8.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این ترفند و تا حالا جایی ندیدی😯✌️
#ترفند راحت برای #طبی_کردن_کفشات👟👞
⛱🔥 http://eitaa.com/cognizable_wan 🔥⛱
🌿🌺﷽🌿🌺
✍ به پروردگارت اعتماد کن
🪴ابراهیم تنها پسرش را برای قربانی آماده میکرد. چاقویش را تیز کرد و آماده قربانی شد. اسماعیل میگفت:
به آنچه فرمان داده شدی، عمل کن.
هر دوی آنها نمیدانستند که قوچی در بهشت برای این لحظه مهیاست.
پس به پروردگارت اعتماد کن.
🪴هنگامی که نوح دعا کرد:
«انی مغلوب فانتصر»
گمان نمیکرد، همه اهل زمین غرق میشوند الا او و کسانی که همراهش در کشتی بودند.
پس به پروردگارت اعتماد کن.
🪴موسی در گهواره گرسنه شد و صدای فریادش تمام قصر فرعون را پر کرده بود و سینه هیچ زنی را نمیگرفت؛ همه این گریهها بهخاطر زنی بود که پشت رودخانه مشتاق دیدار پسرش بود و لطف و رحمتی از ربالعالمین به او و پسرش.
پس به پروردگارت اعتماد کن.
🪴ظلمت و تاریکی بر یونس چیره شد، وقتی عذرخواهی کرد و صدا زد:
«لا اله الاانت سبحانک انی کنت من الظالمین»
الله تعالی فرمود:
او را استجابت کردیم و از غم و اندوه نجاتش دادیم.
پس به پروردگارت اعتماد کن.
🪴زمانی که خداوند یوسف را از زندان بیرون آورد، صاعقهای نفرستاد تا دروازه زندان را از جا بکند و به دیوارهای زندان امر نفرمود تا راه را بهسوی یوسف باز کند، بلکه خوابی را در آرامش شب به ذهن پادشاه خوابیده فرستاد.
پس به پروردگارت اعتماد کن.
🪴به پروردگارت اعتماد کن و دستانت را عاجزانه بالا ببر و تنها به خدایت توکل کن.
💫«وَ لِلَّهِ غَیْبُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ إِلَیْهِ یُرْجَعُ الْأَمْرُ کُلُّهُ فَاعْبُدْهُ وَ تَوَکَّلْ عَلَیْهِ وَ ما رَبُّکَ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُون»
🌿 و از آن خدا است نهان آسمانها و زمین و به او همه کارها بازگردانده میشود. او را بپرست و بر او توکل کن که پروردگارت از آنچه به جاى میآورید غافل نیست.
هود 123🍃
#آرامش_با_قرآن
✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan 📚✾
🌏این پرنده عجیب " پاتو " نام دارد. پرنده پاتو استاد استتار بوده و برای استراحت کُندهها و درختها خشک شده را انتخاب می کند و طوری روی آنها جای گیری می کند که به جزئی از درخت تبدیل می شود.
°•┈••✾•[*]•✾••┈•°
#حیوانات #اطلاعات_عمومی
http://eitaa.com/cognizable_wan
پنج نكته برای زندگی شادتر:
🔹ترسناكترين مکان در جهان ذهن شماست.
🔹عمل باشيد نه عكس العمل، صدا باشيد نه انعكاس صدا .
🔹مراقب بدن خود باشيد، زيرا تنها جايی است كه تا آخر عمر در آن زندگی میكنيد .
🔹اجازه ندهيد رفتار ديگران آرامش درونی شما را بهم بزند .
🔹آرزو كردن براي اينكه جاي شخص ديگری باشيد، يعنی ناديده گرفتن خودتان.
°•┈••🧠•[*]•🧠••┈•°
#روانشناسی
http://eitaa.com/cognizable_wan
✅با ریخت و پاش بچه ها چه کنیم ؟
🔰 تعداد اسباب بازی ها را کاهش دهید 👇
بعد از مدتی اسباب بازی ها را جابجا کنید تا برای بچه ها جذابیت داشته باشد
🔰مکان جذابی برای بازی کودکان آماده کنید 👇
البته با همکاری و امکان نظر دادن خودش .
در مکان انتخاب شده با او همبازی شوید و از آن مکان برای تنبیه استفاده نکنید .
🔰حتی الامکان محل بازی را نزدیک به محل نشستن اعضای خانواده انتخاب کنید .👇
هرچقدر از خانواده دورتر باشد تمایلش به بازی در جای جدا کمتر میشود
🔰وسایل را با کمک بچه ها جمع کنید 👇
البته با بازی و نشاط ، همچنین باتوجه با سن کودک از او توقع همکاری داشته باشید .
❀✾••┈┈•❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•❀
🦋 #تربیت
❣️http://eitaa.com/cognizable_wan
به عقیدهی من، امید، گلیست که سنگ را شکافته و جسورانه از شکاف کوچکی بیرون زده. بارانیست که میانهی تابستان و بیهیچ دلیل منطقیِ قانع کنندهای به کویر تشنهای باریده، لبخندیست که پس از اشکهای فراوان، بیاختیار بر لبی نقش بسته و نوزادیست که پس از سی و چندسال انتظار و درست زمانی که هیچکس فکرش را هم نمیکرده، متولد شده...
امید تنها چیزیست که ما را کنار هم و به زیستن متصل نگاه داشته و تنها چیزی که به خاطر آن دوام آوردهایم...
به همدیگر امید تعارف کنیم. این چیزی از ما کم نمیکند اما باعث میشود تاریکیهای حوالیمان کمتر شود و در جهان روشنتری به بقا فکر کنیم.
✍ #انگیزشی
🥀 http://eitaa.com/cognizable_wan
"همسـرتان را آرام نـوازش کنیــد"
🍃 خانمها حساسیت لمسیشان، ده برابر مرد است. خانمها ده برابر برای نوازش شدن، بیشتر کیف میکنند و ده برابر فشار بیشتر اذیتشان میکند...!
👈 مثلا مردها وقتی به هم میرسند محکم و با فشار دست میدهند. که این کار را در مواجه با همسر نباید انجام دهند.
👈 یا مرد، شانههای رفیقش را محکم فشار میدهد و رفقایش کیف میکنند ولی وقتی میخواهد این کار را با همسر خود هم انجام دهد، باید با ملایمت و آرامش این کار را انجام دهد.
👈 خانمها محتاج نوازشاند، سعی کنید همیشه آنها نوازش کنید. خانمها وقتی در فشار زندگی قرار میگیرند؛ نیازشان به نوازش، چندین برابر مرد میشود.
#همسرانه
http://eitaa.com/cognizable_wan
🌸🍃🌸🍃
#خیاط_دزد
قصهگویی در شب، نیرنگهای خیاطان را نقل میکرد که چگونه از پارچههای مردم میدزدند. عدهٔ زیادی دور او جمع شده بودند و با جان و دل گوش میدادند. نقال از پارچه دزدیِ بیرحمانهٔ خیاطان میگفت. در این زمان ترکی از سرزمین مغولستان از این سخنان به شدت عصبانی شد و به نقال گفت: ای قصهگو در شهر شما کدام خیاط در حیلهگری از همه ماهرتر است؟ نقال گفت: در شهر ما خیاطی است به نام «پورشش» که در پارچه دزدی زبانزد همه است. ترک گفت: ولی او نمیتواند از من پارچه بدزدد. مردم گفتند : ماهرتر و زیرکتر از تو هم فریب او را خوردهاند. خیلی به عقل خودت مغرور نباش. ترک گفت: نمیتواند کلاه سر من بگذارد. حاضران گفتند میتواند. ترک گفت: سر اسب عربی خودم شرط میبندم که اگر خیاط بتواند از پارچهٔ من بدزدد من این اسب را به شما میدهم ولی اگر نتواند من از شما یک اسب میگیرم. ترک آن شب تا صبح از فکر و خیال خیاط دزد خوابش نبرد. فردا صبح زود پارچهٔ اطلسی برداشت و به دکان خیاط رفت. با گرمی سلام کرد و استاد خیاط با خوشرویی احوال او را پرسید و چنان با محبت برخورد کرد که دل ترک را به دست آورد. وقتی ترک بلبلزبانی خیاط را دید پارچهٔ اطلس استانبولی را پیش خیاط گذاشت و گفت از این پارچه برای من یک لباس جنگ بدوز، بالایش تنگ و پاینش گشاد باشد. خیاط گفت: به روی چشم! صدبار ترا با جان و دل خدمت میکنم. آنگاه پارچه را اندازه گرفت، در ضمن کار داستانهایی از امیران و از بخششهای آنان میگفت. و با مهارت پارچه را قیچی میزد. ترک از شنیدن داستانها خندهاش گرفت و چشم ریز بادامی او از خنده بسته میشد. خیاط پارهای از پارچه را دزدید و زیر رانش پنهان کرد. ترک از لذت افسانه، ادعای خود را فراموش کرده بود. از خیاط خواست که باز هم لطیفه بگوید. خیاط حیلهگر لطیفهٔ دیگری گفت و ترک از شدت خنده روی زمین افتاد. خیاط تکهٔ دیگری از پارچه را برید و لای شلوارش پنهان کرد. ترک برای بار سوم از خیاط خواست که بازهم لطیفه بگوید. باز خیاط لطیفهٔ خنده دارتری گفت و ترک را کاملاً شکارخود کرد و باز از پارچه برید. بار چهارم ترک تقاضای لطیفه کرد خیاط گفت: بیچاره بس است، اگر یک لطیفهٔ دیگر برایت بگویم قبایت خیلی تنگ میشود. بیشتر از این بر خود ستم مکن. اگر اندکی از کار من خبر داشتی به جای خنده، گریه میکردی. هم پارچهات را از دست دادی هم اسبت را در شرط باختی.
#مثنوى_معنوى
#دفترششم
#ضرب_المثل
http://eitaa.com/cognizable_wan
آدما هیچوقت
اولین اتفاقای زندگیشون یادشون نمیره
اولین رفیق، اولین عشق ، اولین بوسه
اولین قرار ، اولین جدایی
این اولین ها تا آخرین روز زندگی با ما هستن
پس حواسمون باشه که
چی رو میخوایم برای اولین بار خاطره کنیم
اولین خاطره ها تاریخ انقضا ندارن..
#اولین
#روانشناسی
💟 http://eitaa.com/cognizable_wan
داشتن دوست خوب استرس شمارا کاهش میدهد!
▫️محققان معتقدند که دوست خوب در روند استرس بدن نقش دارد؛ چنانچه وقتی شما افکار و آنچه در ذهنتان وجود دارد را با دوستانتان به اشتراک میگذارید، بدن شما مقدار کمتری هورمون کورتیزول(هورمون استرس) تولید میکند که میتواند اثر آرامبخشی داشته باشد
#دوست
#روانشناسی
💟 http://eitaa.com/cognizable_wan
🌷 #هر_با_شهدا_🌷
#احمد #احمد #رضا....
🌷شب اول عملیات بدر را به خوبی پشت سر گذاشتیم. صبح با آب دجله چای درست کرده نوشیدیم. تا شب نیز پشت خاکریزی که آن سوی ساحل دجله بود مستقر بودیم. شب دوم عملیات، رضا نورمحمدی که فرمانده محور عملیاتی بود نیروها را در یک کانال به ارتفاع ۱۷۰ و عرض ۷۰ سانتیمتر مستقر کرد در حال نشسته و تکیه زده مشغول استراحت و منظر صدور فرمان حمله بودیم. هوا خیلی سرد بود و بالاپوش بچهها کم. من و نورمحمدی هر دو زیر یک پتو استراحت میکردیم. دشمن که گویی متوجه ما شده بود به شدت کانال و اطراف آن را زیر آتش گرفته بود بهطوری که هر لحظه یک خمپاره داخل کانال یا روی لبههای آن منفجر شده چند نفر....
🌷چند نفر از بچهها #شهید و مجروح میشدند ولی عزم ما برای ادامه عملیات جزم بود. رضا خواب بود و من هم داشتم به خواب میرفتم که خمپارهای نزدیک سرمان منفجر شد. رضا بیدار نشد. گفتم: آنقدر خسته است که خمپاره نیز حریفش نیست. لحظاتی بعد فرمانده لشکر با بیسیم رضا را صدا زد تا دستور آغاز حمله را به او بدهد. هرچه رضا را صدا زدم بیدار نشد. نگران شدم. پتو را که کنار زدم دیدم تمام لباسهایش غرق خون است و ترکشی به سینهاش اصابت کرده. البته در آن موقع سرش را ندیدم چون مغزش نیز متلاشی شده بود. درحالیکه دستانم از شدت ناراحتی میلرزید گوشی بیسیم را که مستمر میگفت: «رضا، رضا، احمد» برداشته با بغض گفتم: «احمد، احمد، رضا به میهمانی امام حسین علیه السلام رفت.»
🌹خاطره ای به یاد فرمانده شهید رضا نورمحمدی
#راوی: سردار محسن رضایی فرمانده #سپاه در دوران دفاع مقدس
✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan 📚✾