📔#راز_مثلها🤔🤔🤔
🔻#داستان_ضرب_المثل
✍#سالی_كه_نكوست_از_بهارش_پیداست_!
این ضرب المثل در مواقعی به کار می رود که در انجام کاری از ابتدا مشخص است که چه اتفاقی می افتد و در واقع شروع کار پایان آن را نشان می دهد.
این ضرب المثل به خاطر وضع آب و هوا در فصل بهار بوجود آمده است. اگر در فصل بهار بارندگی خوب و کافی باشد می گویند سال خوبی است اما اگر بارندگی نباشد و هوا خشک و گرم باشد می گویند سال خوبی نیست و در واقع «سالی که نکوست از بهارش پیداست.»
در ادامه این ضرب المثل جمله ی دیگری هم هست که امروزه کمتر استفاده می شود و بیشتر مانند یک ضرب المثل جداگانه کاربرد دارد:
«سالی که نکوست از بهارش پیداست، ماستی که تُرشه از تغارش پیداست»
قسمت دوم ضرب المثل هم، مانند بخش اولش همان معنا را دارد. در گذشته که ماست را در تغار (ظرف سفالی بزرگی که در آن ماست نگه می داشتند) درست می کردند، اگر ماست بد بود و چربی اضافه پیدا کرده بود، هم ارزان تر بود و هم باید فقط در تغار نگهداری و فروخته می شد و قیمت نازلی داشت و خریداران چندانی جز افراد فقیر و تهیدست نداشت. بنابراین تغاری بودن ماست به معنی بد بودن آن بود.
http://eitaa.com/cognizable_wan
🍂🌺🍂🌺🍂🌺
🔸از ریش گرفته و به سبیل پیوند زده
✍گویند #کامران_میرزا فرزند ناصرالدین شاه تعدادی نایب در اختیار داشت که مأمور اجرای اوامر او بودند.
این مأموران برای جلب توجه بیشتر و زهر چشم گرفتن از مردم، خود را به قیافه های مخصوصی در می آوردند، یکی سبیل بلند و دیگری سبیل چخماقی می گذاشت.
یکی از این مأموران یک طرف صورتش سبیل نداشت.
روزی کامران میرزا در حال سان دیدن از مأموران بود، به محض این که به این مأمور رسید، از قیافه او خنده اش گرفت و گفت:
🔹آن نصفه سبیلت را کجا گذاشته ای؟
از این حرف همه به خنده افتادند.
در اولین فرصت مأمور مورد نظر خیلی زود به سلمانی مراجعه کرد و از او خواست که سبیل او را کامل کند، اما سلمانی گفت:
من سبیل تراشم نه سبیل گذار.
مأمور، به زور از او خواست که به هر طریق ممکن این کار را بکند.
سلمانی هم به ناچار مقداری از ریش او را با قیچی چید و در جای خالی سبیل او چسباند.
🔸در مراسم سان باز هم کامران میرزا وقتی به آن مأمور رسید گفت:
دفعه پیش سبیل تو نصفه بود، این بار ریش تو نصفه شده.
میرزا احمد دلقک کامران میرزا که در محل حضور داشت گفت:
قربان «از ریش گرفته و به سبیل پیوند زده.»
صدای خنده حضار بلند شد و این واقعه مدت ها نقل محافل بود تا این که رفته رفته به ضرب المثل تبدیل شد.
🔹این ضرب المثل وقتی به کار می رود که فردی برای پوشاندن کاستی و ضعف خود، اقدامی کند که باعث شود ضعف دیگری از او نمایان شود.
🔰 #داستان_ضرب_المثل 🔰
┅┅✿❀🌺❀✿┅┅
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
#داستان_ضرب_المثل
حمام زنانه شد
عبارت مثلی بالا هنگامی به کار می رود که در مجلس یا محفلی در آن واحد هر دو تن دو به دو با آواز بلند و بدون رعایت نظم و ترتیب با یکدیگر گفتگو کنند و آنچنان قشقرقی راه بیندازند که هیچ یک از افراد آن جمعیت حرف و سخنشان برای دیگران مفهوم نگردد .
در چنین مورد اصطلاحاً گفته می شود حمام زنانه شده است و یا به عبارت دیگر طاس گم شده است که در هر دو صورت پای حمام زنانه و حمامیان در میان است که باید دید در حمام زنانه قدیم چه می گفته اند و اصولاً چه مطالب و موضوعاتی مطرح شده است که گفتگو در حمام زنانه به صورت ضرب المثل درآمده است .
همان طوری که در مقاله با آب حمام دوست می گیرد در کتاب حاضر آمده است سابقاً در کلیه شهرها و روستاهای ایران حمام عمومی با خزینه وجود داشت که چند متر پایینتر از سطح زمین ساخته می شد « تا آب جاری کوچه و خیابان بر آن سوار شود » و گنبدهای بزرگی سقف آن را تشکیل می داد و بر روی این گنبدها سوراخهایی تعبیه کرده ورقه های نازکی از سنگ مرمر و یا شیشه های نسبتاً محکم و مقاوم قرار می داده اند تا نور خورشید بتواند از آن عبور کرده صحن حمام و خزینه و سربینه رختکن و پستوهای حمام را روشن کند .
گرمابه های قدیم از طلوع آفتاب تا ساعت هشت صبح ، مردانه بود و از آن ساعت تا ظهر و حتی چند ساعت بعدازظهر در اختیار زنان و بانوان قرار می گرفت که این طولانی شدن مدت حمام خانمها بدون حکمت و علت نبوده است زیرا مردان جز نظافت و تطهیر و انجام فرایض مذهبی کار دیگری نداشته اند و مخصوصاً مشاغل و گرفتاریهای زندگی و تحصیل و تامین معاش خانواده ، آنان را مجبور می کرد که هر چه زودتر از حمام خارج شوند و به کار و زندگی روزانه خود بپردازند ولی زنان و بانوان تنها خودشان نبوده اند که پس از شستشو و نظافت از حمام خارج شوند بلکه یک یا چند بچه قد و نیم قد را که همراه می آورده اند باید چرک گیری کنند و چند بار با صابون بشویند که همین کار مدتی از وقت حمام را می گرفت .
گاهی به دستها و پاها و موی سر خود حنا می بسته اند که این کار نیز خالی از اشکال و دشواری نبوده است . از این مسایل و عوامل که بگذریم به گفته سیاح فرانسوی گاسپاردروویل :
« ... زنان ایرانی حمام را بهترین نقطه تجمع خویش می دانند . دید و بازدیدها در حمام صورت می گیرد و در هر گوشه ای از آن جوخه ای از زنان که مشغول درددل اند به چشم می خورد . سر صحبت از وضع خانواده ها در گرمابه ها باز می شود . اشارات رشک آلوده و شکوه و شکایات و صلاح اندیشی با گیس سفیدان و پیرزنان ، صحنه حمام را به صورت ساحت دادگاه در می آورد .»
تنها فرصت و مجال حمام زنانه بود که به آنها امکان می داد تا با علاقه مندان و دوستان یکدل همدلی کنند بی آنکه ساعیان و سخن چینان در آن غوغا و جنجال گوشخراش حمام زنان بتوانند استراق سمع کنند و گفته های آنان را بزرگ و بزرگتر کرده و تحویل شوهر و هوو و مادرشوهر و خواهرشوهر و جز اینها بدهند .
آری ، حمام زنانه محل گفت و شنیدهایی بود که دو به دو می گفتند و می شنیدند در حالی که حرفهایشان در آن سروصداهای بی امان برای دیگران « که آنها نیز به خود مشغول بوده اند » مفهوم نبوده و همین فلسفه و مورد استفاده حمام زنانه آن را به صورت #ضرب_المثل درآورده است .
‹🤍🌼›
🇮🇷🌸🌹🌸
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
#داستان_ضرب_المثل
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
🍃
🌺سیب پای درختش میافتد
✍️این مثال بیشتر در مورد اشاره به اخلاق و رفتار و اصل و نسب افراد دارد که در چه محیط و به ویژه در چه خانوادهای بزرگ شدهاند. در اصل اشاره به تربیت خانوادگی اشخاص داشته و به هر دو شکل تعریف و یا طعنه و کنایه میتوان آن را به کار برد. (هر چند که شاید در عصر جدید دیگر این موارد خیلی قابل استناد نیستند و هر شخصی میتواند در صورت لزوم خود را تغییر دهد.)
معمولا هر درختی که به بار مینشیند تعدادی از میوههایش نیز پای درخت میریزد و پس از چیدن کل میوهها میتوان از میوههای به جا مانده در پای درخت به نوع درخت پی برد و این اتفاق ریشه این ضربالمثل میباشد.
🌱 #ضرب_المثل
┄┅═✧☫✧●●✧☫✧═┅┄
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
#داستان_ضرب_المثل
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
🍃هم خدا را میخواهد، هم خرما را
✍️پیش از اسلام، قبایل مختلف اطراف مکه، هر کدام بتی مخصوص به خود داشتند و آن را به آیین و شیوهای خاص میپرستیدند.
در این میان، بت قبیله حنیفه از همه خاصتر بود، زیرا این بت از خرما و آرد ساخته شده بود. اما در سالی که خشکسالی و قحطی بر مردم قبیله حنیفه فشار آورد، مجبور شدند بتشان را تکهتکه کنند و میان مردم قبیله تقسیم نمایند.
این عمل در میان مردم بتپرست عملی مذموم بود، زیرا معبود به دست بندگان خویش خورده شده بود. در نتیجه، شعری ساخته شد و در میان مردم آن دوران رواج یافت با این مضمون:
"أکلَ رَبَّهُ زَمنَ المَجاعة"
یعنی: هم خدا را میخواهد و هم خرما را.
🔹 نتیجه:
این ضربالمثل برای افرادی به کار میرود که همزمان به دنبال دو چیز متضاد و ناسازگار هستند، بدون اینکه حاضر باشند از یکی به نفع دیگری چشمپوشی کنند. همچنین به طمعکارانی اشاره دارد که میخواهند از هر شرایطی بیشترین منفعت را ببرند.
#ضرب_المثل
┄┅═✧☫✧●●✧☫✧═┅┄
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan