🌹🌿 آیت الله العظمی جوادی آملی :
علت اینکه امام خمینی(ره) به این مقام رسید،این بود که:
1- قرآن را خوب خواند
2- قرآن را خوب فهمید
3-وبه قرآن خوب عمل کرد.
راز ورمز موفقیت امام( ره) این بود.
#قرآن کریم
#امام_زمان (عج)
#امام خمینی(ره)
#آیت الله العظمی جوادی آملی
┏━━ °•🖌•°━━┓
🚨 @comiete
┗━━ °•🖌•°━━┛
5.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سالروز رحلت جانسوز حضرت ام البنین (س)مادرچهارشهید کربلاکه یکی ازآنها قمربنی هاشم ابوالفضل العباس(ع)است وهمسر شهید،اول مظلوم عالم امیر المومنین علی ابن ابیطالب(ع)را محضر امام زمان(عج)،امام خامنه ای(مدظله العالی)وهمه پیروان معصومین (علیهم السلام)وخدمت همه شما فعالان انقلابی فضای مجازی تسلیت عرض میکنم.
#ام البنین
#امام خمینی(ره)
#ابوالفضل العباس
┏━━ °•🖌•°━━┓
🚨 @comiete
┗━━ °•🖌•°━━┛
4.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷🇵🇸
﷽
🎥 گفتوگوی امام خامنهای مدظلهالعالی با خانوادۀ شهید سید رضی
🍃🌹🍃
🔸چه سعادتی بالاتر از این که نائب امام زمان عج بر پیکر شهید نماز خواندند.
🔹این فوز عظیم قطعا نتیجه تلاش های مخلصانه و مجاهدانه آن شهید بزرگوار می باشد.
#شهادت
#امام خامنه ای
#شهیدسیدرضی موسوی
┏━━ °•🖌•°━━┓
🚨 @comiete
┗━━ °•🖌•°━━┛
1.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👌توصیه بحق وظیفه همهست
💚رهبر عزیز حَفَظَه الله و اَیَّدَه
⭕️تاکید مقام معظم رهبری ،امام خامنه ای عزیز(مدظله العالی)برتلاش همه موثرین برای دعوت همه به شرکت در انتخابات،عزیزان تکلیف سنگین وشامل همه کسانی است که به هرنحوی میتوانند برعده ای موثر باشند.بیکار نمانیم،بی تفاوت نباشیم.
#امام خامنه ای
#انتخابات
#مشارکت حداکثری
┏━━ °•🖌•°━━┓
🚨 @comiete
┗━━ °•🖌•°━━┛
رهبر انقلاب: ماه رجب ماه مبارکی است
حقاً و انصافاً ماه رجب ماه مبارکی است. رحمت الهی در سرتاسر این ماه در اختیار آحاد مردمی است که دلهایشان متذکر به یاد پروردگار باشد.
شایستهترین عملی که انسان در این ماه انجام میدهد استغفار است. واقعاً همهی ما احتیاج داریم به اینکه استغفار کنیم. به خدای متعال پناه ببریم.
مغفرت الهی بزرگترین نعمتی است که در دنیا و آخرت خدای متعال به یک انسان عنایت میکند. حتی اولیاء الهی، حتی پیغمبر خدا از مغفرت الهی بینیاز نیستند. لِیَغْفِرَ لَکَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِن ذَنبِکَ وَمَا تَأَخَّرَ.
این مغفرت به خاطر آن است که احدی نمیتواند حق اطاعت و عبادت پروردگار به جای بیاورد.
هیچ کس نیست که بتواند حق عبادت پروردگار را، حق بندگی را، آن طور که شایستهی اوست به جا بیاورد. هر چه مجاهدت هم بکند نمیتواند.
احتیاج داریم به استغفار. همهمان باید استغفار کنیم.
#امام خامنه ای(مدظله العالی)
#رمزتقرب به خدا
┏━━ °•🖌•°━━┓
🚨 @comiete
┗━━ °•🖌•°━━┛
🔰وقتی نواب شربت شهادت به سیدعلی خامنه ای داد
🔰برگی از خاطرات امام خامنه ای درباره نواب صفوی: «نواب صفوی را اولین بار در مشهد بود که شناختم. تصور می کنم سال 1331 یا 1332 بود. شنیدم که او و فدائیان اسلام، وارد مهدیه مشهد شده اند. جاذبه ای پنهانی، مرا به سوی او می کشاند و بسیار علاقه داشتم که نواب را از نزدیک ببینم. یک روز خبر دادند که نواب می خواهد برای بازدید طلاب مدرسه سلیمان خان که ما هم جزو طلاب آن مدرسه بودیم، بیاید. آن روز، مدرسه را با آب و جارو مرتب کردیم. هرگز آن روز از یاد و خاطر من بیرون نمی رود و جزو روزهای فراموش نشدنی زندگی من است. نواب آمد. یک عده از فدائیان اسلام با او بودند که از روی کلاهشان مشخص می شدند، کلاه های پوستی بلندی سرشان می گذاشتند. آن ها دور و بر نواب را گرفته بودند او همراه با جمعیت وارد مدرسه سلیمان خان شد. راهنمائیشان کردیم آمدند در مدرس مدرسه که جای کوچکی بود، نشستند. طلاب مدرسه هم جمع شدند. هوا گرم بود.
نواب شروع به سخنرانی کرد. سخنرانیش یک سخنرانی معمولی نبود. بلند می شد، می ایستاد و با شعار کوبنده و لحن خاصی صحبت می کرد. من محو نواب شده بودم. خود را از لابه لای جمعیت عبور داده و به نزدیکش رسانده و جلوی او نشسته بودم. همه وجودم مجذوب این مرد شده بود و با دقت به سخنانش گوش می دادم. موقعی که شربت به من داد، گفت: «بخور! انشاءالله که هر کسی این شربت را بخورد، شهید می شود.»
او بنا کرد به شاه و به انگلیس بدگویی کردن. اساس سخنانش این بود که اسلام، باید زنده شود، اسلام باید حکومت کند و این هایی که در رأس کار هستند، دروغ می گویند، اینها مسلمان نیستند. من برای اولین بار، این حرفها را از نواب صفوی می شنیدم و آن چنان، این حرف ها در من نفوذ کرد و جای گرفت که احساس کردم دلم می خواهد همیشه با نواب باشم. این احساس را واقعاً داشتم که دوست دارم همیشه با او باشم.
بعد گفتند که نواب فردا به مدرسه نواب می رود. من هم به آنجا رفتم تا بار دیگر او را ببینم. گفتند از مهدیه به طرف آنجا راه افتاده است. من راه افتادم و به استقبالش رفتم تا هر چه زودتر او را ببینم. یک وقت دیدم دارد از دور می آید. در پیاده رو، در دو طرفش مردم صف بسته بودند و از پشت سر فشار می آوردند و می خواستند او را ببینند. من هم رفتم و نزدیک او قرار گرفتم جذب حرکات وی شدم.
نواب همین طور که راه می رفت، شعار می داد. نه که خیال کنید همین طور عادی راه می رفت. در همان راه، منبری شروع کرده بود، می گفت: «اسلام را حاکم کنیم. برادر مسلمان! برادر غیرتمند! اسلام باید حکومت کند!» از این گونه سخن ها می گفت و با صدای بلند شعار می داد و چون به افرادی می رسید که کروات زده بودند می گفت: «این بند را اجانب به گردن ما انداختند. باز کن برادر!» به کسانی که کلاه شاپو سرشان بود می گفت: «این کلاه را اجانب بر سر ما گذاشته اند برادر!» من می دیدم کسانی را که به نواب می رسیدند و در شعاع صدای او و اشاره دست او قرار می گرفتند، کلاه شاپو را بر می داشتند و مچاله می کردند و در جیبشان می گذاشتند. سخن و کلامش آنقدر نافذ بود.
من واقعاً به نفوذ نواب، در عمرم کمتر کسی را دیده ام. خیلی مرد عجیبی بود. یک پارچه حرارت بود. یک تکه آتش. با همین حالت رسیدیم به مدرسه نواب و وارد آنجا شدیم. جمعیت زیادی جمع شده بود. باز من رفتم همان جلو نشستم و چهار چشمی، نواب را می پاییدم.
شروع به سخنرانی کرد. با همه وجودش حرف میزد. آن جور نبود که فقط زبان و سر و دست کار کنند. بلکه زبان و سر و دست و پا و بدن همه وجودش حرکت می کرد. شعار می داد و مطلب را می گفت. بعد هم که سخنرانیش تمام شد، چون ظهر شده بود. پیشنهاد کردند نماز جماعت بخوانیم. نواب از آقا سید هاشم درخواست کرد که امامت نماز کنند و او که از همراهان و حامیان نواب بود. نماز را اقامه کرد و یک نماز جماعت حسابی هم آنجا خواندیم. بعد نواب رفت.
ما دیگر بی خبر بودیم و اطلاعی نداشتیم تا خبر شهادتش را به مشهد رسید. حدود تقریباً دو سال از سفر نواب به مشهد می گذشت و ما در مدرسه نواب بودیم که خبر شهادتش را شنیدیم. یادم هست که یک جمع طلبه بودیم و چنان خشمگین و منقلب شدیم که علناً در مدرسه شعار می دادیم و به شاه دشنام می دادیم وخشم خودمان را به این صورت، اظهار می کردیم.
باید عرض کنم که مرحوم حاج شیخ هاشم قزوینی، روی همان آزادگی و بزرگ دلی عجیبی که داشت، تنها روحانی مشهد بود که در مقابل شهادت نواب عکس العمل نشان داد و به هنگام درس به مناسبتی، حرف را به نواب صفوی و یارانش برگرداند و از دستگاه انتقاد شدیدی کرد و تأثر عمیق خود را نشان داد.
باید گفت که اولین جرقه های انگیزش انقلاب اسلامی، به وسیله نواب در من به وجود آمد وهیچ شکی ندارم که اولین آتش را در دل ما، نواب روشن کرد.»
#نواب صفوی
#امام خامنه ای
┏━━ °•🖌•°━━┓
🚨 @comiete
┗━━ °•🖌•°━━┛
3.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
3.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰وقتی نواب شربت شهادت به سیدعلی خامنه ای داد
🔰برگی از خاطرات امام خامنه ای درباره نواب صفوی: «نواب صفوی را اولین بار در مشهد بود که شناختم. تصور می کنم سال 1331 یا 1332 بود. شنیدم که او و فدائیان اسلام، وارد مهدیه مشهد شده اند. جاذبه ای پنهانی، مرا به سوی او می کشاند و بسیار علاقه داشتم که نواب را از نزدیک ببینم. یک روز خبر دادند که نواب می خواهد برای بازدید طلاب مدرسه سلیمان خان که ما هم جزو طلاب آن مدرسه بودیم، بیاید. آن روز، مدرسه را با آب و جارو مرتب کردیم. هرگز آن روز از یاد و خاطر من بیرون نمی رود و جزو روزهای فراموش نشدنی زندگی من است. نواب آمد. یک عده از فدائیان اسلام با او بودند که از روی کلاهشان مشخص می شدند، کلاه های پوستی بلندی سرشان می گذاشتند. آن ها دور و بر نواب را گرفته بودند او همراه با جمعیت وارد مدرسه سلیمان خان شد. راهنمائیشان کردیم آمدند در مدرس مدرسه که جای کوچکی بود، نشستند. طلاب مدرسه هم جمع شدند. هوا گرم بود.
نواب شروع به سخنرانی کرد. سخنرانیش یک سخنرانی معمولی نبود. بلند می شد، می ایستاد و با شعار کوبنده و لحن خاصی صحبت می کرد. من محو نواب شده بودم. خود را از لابه لای جمعیت عبور داده و به نزدیکش رسانده و جلوی او نشسته بودم. همه وجودم مجذوب این مرد شده بود و با دقت به سخنانش گوش می دادم. موقعی که شربت به من داد، گفت: «بخور! انشاءالله که هر کسی این شربت را بخورد، شهید می شود.»
او بنا کرد به شاه و به انگلیس بدگویی کردن. اساس سخنانش این بود که اسلام، باید زنده شود، اسلام باید حکومت کند و این هایی که در رأس کار هستند، دروغ می گویند، اینها مسلمان نیستند. من برای اولین بار، این حرفها را از نواب صفوی می شنیدم و آن چنان، این حرف ها در من نفوذ کرد و جای گرفت که احساس کردم دلم می خواهد همیشه با نواب باشم. این احساس را واقعاً داشتم که دوست دارم همیشه با او باشم.
بعد گفتند که نواب فردا به مدرسه نواب می رود. من هم به آنجا رفتم تا بار دیگر او را ببینم. گفتند از مهدیه به طرف آنجا راه افتاده است. من راه افتادم و به استقبالش رفتم تا هر چه زودتر او را ببینم. یک وقت دیدم دارد از دور می آید. در پیاده رو، در دو طرفش مردم صف بسته بودند و از پشت سر فشار می آوردند و می خواستند او را ببینند. من هم رفتم و نزدیک او قرار گرفتم جذب حرکات وی شدم.
نواب همین طور که راه می رفت، شعار می داد. نه که خیال کنید همین طور عادی راه می رفت. در همان راه، منبری شروع کرده بود، می گفت: «اسلام را حاکم کنیم. برادر مسلمان! برادر غیرتمند! اسلام باید حکومت کند!» از این گونه سخن ها می گفت و با صدای بلند شعار می داد و چون به افرادی می رسید که کروات زده بودند می گفت: «این بند را اجانب به گردن ما انداختند. باز کن برادر!» به کسانی که کلاه شاپو سرشان بود می گفت: «این کلاه را اجانب بر سر ما گذاشته اند برادر!» من می دیدم کسانی را که به نواب می رسیدند و در شعاع صدای او و اشاره دست او قرار می گرفتند، کلاه شاپو را بر می داشتند و مچاله می کردند و در جیبشان می گذاشتند. سخن و کلامش آنقدر نافذ بود.
من واقعاً به نفوذ نواب، در عمرم کمتر کسی را دیده ام. خیلی مرد عجیبی بود. یک پارچه حرارت بود. یک تکه آتش. با همین حالت رسیدیم به مدرسه نواب و وارد آنجا شدیم. جمعیت زیادی جمع شده بود. باز من رفتم همان جلو نشستم و چهار چشمی، نواب را می پاییدم.
شروع به سخنرانی کرد. با همه وجودش حرف میزد. آن جور نبود که فقط زبان و سر و دست کار کنند. بلکه زبان و سر و دست و پا و بدن همه وجودش حرکت می کرد. شعار می داد و مطلب را می گفت. بعد هم که سخنرانیش تمام شد، چون ظهر شده بود. پیشنهاد کردند نماز جماعت بخوانیم. نواب از آقا سید هاشم درخواست کرد که امامت نماز کنند و او که از همراهان و حامیان نواب بود. نماز را اقامه کرد و یک نماز جماعت حسابی هم آنجا خواندیم. بعد نواب رفت.
ما دیگر بی خبر بودیم و اطلاعی نداشتیم تا خبر شهادتش را به مشهد رسید. حدود تقریباً دو سال از سفر نواب به مشهد می گذشت و ما در مدرسه نواب بودیم که خبر شهادتش را شنیدیم. یادم هست که یک جمع طلبه بودیم و چنان خشمگین و منقلب شدیم که علناً در مدرسه شعار می دادیم و به شاه دشنام می دادیم وخشم خودمان را به این صورت، اظهار می کردیم.
باید عرض کنم که مرحوم حاج شیخ هاشم قزوینی، روی همان آزادگی و بزرگ دلی عجیبی که داشت، تنها روحانی مشهد بود که در مقابل شهادت نواب عکس العمل نشان داد و به هنگام درس به مناسبتی، حرف را به نواب صفوی و یارانش برگرداند و از دستگاه انتقاد شدیدی کرد و تأثر عمیق خود را نشان داد.
باید گفت که اولین جرقه های انگیزش انقلاب اسلامی، به وسیله نواب در من به وجود آمد وهیچ شکی ندارم که اولین آتش را در دل ما، نواب روشن کرد.»
#نواب صفوی
#امام خامنه ای
┏━━ °•🖌•°━━┓
🚨 @comiete
┗━━ °•🖌•°━━┛
⚫️ تا سال ها كسى نمى دانست كه چرا آيت الله #گلپايگانى در حين نماز بر پيكر #امام«ره» ناگهان سكوت كردند،ديگران تصورشان اين بود كه ايشان فراموش كردند،چند بار عبارات را درگوش ايشان تكرار كردند اما آيت الله همچنان سكوت كردند تا اينكه از ابتدا شروع به خواندن كردن!
فرزند ايشان به حاج آقا قول داده بودند تا زمانى كه پدر در قيد حيات هستند راز را برملا نكنند،بعد از رحلت ايشان تعريف كردند كه مرحوم پدر در حين اقامه نماز ناگهان وجود نازنين حضرت حجت (عج)را مى بينند كه در حال خواندن نماز بر پيكر امام هستند!
ايشان از بهت و حيرت زبانشان بند مى آيد!
كه ناگهان خود حضرت ندا مى دهند
«آسيد محمدرضا ادامه بده!!!...
📚منبع حکایت: صراط عشق .مجله فرهنگی .معرفتی ادبی هنری
«جهت شادی روح بلند و ملکوتی شان صلوات»
┏━━ °•🖌•°━━┓
🚨 @comiete
┗━━ °•🖌•°━━┛
20.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رئیسی:جلیلی نخ تسبیح رهبریست و الا حزب الله این ور و اون ور می افتد
🔆نخ تسبیح بودن جلیلی برای جریان حزب اللهی و مقاومت جمله آقاست که شهید رئیسی بکار می برد👇
🔹شهید رئیسی: نخ تسبیح آقا (سعید جلیلی) نباید از یاد رفته بشه و الّا دانهها این ور و اون ور میافتد.
تجلیل رهبری از رأی دهندگان به جلیلی
📣 📣 امام خامنه ای ارواحنافداه در دیدار سعیدجلیلی با ایشان بعد از انتخابات سال 92:
✅ من در ایام انتخابات به خاطر حجم سفرها نگران سلامتی شما بودم و مطمئنم شما برای انجام تکلیف آمده بودی...
✅ حضور انقلابی شما یک زمینه خاص حزب اللهی را به میدان آورد.
✅ ببینید چگونه میشود این جمعیت چهار میلیونی که به شما به عنوان "نماد مقاومت" رای داد را بهم پیوند داد و شما "نخ تسبیح" باشید تا این جمعیت رشد و گسترش یابد.
✅ با این جمعیت میشود کارهای بزرگ انجام داد و اینها که به شما رای دادند، رأیشان متفاوت بود و در این فضای فشار، خارجیها تبعات آنرا پذیرفتند.
منبع: روزنامههای کثیرالانتشار به نقل از آیتالله علمالهدی
۱۳۹۲/۴/۲۲
✍🏻 پی نوشت:
عبارات نگران سلامتی شما بودم، زمینهی خاص حزب اللهی، نماد مقاومت، نخ تسبیح، رای متفاوت...
اینها تعابیر کمی نیست که حضرت آقا دربارهی دکتر جلیلی بکار بردند
#نخ تسبیح جریان حزب الله و مقاومت
#رشد حزب الله و مقاومت با جلیلی
#امام خامنه ای : به نظر من علاج مشکلات کشور دولت جوان و حزب اللهی است
#جلیلی_گزینهی_اصلح
20.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رئیسی:جلیلی نخ تسبیح رهبریست و الا حزب الله این ور و اون ور می افتد
🔆نخ تسبیح بودن جلیلی برای جریان حزب اللهی و مقاومت جمله آقاست که شهید رئیسی بکار می برد👇
🔹شهید رئیسی: نخ تسبیح آقا (سعید جلیلی) نباید از یاد رفته بشه و الّا دانهها این ور و اون ور میافتد.
تجلیل رهبری از رأی دهندگان به جلیلی
📣 📣 امام خامنه ای ارواحنافداه در دیدار سعیدجلیلی با ایشان بعد از انتخابات سال 92:
✅ من در ایام انتخابات به خاطر حجم سفرها نگران سلامتی شما بودم و مطمئنم شما برای انجام تکلیف آمده بودی...
✅ حضور انقلابی شما یک زمینه خاص حزب اللهی را به میدان آورد.
✅ ببینید چگونه میشود این جمعیت چهار میلیونی که به شما به عنوان "نماد مقاومت" رای داد را بهم پیوند داد و شما "نخ تسبیح" باشید تا این جمعیت رشد و گسترش یابد.
✅ با این جمعیت میشود کارهای بزرگ انجام داد و اینها که به شما رای دادند، رأیشان متفاوت بود و در این فضای فشار، خارجیها تبعات آنرا پذیرفتند.
منبع: روزنامههای کثیرالانتشار به نقل از آیتالله علمالهدی
۱۳۹۲/۴/۲۲
✍🏻 پی نوشت:
عبارات نگران سلامتی شما بودم، زمینهی خاص حزب اللهی، نماد مقاومت، نخ تسبیح، رای متفاوت...
اینها تعابیر کمی نیست که حضرت آقا دربارهی دکتر جلیلی بکار بردند
#نخ تسبیح جریان حزب الله و مقاومت
#رشد حزب الله و مقاومت با جلیلی
#امام خامنه ای : به نظر من علاج مشکلات کشور دولت جوان و حزب اللهی است
#جلیلی_گزینهی_اصلح