💕من در مکان درست قرار دارم
درست همان طور که همه ی ستاره ها و سیاره ها در مدار صحیح خود و در نظر درست الهی قرار دارند، من هم همین طور هستم. من در مسیر کمال هستم. من با ذهن انسانی محدودم همه چیز را درک نمی کنم. اما می دانم که در سطح عالی هستی، به طور حتم در مکان درست، زمان درست و در حال انجام کار درست هستم. من انتخاب می کنم که تنها افکار مثبت را به ذهن راه دهم. این مسیری است که به یک آگاهی جدید و رسیدن به شکوه و عظمتی نامحدود ختم می شود.
درخواست کمک کنید. به زندگی بگویید چه می خواهید، واجازه دهید رخ دهد
📚کتاب افکار قلبی
👤لوییز هی
#روانشناسی
💟 http://eitaa.com/cognizable_wan
4_5794356970492266906.pdf
3M
این فایل PDF(پی دی اف) است
#رمان
💌رمان درناز بانو
🦋🍂🦋🍂🦋🍂🦋🍂🦋🍂🦋
#داستان_آموزنده
🔆علت این گناه
🌾درباره این گناه یعنی کشتن دختر در عربستان نوشتهاند: پادشاهی بود که قبیله ای با او از در شورش و مخالفت در آمدند، پادشاه لشگری را فرستاد تا آنها را سرکوب کند.
🌾لشگر بر آنان تاختند و اموالشان را غارت کردند و زنانشان را به اسیری گرفتند و مردانشان هم فرار کردند.
🌾وقتی زنها را از نزد پادشاه آوردند دستور داد هر کس یکی را بردارد. بعد از مدتی مردان قبله که فرار کرده بودند پشیمان شدند و به شعراء خود گفتند: نزد پادشاه بروید و شعری در عذر خواهی و پشیمانی بگوئید.
🌾آنان نزد پادشاه آمدند و زبان حال مردان را به سمع او رساندند و تقاضا کردند که زنان را به قبیله برگردانند، پادشاه گفت: زنهای شما را تقسیم کردهایم، اختیار آمدن را به خودشان وا میگذاریم، میخواهند برگردند و میخواهند بمانند.
🌾قیس بن عاصم خواهری داشت که نصیب جوان خوشگل و قوی هیکلی شد، و گفت: من به قبیله خود نمیآیم. هر چه قیس به خواهرش تکلیف کرد فایده ای نداشت. قیس که مرد بزرگی در قبیله خود بود گفت: دختران وفا ندارند، از این تاریخ به بعد هر کس دختر بزاید، زنده بگورش کنید. پس این موضوع سنت شد.
✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan
➖وقتی به یاد #سیدالشهداء میافتیم، چه بگوییم❓
🛑..عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ ثُوَیْرٍ قَالَ: کُنْتُ أَنَا وَ یُونُسُ بْنُ ظَبْیَانَ وَ الْمُفَضَّلُ بْنُ عُمَرَ وَ أَبُو سَلَمَهَ السَّرَّاجُ جُلُوساً عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَلَیهِ السَّلامُ، وَ کَانَ الْمُتَکَلِّمُ مِنَّا یُونُسَ وَ کَانَ أَکْبَرَنَا سِنّاً. فَقَالَ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ، إِنِّی کَثِیراً مَا أَذْکُرُ الْحُسَیْنَ عَلَیهِ السَّلامُ، فَأَیَّ شَیْءٍ أَقُولُ؟ فَقَالَ: «قُلْ: «صَلَّی اللَّهُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ» تُعِیدُ ذَلِکَ ثَلَاثاً، فَإِنَّ السَّلَامَ یَصِلُ إِلَیْهِ مِنْ قَرِیبٍ وَ مِنْ بَعِید.»
📚الكافي، ج۴، ص۵۷۵
🔰از «حسین بن ثُوَیر» نقل شده است:
من و «یونس بن ظَبیان» و «مفضّل بن عمر» و «ابو سلمه سرّاج» نزد امام صادق (علیهالسلام) نشسته بودیم. از بین ما، یونس که از همه ما بزرگتر بود، سخن میگفت.
🔷یونس به امام صادق (علیهالسلام) عرض کرد:
🔹فدایتان شوم، من خیلی یاد امام حسین (علیهالسلام) میافتم. (در چنین حالتی) چه بگویم؟
🔶حضرت فرمودند:
🔸«بگو: «صَلَّی اللَّهُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ» این را سه بار تکرار کن؛ چراکه سلام، به ایشان میرسد، چه از نزدیک و چه از دور.»
┈┈••••✾•🖤🖤🖤•✾•••┈┈•
✴️http://eitaa.com/cognizable_wan
12.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👆👆معجزه ای که تمام سحرها رو می بلعد...
حتما ببینید 👌
#دکتر_عزیزی
http://eitaa.com/cognizable_wan
10.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#مداح #عراقی چه غوغایی برای آقا #ابوالفضل_العباس علیه السلام از زبان مادرش حضرت #ام_البنین به زبان فارسی ، به پا میکنه
من بکی او ابکی فله الجنه
❣❣👇👇
http://eitaa.com/cognizable_wan
7.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔖منبر کوتاه 🔖
🎥#تصویری
🔅شفا گرفتن چشمان آیتالله العظمی بروجردی
🔰#استاد_انصاریان
✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan
8.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وقتی بلاگرهای همه چیزدون #اینستاگرام التماس تفکر دارن!
🤣 http://eitaa.com/cognizable_wan
💫💫ولايت
☀️بعد از فوت مقدس اردبيلى (رض) يكى از مجتهدين تعريف مى كند كه ايشان را در خواب ديدم كه با قيافه بسيار زيبا و آراسته و لباسهاى پاكيزه و گران قيمت از حرم امام على (عليه السلام) بيرون آمد از آن مرحوم پرسيدم : چه عملى شما را به اين مرتبه رسانيد؟
☀️ايشان فرمودند: بازار عمل را كساد ديدم (يعنى عملى كه به درجه قبولى برسد خيلى كم است) و ما را نفعى نبخشيد مگر ولايت صاحب اين قبر و محبت او.
هر چه خواهى كن ولكن آن مكن
نيست در عالم زهجران تلخ تر
✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan
#داستان_آموزنده
🔆حمید بن قحطبه طائی
💥عبدالله بن بزاز نیشابوری گوید: بین من و حمید رفت و آمد بود. روزی خواستم بر او وارد شوم، خبر ورودم به او رسید، کسی را فرستاد تا مرا به نزدش ببرد من با لباس سفر در ماه رمضان هنگام ظهر بر او داخل شدم.
💥دیدم او در خانه ای است که آب در وسط حیاط جاریست، بر او سلام کردم و نشستم، پس آب و طشتی آوردند و دست خود را شست و به من هم امر کرد دستم را بشویم تا غذا بخوریم.
💥با خود گفتم من روزه دارم؛ گفت: غذا بخور، گفتم: ای امیر ماه رمضان است و من بیمار نیستم. او گریان شد و طعام خورد بعد از غذا گفتم: چرا گریه کردی و غذا خوردی؟!
💥گفت: زمانی که هارون الرشید خلیفه عباسی در شهر طوس بود، شبی مرا احضار کرد. وقتی بر او وارد شدم، سرش را بلند کرد و بمن گفت: اطاعت تو از خلیفه چقدر است؟ گفتم: به جان و مال اطاعت کنم. پس سر خود را بزیر افکند و اذن برگشتن داد.
💥وقتی به خانه برگشتم لحظاتی نگذشت که فرستاده خلیفه آمد و گفت: خلیفه را اجابت کن!
💥گفتم: انا لله و انا الیه راجعون، شاید قصد کشتنم را کرده باشد. چون بر او وارد شدم سرش را برداشت و گفت: اطاعتت از خلیفه چگونه است؟ گفتم به جان و مال و اهل و فرزندان.
💥پس تبسم کرد و اذن رفتن به من داد. وقتی به خانه برگشتم، زمانی کوتاهی نگذشت که فرستاده خلیفه آمد و گفت: خلیفه را اجابت کن.!
💥بر او وارد شدم، گفت: اطاعتت از امیر چقدر میباشد؟ گفتم به جان و مال و زن و فرزند و دینم!!
💥خلیفه خندید و گفت: این شمشیر را بگیر و آنچه این خادم میگوید، امتثال کن. با غلام خلیفه به خانه ای که درش بسته بود وارد شدیم، درب خانه را گشود، دیدم سه اطاق بسته و یک چاهی در وسط وجود دارد. یکی از دربها را باز کرد دیدم در آن اطاق بیست نفر از سادات از پیر و جوان در زنجیرند غلام خلیفه گفت: اینها را بکش.
💥من هم آنها که سادات و اولاد علی علیه السلام و فاطمه علیهاالسلام بودند را بقتل رساندم و غلام همه اجساد را به چاه میافکند. درب اطاق دوم را گشود و بیست نفر از سادات را لب چاه میآورد و من آنها را میکشتم.
💥درب اطاق سوم را گشود و آنها را لب چاه میآورد و من سر از تن آنها جدا میکردم.
💥نوزده نفر را سر بریدم، نفر بیستم پیرمردی بود که موهایش هم زیاد شده بود (بخاطر طولانی بودن زندان) به من فرمود:
💥دستت بریده باد، ای بد ذات، چه عذری برایت روز قیامت میباشد زمانیکه خدمت جد ما پیامبر برسی و حال آنکه شصت نفر از فرزندان او را کشته ای پس ناگهان دست و بدنم لرزید. غلام به من نگاهی کرد که زود او را بکش و من او را کشتم و بدنش را به چاه افکند.
💥ای عبدالله، وقتی شصت نفر از اولاد پیامبر صلی الله علیه و آله را کشته باشم با این گناه سنگین، نماز و روزه چه سودی برایم دارد و شک ندارم که جایگاهم در آتش است.
💥درب اطاق سوم را گشود و آنها را لب چاه میآورد و من سر از تن آنها جدا میکردم.
💥نوزده نفر را سر بریدم، نفر بیستم پیرمردی بود که موهایش هم زیاد شده بود (بخاطر طولانی بودن زندان) به من فرمود:
💥دستت بریده باد، ای بد ذات، چه عذری برایت روز قیامت میباشد زمانیکه خدمت جد ما پیامبر برسی و حال آنکه شصت نفر از فرزندان او را کشته ای پس ناگهان دست و بدنم لرزید. غلام به من نگاهی کرد که زود او را بکش و من او را کشتم و بدنش را به چاه افکند.
💥ای عبدالله، وقتی شصت نفر از اولاد پیامبر صلی الله علیه و آله را کشته باشم با این گناه سنگین، نماز و روزه چه سودی برایم دارد و شک ندارم که جایگاهم در آتش است.
✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan