eitaa logo
"دانستنیهای زیبا"
3.7هزار دنبال‌کننده
14هزار عکس
13.8هزار ویدیو
636 فایل
کانالی برای قشر جوان؛ بابهترین داستانها؛ تلنگرها؛ نکات زیبا؛ طنز جالب؛ و... ادمین: https://eitaa.com/alimaola_110 یک کانال #زیبا بجای #صدکانال مولانا: آنکس که نداند و نخواهد که بداند حیف است چنین جانوری زنده بماند جهت ارسال سوالات👇👇👇 @alimaola_110
مشاهده در ایتا
دانلود
♡﷽♡ ❤️ 🍃 بعد از چند روز با دادن پیام و تهدید اونو مجبور بہ همڪارے میکنند. این وسط ما بہ عامل نفوذ در وزارت اطلاعات شڪ ڪرده بودیم. اما دنبال شریڪ و نوچہ این نفوذے میگشتیم. براے همین نیاز بہ همڪارے خانمتون با ما و اونہا بود. قرار بود خانم حڪیمے اطلاعات پروژه شما رو از طریق واسطہ ڪہ خانم رضوے بودند بہ دست اقاے ڪریمے برسونند. و امیر هم باید اطلاعات را با تغییر زیرکانہ دوباره از همین طریق بہ دست خانمتون میرسوندند . این وسط چند روزے خانم رضوے مسافرت میرن و همسرتون مجبور میشہ مستقیم اطلاعات را از امیر بگیره. بعد از چند ماه سعید شڪ میڪنہ ڪہ این اطلاعات و دیدارها ممڪنہ بہ نوعے دور زدن باشہ. با ورود بہ خونہ شما و بررسے لپ تاپ متوجہ این قضیہ میشہ. خانمتون در بدو ورود بہ منزل اونو میبینہ، شڪ میکنہ ڪہ چرا باید سعید تو خونہ باشہ. تنہا راه، چڪ ڪردن سیستم هست و تنہا ڪسے ڪہ میشناختہ و میتونستہ ڪمڪ ڪنہ تو اون شرایط امیر کریمے بوده. این وسط ما مجبور بودیم زودتر خانم حڪیمے را از این بازے بیرون بڪشیم . چون اونہا بعد یا حین ماموریت راحت ایشون رو بعنوان مُهره سوختہ ازبین میبردند. با گذاشتن اسناد جعلی و شواهد و مدارڪ جاسوسے در سیستم و منزل شما ایشون رو بہ جرم جاسوسے محڪوم ڪردیم. درصورتے ڪہ واقعا چنین چیزے نبود. ما با دادستان و سازمان زندان ها هماهنگ بودیم. در زندان مطلع شدیم ڪسے قصد جان همسرتون رو داره. بنابراین اعلام ڪردیم ممنوع الملاقاتہ و اونو از زندان بہ خونہ اے منتقل ڪردیم. این وسط خ.رضوے ڪہ درجریان مسایل بود پسرت را براے شیردهے،پیش مادرش میبرد . ما اینجا میخواستیم بدونیم با ڪنار رفتن عامل جاسوسے که خانم شما بودند عکس العمل اونہا چیہ؟ قطعا باید بہ شما نزدیڪ میشدند و همینطور هم شد. وقتے شما برنامہ سوریہ را مطرح ڪردید ما اونو فورا پذیرفتیم چون منتظر بودیم ببینیم عکس العمل سعید چے هست؟ براے اینڪہ تو رو مجبور بہ موندن ڪنہ تصمیم میگیره با تصادف و آسیب بہ پسرت تو رو اینجا ماندگار ڪنہ. دریغ از اینڪہ همون موقع خانمتون با خانم رضوے با هم بودند . خانمتون متوجہ سرعت ماشین میشہ و خانم رضوے را هل میده . .اما هردو بہ ماشین میخورند و البتہ خانم رضوے چون جلوتر رفتہ بود ڪمتر آسیب میبینہ ولے خانمتون ... شنیدن این حرفہا برایم غیر قابل باور بود. مغزم هنڱ ڪرده بود. پس دوست فاطمہ ،حُسناست ڪہ در آے سے یو بسر میبرد. من چطور اشتباه ڪردم؟ نگاهے بہ امیر ڪردم و گفتم : اما من خودم تو ماشین و خونہ دیدمتون ،حرفاتون رو شنیدم .اون حرفها رو تو زدے بہ حُسنا. تو بہش گفتے دوسش دارے امیر_نہ طوفان اینطور نبود. بذار بگم.تو اشتباه شنیدے... تو این چہارماه خواب و خوراڪ نداشتم.از عذاب وجدان مُردم و زنده شدم. من تو اون مدت ڪہ خانم رضوے اطلاعات را برام میاورد یہ جورایے...یہ جورایے بہشون علاقہ مند شده بودم. روم نمیشد بهشون بگم با ایما واشاره بهشون فهموندم ولے قبول نمیڪرد. تو جریان مسافرتشون ڪہ نبودند و خانم حڪیمے بہ جاشون اومده بودند من باهاشون حرف زدم.اون گل براے خانم رضوے بود. اون ڪادو ، جعبہ اے بود براے پنهان ڪردن فلش ممورے والبتہ خوشحال ڪردن خانم رضوے اون روز تو خونتون هم بخاطر مشڪل سیستم مجبور شدم برم. شنیده بودم خانم رضوے خواستگار دارن ، بہ خانمتون اصرار ڪردم باهاش صحبت ڪنند هرچہ زودتر، اونجا بہ خانمتون گفتم بہ فاطمہ خانم بگید دوستت دارم. تو هم وقتے از راه رسیدے جملہ آخر رو شنیدے. ما نمیتونستیم بہت بگیم. براے همین هیچڪدوممون جواب قانع ڪننده اے برات نداشتیم. طوفان همسرت پاڪہ،هیچوقت بہ تو خیانت نڪرد. نہ تنہا بہ تو بلڪہ بہ این ڪشور هم خیانت نڪرد. حاضر شد اسارت بڪشہ، از بچہ اش دور باشہ ،حتے جونشو بده ولے بلایے سر تو و پروژه نیاد. من اشتباه ڪردم ، من این وسط خراب ڪردم. تو رو خدا منو ببخش . چہار ماهه دارم میمیرم. زندگے ندارم از عذاب وجدان اگر اون روز اون حرفها رو نمیزدم ...تو در مورد زنت اینجورے فڪر نمیڪردے. پیاده شده . دور زد و در سمت مرا باز کرد.پایین پایم زانو زد و دستمو گرفت. امیر_هرچے زدے حقم بود. بخدا بیشتر از این حقم هست.فقط منو ببخش رفیق حجم حرفهاے ڪہ شنیده بودم آنقدر سنگین بود ڪہ توانایے پلڪ زدن را هم از من گرفتہ بود. احساس میڪردم ڪسے بہ قلبم چنگ انداختہ و میخواهد ازحلقم بیرونش بیاورد. _باور نمیڪنم ...من هیچے رو باور نمیڪنم سیدعلے بوے عطر یاس میداد. پس این چند وقت، پیش حُسنا بوده ... من با حُسنا چہ ڪردم؟ نہ ... من زندگیمو نابود ڪردم. من شیشہ عشقمو شڪستم . خدایا یاسِ من پژمرد ... ↩️ .... ☕️🍃☕️🍃☕️🍃 http://eitaa.com/cognizable_wan