#خاطرهشهدا
📜خاطره ای از 🌷شهید مسعود عسگری🌷
بعد از فتح شهر الحاضر بود که به لطف خدا و مدد اهل بیت بدون شهید و مجروح، عملیات تموم شد. رزمنده ها خیلی خوشحال بودن و هر کسی به نحوی شکر گذاری میکرد و درحال شادی بود. منم اسلحه رو مسلح کردم و دوتا تیر هوایی زدم یه دفعه یه نفر زد رو شونم برگشتم دیدم مسعودِ با ناراحتی گفت چیکار میکنی!!؟ گفتم: خب خوشحالم. شهر و فتح کردیم دارم تیرهوایی می زنم. مسعود گفت: بیت الماله برادر بیت المال... با اینکه من بزرگتر بودم و تقریبا مسعود هم سن بچه من بود، ولی این حرفش تا عمق وجودم رفت و همیشه صداش تو گوشمه و خدارو شکر میکنم که لیاقت همراهی و همرزمی شهدا رو نصیبم کرده.
📚منبع : از مطالب مادر شهید
#کوله_راوی
🕊🌸 کوله پشتی راوی
🆔 @cole_ravi
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄