eitaa logo
"دانستنیهای زیبا"
3.5هزار دنبال‌کننده
16.5هزار عکس
17.8هزار ویدیو
628 فایل
#دانستنی_های_زیبا کانالی برای قشر جوان با بهترین نکات #علمی، #تربیتی، #اخلاقی، #پزشکی و #روانشناسی بهمراه #کلیپ_های زیبای اخلاقی از #سخنرانان_کشوری جهت ارتباط با آدمین از طریق👇👇👇 @alimaola_110 پیام ارسال نمایید
مشاهده در ایتا
دانلود
❇️❇️ ✅👌👌 شخصی می گوید به حکیمی گفتم : ای مرد خدا، مرا عاشقی بیاموز تا زندگی ام را سامان بخشم و بهتر از زندگی لذت ببرم. 🟣 گفت: نخست بگو آيا هرگز خطی خوش، تو را مدهوش کرده است؟ گفتم: نه 🟣 گفت: هرگز شکفتن گلی در باغچه‌ی خانه‌ات تو را از غصه‌های بی‌شمار فارغ كرده است؟ گفتم: نه 🟣 گفت: هرگز صدایی خوش و دلربا، تو را به وجد آورده است؟ گفتم: نه 🟣 گفت: هرگز صورتی زیبا تو را چندان دگرگون کرده است که راه از چاه ندانی؟ گفتم: نه 🟣 گفت: هرگز زیر نم‌نم باران، با خوشی قدم زده‌ای؟ گفتم: نه 🟣 گفت: هرگز به آسمان نگریسته‌ای به انتظار برف، تا آن را بر صورت خویش مالی و گرمای درون فرو نشانی؟ گفتم: نه 🟣 گفت: هرگز خنده‌ی کودکی نازنین، تو را به خلسه‌ی شوق برده است؟ گفتم: نه 🟣 گفت: هرگز غزلی یا بیتی یا سخنی فصیح، چندان تو را بی‌خود کرده است که اگر نشسته‌ای برخیزی و اگر ایستاده‌ای بنشینی؟ گفتم: نه 🟣 گفت: هرگز زلالی آب یا بلندی سرو یا نرمی گلبرگ یا كوشش مورچه‌ای، اشک شوق از دیده‌ی تو سرازير كرده است؟ گفتم: نه 🟣 گفت: هرگز شده است که بخندی چون دیگری خندان است و بگریی چون دیگری گریان است؟ گفتم: نه 🟣 گفت: هرگز بر سیبی یا اناری، بیش از زمانی که به خوردن آن صرف می‌کنی، چشم دوخته‌ای؟ گفتم: نه 🟣 گفت: هرگز عاشق کتابی یا نقشی یا نگاری یا آموزگاری شده‌ای؟ گفتم: نه 🟣 گفت: هرگز دست بر روی خویش کشیده‌ای و با چشم و گوش و ابروی خویش معاشقت کرده‌ای؟ گفتم: نه 🔴🔴 گفت: از من دور شو که سنگ را عاشقی می‌توان آموخت، تو را نه. ─┅࿇࿐ྀུ༅𖠇💖𖠇࿐ྀུ༅࿇┅─ بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
❇️❇️ ✅👌👌 شخصی می گوید به حکیمی گفتم : ای مرد خدا، مرا عاشقی بیاموز تا زندگی ام را سامان بخشم و بهتر از زندگی لذت ببرم. 🟣 گفت: نخست بگو آيا هرگز خطی خوش، تو را مدهوش کرده است؟ گفتم: نه 🟣 گفت: هرگز شکفتن گلی در باغچه‌ی خانه‌ات تو را از غصه‌های بی‌شمار فارغ كرده است؟ گفتم: نه 🟣 گفت: هرگز صدایی خوش و دلربا، تو را به وجد آورده است؟ گفتم: نه 🟣 گفت: هرگز صورتی زیبا تو را چندان دگرگون کرده است که راه از چاه ندانی؟ گفتم: نه 🟣 گفت: هرگز زیر نم‌نم باران، با خوشی قدم زده‌ای؟ گفتم: نه 🟣 گفت: هرگز به آسمان نگریسته‌ای به انتظار برف، تا آن را بر صورت خویش مالی و گرمای درون فرو نشانی؟ گفتم: نه 🟣 گفت: هرگز خنده‌ی کودکی نازنین، تو را به خلسه‌ی شوق برده است؟ گفتم: نه 🟣 گفت: هرگز غزلی یا بیتی یا سخنی فصیح، چندان تو را بی‌خود کرده است که اگر نشسته‌ای برخیزی و اگر ایستاده‌ای بنشینی؟ گفتم: نه 🟣 گفت: هرگز زلالی آب یا بلندی سرو یا نرمی گلبرگ یا كوشش مورچه‌ای، اشک شوق از دیده‌ی تو سرازير كرده است؟ گفتم: نه 🟣 گفت: هرگز شده است که بخندی چون دیگری خندان است و بگریی چون دیگری گریان است؟ گفتم: نه 🟣 گفت: هرگز بر سیبی یا اناری، بیش از زمانی که به خوردن آن صرف می‌کنی، چشم دوخته‌ای؟ گفتم: نه 🟣 گفت: هرگز عاشق کتابی یا نقشی یا نگاری یا آموزگاری شده‌ای؟ گفتم: نه 🟣 گفت: هرگز دست بر روی خویش کشیده‌ای و با چشم و گوش و ابروی خویش معاشقت کرده‌ای؟ گفتم: نه 🔴🔴 گفت: از من دور شو که سنگ را عاشقی می‌توان آموخت، تو را نه. ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅࿇࿐ྀུ༅𖠇💖𖠇࿐ྀུ༅࿇┅─ بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan