eitaa logo
"دانستنیهای زیبا"
3.6هزار دنبال‌کننده
14.5هزار عکس
14.5هزار ویدیو
671 فایل
دوستان بزرگوار چون کانال ما قفل شده به کانال جدیدمان بپیوندید ‌┄┅═✧☫✧●●✧☫✧═┅┄ #دانستنی_های_زیبا @danestanyhayezyba
مشاهده در ایتا
دانلود
💝☘💝☘♥️☘💝☘💝 🌸 🌸 💎 🔺(محبت بودن زن برای مرد) 🔘 آیا می‌دانید یکی از دلایل اصلی ، این است که در آقایان معمولا بالاست؟! 🔘 آیا می‌دانید برای درمان این تنوع گرایی مردان، خانم ها می‌توانند به روش متنوع بودن برای شوهرشان روی بیاورند!!! ♡ پس خانمی که میخوای برای شوهرت جذاب باشی فقط آرایش کردن برای شوهر کافی نیست. بلکه باید برای او متنوع باشی. ♡ متنوع بودن زن، چه از نظر لباس و چه از نظر آرایش، اثر بسیاری در حفظ مرد دارد. ❗️ در نتیجه خانم های که از طریق آرایش های ثابت تخصصی، صورت و ابروی خود را به شکل ثابت زیبا میکنند سخت در اشتباهند.... ❌ متاسفانه لباس بعضی از خانم ها در خانه لباسی نامرتب و مندرس است که نه در مهمانی‌ها و نه در مقابل پدر؛بردار و.. می‌پوشند. این لباس ساخته شده فقط برای شوهر بی‌چاره‼️ 🧕 گاهی خانم ادعا می‌کنه مذهبی هست و این چیزها رو یاد نگرفته است درحالی که این مسایل از زیبایی‌های یک فرد مذهبی است که دین هم بر آن تاکید کرده است.👌 🧕 گاهی متاسفانه خانم در خانه اصلا به خودش نمی‌رسد ولی در بیرون یا مهمانی به خودش رسیدگی میکند💃و این کاملا اشتباه است چرا که شوهر شما داخل خانه تو را می‌بیند و بیرون هزاران نفر را... ➕ پس باید چشم همسر خودت را خودت داخل خانه پر کنی. JOiN👇 💖‌http://eitaa.com/cognizable_wan
❤️💫❤️ *همه بخونن* ❌ما بسیار در روزنامه ها و نشریات و شبکه های اجتماعی می شنویم که دختران به دادگاه شکایت کرده اند که پسری پس از اظهار تمایل به دوستی و یا آشنایی به قصد ازدواج، 👈ابتدا با آنها رابطه صمیمانه برقرار می کنند و اعتماد آنها را به خود جلب می کنند و بعد از مدتی پسر ها این رابطه را به هم می زنند. 👈البته با این تفاوت که پسر از جسم و روح دختر سوء استفاده کرده و حتی در مواردی دختر را بی عفت کرده است... اگر واقعا پسر قصد ازدواج دارد باید با خانواده اش به طور به شما بیاید. چون پسرها ممکن است در ابتدا برای اینکه نظر شما به خود جلب کنند بگویند که قصدشان با شما ازدواج است. و از طرفی بسیاری از این آسیب های اجتماعی از همین دوستی ها و مراوده های ساده شروع می شود. قطعا هیچ دختری دوست ندارد خود را به حراج بگذارد. http://eitaa.com/cognizable_wan
💎بنـــامـ خــــداے یــــوســـــف💎 💎رمـــــان جذاب و نیمہ واقعے 💎 💞قسمـــٺ تک تک جملات یوسف... چون نت موسیقی🎼 بود بر روح ریحانه... نمیتوانست چگونه ابراز کند غصه اش را. چگونه بگوید که جملاتش چه کرده بود با او. دلش را سپرد.تک تک جملات را با گریه گفت. ریحانه_ ولی یوسفم... من لیاقتت رو ندارم.. ببین من سرتا پاخطا رو😭نمیدونم...خدا کدوم کارم تو رو بمن داده..😭تو بخاطر من.. چله گرفتی؟اخه فکر کردی من کیم..😭 ریحانه سرش را روی پاهایش گذاشت و آروم آروم گریه کرد. یوسف گیج شده بود.... حال بانویش، برایش درک کردنی نبود. چرا گریه میکرد...؟! ناراحت شد.😒میخواست هرکاری کند تا اشکش را نبیند. دلداری میداد. هرچه میگفت فایده نداشت.یادش به زیارت جامعه افتاد. یوسف _میخام روز آخر چله م رو با تو تموم کنم. هستی بانو؟😍 ریحانه اشکش را پاک کرد. _هرچی شما بگی😢 💖یوسف با سوز میخواند و ریحانه گریه میکرد..😭ریحانه با لحن میخواند و یوسف میگریست..😭خواندند... زیارت جامعه کبیره✨ را. که هر فرازش با بند بند وجودشان،😭😭 متصل میشد،به اهلبیت.ع.✨ زیارت تمام شده بود.. صدای گریه ریحانه آرامتر شده بود. طاقت اشک دلبرش را نداشت. یوسف_ از راه خدا و اهلبیت.ع. دوست ندارم اشکت رو ببینم.😒✋ بانو_ بخدا...یوسف دلم.. من لیاقت تو رو ندارم. فکر میکنی من خوبم.!😔 یوسف_ فکر نمیکنم.یقین دارم که خوبی. پس بهت ثابت میکنم😍☝️ دست راست دلبرش را گرفت.بند بند انگشتانش را میگرفت و میگفت.. شروع کرد.... ✨_بند اول، ، که من خیلی میخامش. دست گذاشت روی بند دوم انگشت ✨_بند دوم که حاضرم بخاطرش جون بدم. ریحانه گونه سیب کرد.🙈☺️ نگاهش را از چشمان مردش پایینتر آورد. و یوسف نگاهش را پراکنده کرد تا دلبرش کمتر شود.😊 یوسف، دستش را روی بند سوم گذاشت. ✨_بند سوم و ات. ✨بند چهارم شما. ✨بند پنجم . ✨بند ششم بلدی. ✨بند هفتم ✨بند هشتم ✨بند نهم ت ✨بند دهم ✨بند یازدهم ✨بند دوازدهم ✨بند سیزدهم نوع نگاه و به اتفاقات ✨بند چهاردهم نیتت ✨بند پانزدهم بودنت بلند شدند. راه رفته را برمیگشتند. یوسف دست چپ دلبرش را گرفت. ✨_بند اول برای من ✨بند دوم نوع کردن وحرف زدنت با ✨بند سوم ✨بند چهارم لباس پوشیدنت ✨بند پنجم با پدر و مادرم ✨بند ششم ✨بند هفتم ✨بند هشتم و فروتنی ات بسه یا بازم بگم..!؟😉 ریحانه از ابتدا،... دستش را روی دهانش گرفته بود،محجوبانه میخندید.☺️🙊 مگر هم میدانستند؟! مگر میشد... من و اینهمه نکات مثبت..! هرچه نقطه قوت بود در من میدید. «خدایا کدام کارم او را به من داده ای..» با رسیدن این جمله به ذهنش، باز اشک در چشمش حلقه زد.😢 یوسف سربلند کرد. _حالا گریه کن بعد عمو ببینه چه فکرها که نمیکنه..!🙁 دستانش را بالا برد.. _خدایا منو از دست این نجاتم بده...😩😍 ریحانه وسط گریه، خنده اش گرفته بود. نمیدانست،... الان گریه کند،😭از مردش.. یا بخندد، از طنز جمله اش..!☺️🙊 از دور علی را دیدند.. ✨✨💚💚💚✨✨ ادامه دارد... http://eitaa.com/cognizable_wan
🔸️داستان زیبا درباره حجاب: رسول خدا(ص) از حضرت جبرئیل(ع) سوال نمود که آیا فرشتگان خنده و گریه دارند؟ جبرئیل فرمود: بله. (یکی از آنجاهایی که فرشتگان می‌خندند) زمانی است که زن بی‌حجابی و بدحجابی می‌میرد، و بستگان او را در قبر می‌گذارند و روی آن زن را با خشت و خاک می‌پوشانند تا بدنش دیده نشود. فرشتگان می‌خندند و می‌گویند: تا وقتی که جوان بود و با دیدنش هر کسی را تحریک می‌کرد و به گناه می‌انداخت(پدر و برادر و شوهرش و...از خود غیرت نشان ندادند) و او را نپوشاندند، ولی اکنون که مرده و همه از دیدنش نفرت دارند او را می‌پوشانند. http://eitaa.com/cognizable_wan
▫️زن برای دست دادن دست خود را دراز کرده و امام موسی صدر دستش را روی سینه گذاشت. ▫️زن گفت: ترسیدی نجس شی!؟ 🔹️امام صدر گفت: نه بلکه میخوام طهارت شما حفظ بشه. 💠 🇮🇷🌸🌹🌸 بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan