eitaa logo
"دانستنیهای زیبا"
3.6هزار دنبال‌کننده
14.5هزار عکس
14.5هزار ویدیو
638 فایل
دوستان بزرگوار چون کانال ما قفل شده به کانال جدیدمان بپیوندید ‌┄┅═✧☫✧●●✧☫✧═┅┄ #دانستنی_های_زیبا @danestanyhayezyba
مشاهده در ایتا
دانلود
خانواده ها از حضور خود در اعتراضات غیرقانونی، به شدت منع کنند منافقین خلق و ضدانقلاب میان معترضان نفوذ کرده اند و در فرصت مناسب می خواهند سناریو کشته سازی بین مردم معترض و نیروهای امنیتی مستقر، اجرا کنند. سناریو آنها به این صورت است که، در میان جمعیت معترض یک تیم پنج نفره مسلح به صورت مخفیانه حضور دارند و در اطراف مستقر می شوند و در فرصت مناسب به سمت معترضین و یا مردم عادی که در حال تماشا هستند، با اسلحه شلیک می کنند و افراد را کشته و همزمان فریاد می زنند که نیروهای امنیتی شلیک کردند!!! سناریو دیگر این است که از میان معترضین به سمت نیروهای امنیتی می کنند و افرادی را کشته یا زخمی کنند. خانواده هایی که فرزندان آنها دانسته یا ندانسته در اعتراضات و اغتشاشات شرکت می کنند، بدانند که در این موقعیت حساس در منطقه، دشمنان ایران و ایرانی در پی سناریو کشته سازی مردم و هستند، لذا هشدار جدی به خانواده ها، به پدر و مادرها می دهیم که مانع حضور فرزندانشان در اغتشاشات و اعتراضات غیرقانونی باشند تا قربانی سناریو و نشوند. تمامی کسانی که در شرکت می کنند، بدانند که توسط نیروهای اطلاعاتی، امنیتی، انتظامی رصد می شوند، حتی اگر چهره خود را مخفی نگه بدارند، به راحتی توسط نیروهای اطلاعاتی حاضر در صحنه و همچنین توسط گزارشات مردمی و نزدیکانشان به ستادهای خبری نهادهای اطلاعاتی، قابل شناسایی هستند و خود و اطرافیان آنها زیر ذره‌بین امنیتی و خواهند بود. http://eitaa.com/cognizable_wan
🌴صدای آن طرف جاده به گوش می رسید. لحظه ای متوقف نمی شد. راه افتادیم، با اینکه می دانستیم امید برگشت نیست، ولی رساندن «آر. پی. جی» به «علم الهدی» ما را مصمم به پیش می برد. به جاده که رسیدیم، توانستیم را ببینیم. به جز چند تایی که در حال سوختن بودند، بقیه غرش کنان به پیش می تاختند. چشمم به حسین (علم الهدی) که افتاد، خستگی از تنم در آمد. آر. پی. جی بر دوشش بود و پشت خاکریز دراز کشیده بود. 🔹در امتداد خاکریز غیر از حسین حدود ده نفر دیگر هنوز زنده بودند واز همه گروه همین ده نفر مانده بودند. حتی یک جسد بر زمین نمانده بود. پیدا بود که بچه ها با گلوله مستقیم تانک ها از پای در آمده بودند. تانک های سالم از کنار تانک های سوخته عبور می کردند و به طرف خاکریز علم الهدی پیش می آمدند. حسین و افرادش هیچ عکس العملی نشان نمی دادند. «روز علی» که حسابی نگران شده بود، آر. پی. جی را از من گرفت و به تانک ها نشانه رفت. دست روز علی را نگه داشتم و گفتم: کمی دیگر صبر کن، شاید بچه ها برنامه ای داشته باشند و او پذیرفت. 🔹 به حدود پنجاه متری خاکریز رسیده بودند که یکباره حسین از جا بلند شده و نزدیک ترین تانک را نشانه گرفت. درست به وسط تانک خورد و آن را به آتش کشید. غیر از دو نفر دیگر که آر. پی. جی داشتند، دو تانک دیگر را نشانه رفتند و هر دو را به آتش کشیدند. بقیه تانک ها سر جایشان ایستادند و ناگهان را به گلوله بستند. خاکریز یکپارچه دود شد و بعید بود کسی سالم مانده باشد. 🔸روز علی بلند شد و نزدیک ترین تانک را نشانه رفت و با اینکه فاصله کم بود، تانک را از کار انداخت. قامت حسین دوباره از میان دود و گرد غبار پشت پیدا شد و یک تانک دیگر با حسین به آتش کشیده شد. پیدا بود که از همه افراد گروه فقط روز علی و حسین زنده مانده اند. حسین از جا کنده شد و خود را به خاکریز دیگر رساند. تانک ها هنوز ما را ندیده بودند. پیشروی تانک ها دوباره شروع شد. پشت خاکریز خوابیده بود. تانک به چند متری خاکریز که رسید، حسین گلوله اش را شلیک کرد. دود غلیظی از تانک بلند شد. تانک دیگری با شروع به پیشروی کرد. 🔹علی که آر. پی. جی را آماده کرده بود، از خاکریز بالا رفت و آن را هدف قرار داد. تانک به آتش کشیده شد و چهار تانک دیگر به ده متری حسین رسیده بودند. حسین از جا بلند شد و آخرین گلوله را رهاکرد. سه تانک باقیمانده در یک زمان به طرف حسین کردند. گلوله ها خاکریزش را به هوا بردند. گردو خاک کمی فرو نشست، توانستیم اول آر. پی. جی و سپس حسین را ببینیم. جسد حسین پشت افتاده بود و صورتش را پوشانده بود. یکی از تانک ها به چند متری حسین رسیده بود و می رفت که از روی پیکر حسین عبور کند. http://eitaa.com/cognizable_wan