eitaa logo
کانال پاسداران کمیته انقلاب اسلامی در فراجا
1.3هزار دنبال‌کننده
11.1هزار عکس
10هزار ویدیو
205 فایل
گروه پاسداران کمیته انقلاب اسلامی در فراجا⬇️ http://eitaa.com/joinchat/3955228684Cdcd130b0f5 اهداف اجرای فرامین رهبری حفظ دستاوردهای انقلاب پاسداری از خون شهدا ؛دفاع از نظام و دفاع از مردم ؛حفظ تمامیت ارضی کشور @comiete
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
واکنش مردم به ادعای دشمنان به بدل رهبر انقلاب! آخر عشقه، حتما نگاه کنید و نشر بدید این کلیپ خیلی عالی ودشمن شکن است هرجا تونستید پخش کنید احمق ها گمان میکنند رابطه خدایی و قلبی امام خامنه ای وامتش را میتوانند قطع کنند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️🎥 شهید حاج قاسم سلیمانی: والله هرکس تیر به سمت این نظام انداخت، آواره شد.
من شمع داغدارم و شرح عــــزا شدم بعد از پدر به سوز و محن مبتلا شدم پیـر جوانی ام چه بگویم که سوختم مــن غصه دار ماتم کرب و بلا شدم... ◼️ شهادت وارث نهضت عاشورا، پاسدار وحی نبوی، خط علوی و شور حسينی، امام سجاد علیه السلام تسلیت باد... 🏴آجرک الله یا صاحب الزمان 🏴
صدور گذرنامهٔ زیارتی در میدان آزادی تا ۱۰ شب 🔹رئیس پلیس مهاجرت: شعبه‌ای از ادارهٔ گذرنامه در میدان آزادی تهران مستقر شده و مردم می‌توانند تا ۳۱ مرداد هرشب تا ساعت ۲۲ از آنجا خدمات گذرنامه‌ای بگیرند. 🔹اگر زنی درخواست گذرنامه‌ٔ زیارتی داشته باشد، در صورت حضور شوهرش، با دیدن اسناد زوجیت و مدارک شناسایی، امضای شوهر تایید و پس از ثبت در سیستم، مجوز خروج از کشور زن تایید می‌شود. این روند برای فرزندان زیر ۱۸ سال هم قابل انجام است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«🖤🌿» بطلب‌عیب‌ندارد‌همه‌رااِلا‌من من‌به‌جاماندن‌ازاین‌قافله‌عادت‌دارم:) 🌿¦↫ 🖤¦↫²⁵
🔻مهر معصوم بیست بار با شترش رفته بود حج، بدون اينكه حتي يك شلاق به او بزند. بعد از شهادت، شتر بدون اينكه قبر او را ديده باشد، آمد همانجا. زانوهایش را خم کرد، افتاد روی زمین، با همان زبانِ بسته، صیحه می کشید. خودش را می مالید به خاک ها، سرش را به زمین می زد. اشک چشم هایش خاک را تر کرده بود. خبرش وقتي به امام باقر علیه السلام رسيد، آمد و از او خواست آرام باشد. شتر از كنار قبر بلند شد و چند قدم برداشت. ولي انگار دلش آرام نگرفت. برگشت و دوباره همان ضجه ها را شروع كرد. امام يك بار ديگر آمد و آرامش كرد. بار سوم كه بي قراري اش را ديد، فرمود: رهايش كنيد. سه روز آن جا ماند. با همان حال از دنیا رفت. همان جا، کنار قبر زين العابدين علیه السلام. 📚(بحارالانوار، ج 46، ص 148)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
واکنش مردم به ادعای دشمنان به بدل رهبر انقلاب! آخر عشقه، حتما نگاه کنید و نشر بدید این کلیپ خیلی عالی ودشمن شکن است هرجا تونستید پخش کنید احمق ها گمان میکنند رابطه خدایی و قلبی امام خامنه ای وامتش را میتوانند قطع کنند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥اگر کسی گفت حجاب من به خودم مربوطه و به تو ربط نداره این کلیپ رو حتما ببینید تا جواب محکم و منطقی داشته باشید 👌
ملاصدرا میگوید: خداوند بينهايت است و لامكان و بی زمان اما به قدر فهم تو كوچك ميشود و به قدر نياز تو فرود می‌آيد، و به قدر آرزوی تو گسترده ميشود و به قدر ايمان تو كارگشا ميشود و به قدر نخ پير زنان دوزنده باريك ميشود و به قدر دل اميدواران گرم ميشود پدر میشود يتيمان را برادر ميشود محتاجانِ برادری را طفل ميشود عقيمان را اميد م‌شود نااميدان را راه ميشود گم‌گشتگان را خداوند همه چيز ميشود به شرط طهارت روح بشوييد قلب‌هايتان را از هر احساس ناروا و زبان‌هايتان را از هر گفتارِ ناپاک و بپرهيزيد از ناجوانمردی‌ها ناراستی‌ها، نامردمی‌ها! چنين كنيد تا ببينيد كه خداوند، چگونه بر سفره‌ی شما، با كاسه‌ یی خوراک و تكه‌ای نان مينشيند و بر بند تاب، با كودكانتان تاب ميخورد، و در دكان شما كفه‌های ترازويتان را ميزان ميكند و در كوچه‌های خلوت شب با شما آواز ميخواند مگر از زندگی چه ميخواهيد كه در خدایی خدا يافت نميشود؟ كه در عشق يافت نميشود، كه به نفرت پناه ميبريد؟
هدایت شده از M کاظم خانی
﷽ شـُـهـَـید فکه ﷽ رفیق شهید ! روزے ڪه شود اِذَا السَّمٰاء ُانْفَطَرَت وانگه ڪه شود اِذَا النُّجُومُ انْڪَدَرَت من دامن تو بگیرم اندر سُئِلَتْ گویم صَنَما بِاَیِّ ذَنْبٍ قُتِلَت عشق تو مرا اَلَسْتُ مِنْڪُمْ بِبَعید هجر تو مرا اِنَّ عَذٰابے لَشَدید بر ڪنج لبت نوشته یُحیِے و َیُمِیت مَنْ مٰاتَ مِنَ الْع‍ِشْقِ فَقَدْ مَاتَ شَهِید سردار_شهید_عبدالله_کاظم خانی شبتون معطر به عطر شهدا
هدایت شده از M کاظم خانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️لحظه اصابت تیر بر پیشانی راننده لودر  وهمچنین بر قلب  جوانی دیگر حین زدن خاکریز در جبهه خدا کنه مادر وخواهر و برادر این شهدا فیلم رو نبینند، واقعا قلب انسان درد می گیره. ❌مسوولین و نماینده ها بیشتر ببینند و متوجه صندلی که نشستن باشند. برای هر پست حساس در این نظام ۷۳ نفر از جوانان این مملکت شهید شدند .تا شما مسئول و نماینده بشید. 📌حرف دیگری ندارم اون روزها سر صندلی های لودر دعوا بود ،در فیلم دیدید که به دقیقه نکشید تا راننده جوان لودر تیر خورد و شهید شد جوان دیگری جای آن را پر کرد ، جگر شیر می خواست نفر دوم باشی و روی آن صندلی بنشینی الان برای رسیدن به صندلی ریاست دعوا میکنید و هیچ برنامه آیی برای خدمت به مردم ندارید شهدا شرمنده ایم🙏🙏😔😔
شبِ اول که روضه‌ی حضرت مسلم باب شده ، از اونجایی می‌خوندم که خبرِ مسلم را آوردند، خبر اونقدر وهم‌آور و هولناک بود که همونجا یک عده از کاروان حسین جدا شدند، زینب صورتشو برگردوند و دید خیلیا دارند می‌روند!  هِی نگاهِ حسینش کرد، هِی نگاهِ این ترسیده‌ها که به همین راحتی حسینشو رها می‌کنند ... هر چه که باشه ، خب خانومه دیگه! حتما تَهِ دلش خالی شده بود ، اما دویدو خودشو رسوند به حسین و گفت : - دورت بگردم عزیز خواهر ، همه‌شون هم که بروند ، خودم هستم ... بعد هم دوید سمتِ خیمه ی  بی‌بی‌ها و  آرامشون کرد ، دل‌داریشون داد ، نگذاشت یک وقت بترسند ...   باز دوید سمت حسین ، باز برگشت سمت زن‌ها و بچه‌ها ... هی دوید این سمت باز برگشت آن سو ، که نگذاره یک وقت دلهره به جان طفل یا زنی بیفته ... یا مثلا شبِ چهارم که روضه‌ی جناب حر رو میخونند ، از اونجایی میخوندم که حر راهو بست ، میگفتم : زینب پرده‌ی کجاوه‌ها رو انداخت تا یک وقت این زن‌ها و بچه‌ها چشمشون به قد و قامت حر نیفتد و قالب تهی کنند ! بچه‌ها را مشغول بازی کرد ، زن‌ها را گرمِ تسبیح... همون روز ، بینِ خیمه‌ها اونقدر دوید و اونقدر به یکی یکی شون  سر زد و به تک‌تک‌شون رسید که تا شب خودش از پا افتاده بود اما نگذاشت یک وقت کسی از اهل حرم ، آب توی دلش تکون بخوره ... یا مثلا وقتی قرار بود روضه‌ی هر کدوم از شهدا رو بخونم ، میگفتم هر کس از شهدا که به زمین افتاد ، زینب تا وسط میدون هروله کردو بالای سر هر شهیدی رفت و خودش همونجا شهید شد ، اما نگذاشت حسینش کنار اون شهید ، جون بده! برای همه ی شهدا دوید ، به عدد تموم شهدا به دادِ حسینش رسید ، از کنار تموم مقتل‌ها حسین رو بلند کرد و به خیمه‌گاه رسوند... اما نوبت به دو آقازاد‌ه ی خودش که رسید ، دوید توی پستوی خیمه‌گاه و خودش رو پنهان کرد یک جایی ، که یک وقت با حسینش چشم به چشم نشه که خدای نکرده حسین یک لحظه از روش خجالت بکشه  حتی پیکرها رو هم که آوردند از خیمه‌گاه بیرون نیومد ، به نظرم می‌خواست به حسینش بگه  حسین جان اصلا حرفش رو هم نزن  ، کاش جای دو پسر ، دوهزار پسر داشتم که فدایت شوند و نگذارند اینگونه کمر خم کنی برادرم .... در تمام روضه ها ، محورو  زینب قرار میدادم و اول و آخرِ همه‌ی روضه‌ها رو به زینب گره می‌زدم ... اونقدر از زینب می‌خوندم و از زینب میگفتم تا دلها رو برای شام غریبان آماده کنم... بعد تازه آن وقت روضه‌ی اصلیو رو می‌کردم... حالا این زینبی که از روز اول دویده ، از روز اول به داد همه رسیده ، از روز اول نگذاشته آب توی دل کسی تکان بخورد... حالا تازه دویدن‌هایش شروع شده... اول باید یک دور همه‌ی بچه‌ها و زن‌ها را فرار بدهد ... یک دور دنبال یک یکشون بدود ، تا یک وقت آتش به دامنشون نگرفته باشه ...   یک دور تمامشون رو بغل کنه تا یک وقت از ترس قالب تهی نکرده باشند... در تموم این دویدن‌ها دنبال این هشتاد و چند زن و بچه، هِی تا یک مسیری بدود و باز برگردد تا یک وقت آتش به خیمه ی زین العابدین نیفتاده باشه ... بعدِ غارتِ خیمه‌گاه ، باز دویدن‌های بعدش شروع بشه  ، حالا بدود تا بچه‌ها رو پیدا کنه... بچه‌ها را بشمره و هی توی شمردن‌ها کم بیاره و در هر بار کم اومدنِ عددِ بچه‌ها ، خودش فروبپاشه و قلبش از جا بیرون بشه و باز با سرعت بیشتر بدود تا گم شده‌ها رو پیدا کنه... بعد باز دور بعدیِ دویدن‌هاش شروع بشه ، هِی تا لب فرات بدود قدری آب برداره و خودش لب به آب نزنه ، آب رو به زن‌ها و بچه‌ها بده و دوباره بدود تا یک کمه دیگه آب بیاره .... تازه اینها هنوز حتی یک خرده از دویدنهای زینب نبوده ... از فردای عاشورا که کاروانو راه انداختند ، تازه دویدن‌های زینب شروع شد! زینب هِی پِی این شترهای بی جحاز دوید تا یک وقت بچه‌ای از آن بالا پایین نیفته ... تا یک وقت ، سری از بالای نیزه‌ها فرونیفتد... من اگه مداح بودم تموم این ده شب، روضه‌ی دویدن‌های زینب رو می‌خوندم... اون وقت شب یازدهم که مجلسم تمام میشد و بساط روضه‌ها از همه جا جمع می‌شد، دیگر خیالم راحت بود، اینها که روضه‌های زینبو شنیدند ، تا خودِ اربعین خواهند سوخت ، حتی اگر دیگر جایی خبر از روضه نباشد... نمیخواد گریه کنیم بشینیم فقط فکر کنیم که چه تاوانی برای حفظ اسلام داده شده و بعد برای این حجم از مظلومیت اهل بیت اشک بریزیم که از دویدنهای زینب خجالت بکشیم که نمیتونیم اون جایی که باید ،  جلوی نفس خودمون ایستادگی کنیم  خجالت بکشیم که خانوم این حجم عظیم از درد رو کشیدند ولی باز ایستادند اما ما هنوز تو خودمون موندیم ای کاش گریه هامون با تفکر باشه و باعث بشه ی جایی برای همیشه به خودمون بیاییم و هر طوریکه در توانمون هست  آماده بشیم برای حسین زمان خودمون اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌸