فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خانمهایی که میگن مردا مثل مگس دنبالمون میکنن این فیلم رو ببینن🙈
15.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
توجه توجه.....؟؟؟؟
📣📣📣.... این فیلم را ببینید و تا میتوانید منتشر کنید ، تا مردم بدانند قصد دشمن پلید در مورد کانون خانواده و ناموس مردم ایران چیست 😭😭😭
تا آخر ببین👉👉👉
🌸 بسم الله القاصم الجبارین. 🌸
؛🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🇵🇸 پیروزی غرور آفرین لشکر اسلام و خط مقدم حمله بر استکبار صهیونیستی بر تمام آزادگان جهان مبارک باد. 🌹☘
؛🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🇵🇸 #الله_اکبر
🇵🇸 #مرگ_بر_اسراییل
🇵🇸 #دنیای_بدون_صهیونیسم
✅بسم الله الرحمن الرحیم
🌷«من اکنون فریاد برمیآورم که
«خواهرم #حجابت را، #حجابت را
حفظ کن.خواهرم نگذار#پوشش را از
تو بگیرند، نگذار به اسم آزادی زن، با تو و دیگر #خواهرانم همانند «شیئ»
رفتار کنند».
🥀 #شهیدعلیرضا_ملازاده
✅✍ با بررسی وصایای شهداء ،
میتوان مجموعهای از شاخصههای
#اعتقادی_واخلاقی را به دست آورد، مانند:
#انس باقرآن، #توسل به ائمه اطهار
علیهم السلام، #حفظ بیتالمال،
#دنبالهروی از نهضت عاشورا، #ولایتمداری، #حفظ انقلاب، #امر به معروف ونهی ازمنکر، #تولّی وتبری ونیزترویج فرهنگ#حیاوعفاف_وحجاب
از جمله مواردی است که اکثر#شهداء در وصایا و دستنوشتههای خود به آن اشاره داشتهاند.
((برگرفته ازخبرگزاری تسنیم))
هزارویک نکته پیرامون#حیاوعفاف
❤️🌷یادکنیم از امام و شهیدان
را با یک #صلوات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 #استوری | رهبر انقلاب: ما گفتیم ۲۵سالگی دیگه رو نمیبینید ولی خودشون عجله کردند
هدایت شده از کانال پاسداران کمیته انقلاب اسلامی در فراجا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 #استوری | رهبر انقلاب: ما گفتیم ۲۵سالگی دیگه رو نمیبینید ولی خودشون عجله کردند
*🔴... سرهنگ بازنشسته ارتشی که سابقاً فرمانده پادگان بود تعریف می کرد :*
*بعد از بازنشستگی داشتم نیازمندیهای همشهری را بالاو پائین میکردم تا با پیدا کردن شغلی دومی شکم اَهل بِیتَم را هرچه بیشتر سیر کُنم!*
*چشمم به آگهی فروشندگی برای فروشگاه لوازم ورزشی خورد.*
*زنگ زدم ، طرف گفت بیا ببینمت.*
*رفتم و از سابقه کاریام پرسید.*
*صاحب فروشگاه جوانکی زیر اَبرو برداشته بود ، خجالت کشیدم بگویم سرهنگ بازنشسته و فرمانده پادگان بوده ام*.
*گفتم استوار بازنشسته ارتش هستم!*
*گفت از فردا با ماهی یک و دویست سرکار بیا.*
*قبول کردم و فردا اول صبح روانه محل کار جدیدم شدم.*
*جوانک همان اول صبح من را دنبال خرید نان سنگک و کره و مربا فرستاد. در حالی که برای خرید کره و مربا میرفتم یادم آمد روزگاری را که اوایل صبح ، به محض ورودم به پادگان شیپور می زدند و یگان تشریفات ایست خبردار می کشیدند*
*بیش از چند هزار نفر کادری و سرباز جلوم رژه می رفتند...*
*کره مربا و نان سنگک را گرفتم و جلوی رئیس زیر اَبرو برداشتهام گذاشتم که بِلا درنگ مرا مامور دَم کردن چای کرد.*
*حوالی ظهر مامور خرید چلوکباب برای نهار از فلان رستوران شدم و تاکید کرد پیاز هم بیار!!*
*چلو کباب را گرفتم و جلوی دست صاحب کار گذاشتم و خودم مشغول خوردن عدس پلوی همسرِ بدبختم شدم*.
*فردا صبح مجدداً خطاب به من گفت برو پنیر لیقوان بگیر ، با شرم و خجالت گفتم : قربان ببخشید من برای فروشندگی اینجا مشغول به کار شدم نه دَم کردن چای و خرید پنیر لیقوان!!*
*جوانک به هم ریخت و جواب داد : همینه!! دوست داری بمون !! دوست نداری بفرما!!*
*کارت شناساییام را در آوردم و به جوانک نشان دادم ، گفتم : من سرهنگ بازنشسته هستم ، فرمانده پادگان بودم زمان جنگ در جبهه بیش از چهل ماموریت برون مرزی داشتم ، بارها با عزرائیل سلام علیک کردم! تقصیر تو نیست جوون ، کار از جای دیگه خرابه و زدم بیرون.*
*جوانک هر چقدر صدایم زد : جناب سرهنگ! جناب سرهنگ!... پشت سرم را هم نگاه نکردم و راهی خانهام شدم.*
*دلم آروم و قرار ندارد بعد از ۳۰ سال خدمت و ۸ سال جنگ و ۲سال بعد از جنگ در بیابانهای مرزی ایران و عراق در کمترین امکانات و زندگی با همکاران بدبختم در چادرهای گروهی.. حالا باید پادوی یه الف بچه زیر اَبرو برداشته باشم. آتشی در دلم افتاده که تمام وجودم را عین خوره داره از بین میبره.*
*ما در جامعه حرمت ها را شکسته ایم*
*بزرگان را کوچک و افراد کوچک را بزرگ کرده ایم*
*ارزشها گم شده و مردانگی قُبح خودش را از دست داده*
*واقعا جامعه ما دارد به کجا می رود*؟!
*... برگی از خاطرات سرهنگ پیاده محمدرضا اختر دانش فرمانده وقت گردان ۱۵۱ پیاده تیپ ۴ لشگر ۹۲ زرهی مکانیزه اهــواز*🙏