهسوی تو آمده است، پس بهسوی دولت الهی بیا و بت را سجده نکن.»
🍃این ندا چنان در این مادر اثر کرد که با شوق به لقای خدایش، خود را به درون آتش انداخت و بت را سجده نکرد. حقپرستان هم گروهگروه خود را بهسوی آتش میافکندند تا لقای حق نصیب آنان گردد.
📚(داستانهای مثنوی، ج 1، ص 35)
#توحید
✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan
7.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#روانشناسی_کودک
❗️فرزندتان را از انجام اين كارها منع نکنید
#تربیتی
🎬 http://eitaa.com/cognizable_wan
⚡️🥀⚡️🥀⚡️🥀⚡️🥀⚡️
#داستان_آموزنده
🔆رفع مانع
❄️دربارهی عارف بالله میرزا جواد آقا ملکی تبریزی (م 1343) نوشتهاند: بعد از 2 سال شاگردی، خدمت استاد کامل خود آخوند ملا حسینقلی همدانی (م 1311) عرض میکند: «من در سیر خود بهجایی نرسیدم.» استاد در جواب، از اسم و رسمش سؤال میکند. او تعجّب کرده و میگوید: «مرا نمیشناسید؟
❄️ من جواد ملکی تبریزی هستم.» ایشان میگوید: «شما با فلان ملکیها نسبت دارید؟» میرزا چون آنان را خوب و شایسته نمیدانسته از آنان انتقاد میکند. استاد میفرماید:
❄️«هر وقت توانستی کفش آنها را که بد میدانی، پیش پایشان جفت کنی من خود به سراغ تو خواهم آمد.» میرزا فردا که به درس میرود، در محلی پایینتر از بقیه شاگردان مینشیند تا رفتهرفته طلبههایی از آن فامیل که در نجف بودند و ایشان را خوب میدانست، مورد محبّت خود قرار میدهد تا جایی که کفششان را پیش پای آنها جفت میکند. چون این خبر به آن طایفه که در تبریز ساکن هستند، میرسد رفع کدورت فامیلی میشود. بعد میرزا خدمت استاد میرسد، استاد میفرماید:
❄️ «دستور تازهای نیست، تو باید حالت اصلاح شود تا از این دستورات بهرهمند شوی.» ضمناً یادآوری میکند که کتاب «مفتاح الفلاح» مرحوم شیخ بهایی برای عمل کردن خوب است.
📚(تاریخ حکماء و عرفا، ص 133)
✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan
🍂🌺🍂🌺🍂🌺🍂🌺
🌿استغفار حمام نفس است کسی که چند روز حمام نرود خودش و اطرافیانش عذاب میکشند کسی که استحمام ندارد روحش کثیف می شود و آن وقت است که غم و غصه و عصبانیت تنگ خلقی، زودرنجی و حساسیت به سراغش میآید
🌸🌿پیامبر ص فرمودند : روی قلب من هم گاهی گردی می نشیند و من ۷۰ بار استغفار میکنم که این گرد از روی قلب من برود.
🦋 حمام نفس انسان استغفار است.
✔️هر روز رو به قبله بنشینید و ذکر یا غفور را ۱۰۰ بار بگویید ،نفستان تخلیه شود و خوابهای پریشان نبینید .
📛 کسانی که ترس،اضطراب، افکار منفی دارند، استغفار و صدقه شان کم است .
🌺🌿 با اینها نفس ارامش پیدا میکند و ظرفیت اش زیاد میشود و رحمت و ارامش خدا را دریافت میکند
┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اندر حکایت ضامن شدن😂
#طنز
عضوشوید 👇
http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داستانی عجیب از یکی از یاران امام زمان (عج)
#استاد_عالی
مدت : ۳ دقیقه
✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan
ﺷﺨﺼﯽ ﺑﺎ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺷﺨﺼﯽ ﺍﺵ ﺑﻪ ﻣﺴﺎﻓﺮﺕ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ. ﻣﻮﻗﻊ ﺍﺫﺍﻥ ﻇﻬﺮ ﺗﻮﯼ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺟﺎﺩﻩ ﻫﺎﯼ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺷﻬﺮ، ﺭﻭﯼ ﺗﭙﻪ ﺍﯼ ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ ﮐﺮﺩ ﭼﻮﭘﺎﻧﯽ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﻧﻤﺎﺯ ﺍﺳﺖ ﻭ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪﺍﻥ ﻫﻢ ﮐﻨﺎﺭﺵ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﭼﺮﺍ.
ﺍﺯ ﺩﯾﺪﻥ ﺍﯾﻦ ﺻﺤﻨﻪ ﻟﺬﺕ ﺑﺮﺩ ﻭ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭼﻮﭘﺎﻥ ﺭﺳﺎﻧﺪ و ﺍﺯ ﺍﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪ ﭼﻪ ﭼﯿﺰ ﻣﻮﺟﺐ ﺷﺪﻩ ﺗﺎ ﻧﻤﺎﺯﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻮﻗﻊ ﺍﺩﺍ ﮐﻨﯽ؟! ﭼﻮﭘﺎﻥ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ:ﻭﻗﺘﯽ ﻣﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪﺍﻧﻢ ﻧﯽ ﻣﯿﺰﻧﻢ ﺁﻧﻬﺎ ﮔﺮﺩ ﻣﻦ ﺟﻤﻊ ﻣﯿﺸﻮﻧﺪ..
ﺣﺎﻝ ﻭﻗﺘﯽ ﺧﺪﺍ ﻣﻦ راصدا میزند ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﺳﻤﺘﺶ ﻧﺮﻭﻢ ﺍﺯ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﻫﻢ ﮐﻤﺘﺮم!!
🍃http://eitaa.com/cognizable_wan
🌺🍃