سلام علیکم جمیعا
عرض ادب و احترام دارم خدمت همه شما عزیزان
در متن های قبل اشاره کردم که دشمن برنامه ریزی کرده تا ما رو در ماتریکسی که ایجاد کرده نگه داره و به نتیجه دلخواه خودش برسه
و تنها راه نجات ما از این ماتریکس، جهاد تبیینه
یکسری عوامل به صورت زنجیره ای دست در دست هم گذاشتن تا امید به آینده روشن رو از ما بگیرند
وقتی تو رسانه تمام ضعفهای ما رو بزرگنمایی میکنند و دائما به مردم اخبار منفی میدن، ذهنهای مردم رو آماده میکنند تا تو رسانه باهاش جولان بدن
بعد نفر نفوذی شون وارد عمل میشه و ضربه رو میزنه
دوباره کار رسانه ای روش انجام میدن تا بما بفهمونن ایران از دست رفت
اما حقیقت ایران این نیست
تو فضای مجازی دنبال حقیقت ایران نگردید
حقیقت ایران توانایی بالای اون در منطقه است
اینها میدونن که ما اگر قدرت بگیریم اینها از بین خواهند رفت
تا میخوان ناامیدت کنن میگن زمان شاه فلان اتفاق افتاد
رضاخان فلان خدمات رو انجام داد
بذارید یکبار برای همیشه جواب این آدمها رو بدم
اومده میگه رضاخان خط آهن شما به جنوب رو زده
ارتش قدرتمند رو تشکیل داده
دانشگاه مدرن ایجاد کرده
والله اینها خنده داره
رضاخان که از خودش اراده ای نداشت
وقتی تو جنگ جهانی ایران اعلام بی طرفی کرد ، انگلیس و دیگر کشورها علنا گفتن غلط کردید باید کمکمون کنید
مجبورش کردن برای سهولت جابجایی سربازان اونها ریل قطار شمال به جنوب زده بشه
این شد خدمات رضاخان
اونوقت ما بعد از انقلاب چیزی حدود بیست برابر این ریل گذاری ها رو انجام دادیم ولی کسی نمیبینه
گفتن ارتش قدرتمند درست کرده
برید تو تاریخ بخونید که این ارتش قدرتمند تو ۴٨ ساعت چند تا از شهرها و کوههای ایران رو داده رفته
کجای تاریخ داریم که ارتش رضاخان تو فلان جنگ پیروز شده
الان که ارتش ما کل منطقه رو زیر یوق خودش داره
صدای پهپادها و موشکهامون گوش فلک رو کر کرده و قدرتهای بزرگ دنیا بدون احازه مون نمیتونن غلطی کنند ، هیچکس نمیبینه
از خط تماس اسرائیل تا خود یمن، جای پای ارتش قدرتمند ماست
کدوم زمان آمریکا و اسرائیل و انگلیس اینقدر ذلیل شده بودن
فقط در ١٧٠ روز گذشته ۶١ کشتی و ناو آمریکایی انگلیسی توسط یمنی ها مورد اصابت موشک قرار گرفتن
فرمانده سنتکام میگه اگه ایران هسته ای بشه همه باید بذاریم در بریم از منطقه
اونوقت یارو میگه ارتش رضاخان
والله ارتش رضا خان جلوی ارتش سید علی دو زار ارزش نداره
٨ سال جنگیدیم بدون امکانات و یک وجب خاک ندادیم
این پدر و پسر کوههای آرارات رو دادن رفت
بحرین رو دادن رفت
اینقدر هم ادعاشون میشه
ارتش قدرتمند رضاخان یه جوکه
میگن دانشگاه مدرن درست کرد
دانشگاهی که نه ایرانی ها بلکه انگلیسی ها و آمریکایی ها بیان توش درس بخونن
تو آبادان باشگاه فرهنگی میزنن و اونوقت جلوش مینویسن ورود سگ و ایرانی ممنوع
اصلا همون حرف اینها که میگن دانشگاه مدرن آورد
تعداد کل دانشجوهای زمان رضان خان نه ، زمان محمد رضا شاه ۵٣ هزار نفر بوده
الان فقط دختران داتشجوی ما ٢ میلیون و ٢۴٠ هزار نفرند
ایران الان جزو رتبه های اول تولید علم تو دنیاست
یه زمانی دکتر ایرانی نداشتیم یا بنگلادشی بود یا هندی
الان یکی از معضلات ما بیکاری دکترامونه 😁
ما الان داریم دکتر صادر میکنیم
بیشتر اینهایی که الان تو ناسا و بیمارستانهای آمزبکا و اروپا هستند صادر شده ایرانند 😁
یه سوال ما از مدافعان رضاخان اینه
محمد رضا شاه رو ما با انقلاب بیرون کردیم
رضاخان رو کی عوض کرد ، اگه خوب بود چرا عوضش کردین
اگه شاه ایران بود چرا ماسونها و انگلیسی ها عوضش کردن
این یه نمونه از تخریبهای اینها تو فضای رسانه برای من و شمایی که تاریخ نخونده
و تا اسم رضاخان میاد آب از لب و لوچه شون راه میفته
و این همه خدمات انقلاب اسلامی دیده نمیشه
بریم سر مسئله دلار و طلا
من هنوزم سر حرف خودم هستم
دوران سروری دلار تموم شده یه روزی که دور نیست بهش میرسید
مافیای اقتصاد ما داره با دلار مردم رو میبره به سمت ناامیدی از آینده و فشار بیشتر
بگذارید یه کم باز کنم این موضوع رو
الان دشمن دو تا چیز رو نشونه گرفته
اولی امید
دومی امنیت
اگه تو اولی و ناامید کردن مردم موفق بشه ما درگیر دومی میشیم شک نکنید
این اقتصاد مریض باید ریل عوض کنه
ما چاره ای دیگه نداریم آی مردم
سال بعد سال تولیده شک نکنید
سال صادراته
سال ارزآوریه
سال ناامیدی نیست
اینقدر زود وا ندید
دشمن دست گذاشته رو پاشنه آشیل ما
معیشت مردم پاشنه آشیل انقلابه
بالا و پایین کردن اقتصاد هم دست همین مافیاست
رسانه هم دستشونه
فقط تو دو ماه گذشته ١٧ هزار دلال تو کشور دستگیر شدن
میدونید یعنی چی؟
ما اگه نریم به سمت ارزشمند کردن پول کشور، ورشکست میشیم
اینو همه میدونن
ما از دلار عبور میکنیم
سال بعد سال ارزشمند شدن پول ملی یا به وجود اومدن ارز بریکس هست که مثل یورو که در اتحادیه اروپاست ، این ارز هم بین کشورهای بریکس ایجاد خواهد شد این در دستور کار بریکس انجام شده ، پیشنهاد ایران هم بوده ، این یعنی ایران یهو زیر پای دلار رو میکشه
دلار رو زیادی دارن بزرگ میکنند
شما به چشمتون از هم پاشیدن دلار رو به خواهید دید
من نمیگذارم که ما رو وارد مارپیچ سکوت کنند
هی متلک هی تیکه میندازن که چی شد دلار ، تو که میگفتی دلار سقوط میکنه پس چی شد
به اینها یه جمله میگم : شب دراز است و ....
ما با بزرگترین شرکتهای ساختمان سازی دنیا وارد مذاکره شدیم برای ساختن ساختمان تو ایران
تو طرح جدیدی هم که دولت داره قراره زمینهای زیادی رو آزاد کنند تا بتونن توش ساخت و ساز انجام بدن
الان تمام کشورهای دنیا در حالت بقا هستند
اسرائیل داره دست و پا میزنه نابود نشه
آمریکا داره دست و پا میزنه با ٣٩ تریلیون دلار بدهی ورشکست نشه
انگلیس و فرانسه و در کل اروپا با این حجم تورم و بالا رفتن قیمت انرژی وارد نافرمانی مدنی نشن
اونوقت ما داریم در داخل زور میزنیم دلار رو کنترل کنیم والله این خنده داره
دشمن آرایش جنگی گرفته
به جایی رسیده که یا از بین میره یا مبجنگه که از بین نره
اونوقت ما در داخل گیر یه مشت مافیایی افتادیم که از معیشت مردم و از جیب مردم عین خون آشام ارتزاق میکنند
آی مردم والله ما یقه ابرقدرتها رو گرفتیم
الان زمان خنجر از پشت خوردن نیست
الان اگر مقاومت نکنیم و امیدمون رو از دست بدیم ، دقیقه نود بازی رو باختیم
والله چیزی به ظهور نمونده
ما باید از ملامت هیچ ملامت کننده ای نترسیم
گامهامون استوار باشه که ظهور نزدیکه
یک درصد هم به راهی که توش هستید شک نکن رفیق
در تاریخ اسلام ، ما شعب ابی طالبها را دیدیم که با یک خرما دو نفر زنده میموندن ولی پشت پیامبر رو خالی نکردن
ما کربلا رو دیدیم که عاقبت خالی کردن پشت امام زمانه را
ما قحطی دیدیم که ٩ میلیون ایرانی علف خوردن ولی خاک به دشمن ندادن
ما انقلاب رو دیدیم که نتیجه مقاومت مردمه
ما این اقتدار جمهوری اسلامی رو دیدیم که داره زمینه سازی میکنه برای ظهور
ما الان در زمان بدر و خیبریم نه شعب ابی طالب
اینها میخوان به مردم نشون بدن که ما تو شعب ابی طالبیم ولی کور خوندن
الان زمان شکوفایی انقلاب ماست
اینو همتون به چشم خواهید دید
همین دهه هشتادی هایی که ازشون ناامید هستید این انقلاب رو به اوج خودش میرسونند
آی مردم
ناامید بشید بلایی به سرتون میارن که تو تاریخ بنویسند مردمی در اوج قدرت نابود شدن
حالا هی بگو من نگرانم
نگرانی که با دو تا فحش و متلک عقب بکشه که ارزشی نداره
الان زمان کار کردنه
باید جهاد کنید ، دستور آقاست
جهاد تبیین
الان جنگه ، جنگ هم کشته داره ، شکست عملیات داره ولی باید برگردیم و جبران کنیم
کی بود داد میزد وای اگر خامنه ای حکم جهادم دهد ، الان حکم جهاد تبیین داره کجایی؟
اگر میخواهید به ظهور برسید الان باید امید آفرینی کنید
این دو تا چیز رو دشمن نشونه گرفته خوب یادتون باشه
امید و امنیت
ما در قبالش مسئولیم
هر کی اندازه سهم خودش
خسته نشو
خجالت نکش
متلک میندازن تحمل کن
یهو ورق برمیگرده
والله ورق بر میگرده
نکته آخر
اونیکه نگاهش اقتصادیه بدونه که آینده این کشور از لحاظ اقتصادی روشنه اینو هیچ شکی توش ندارم
اونیکه نگاهش اعتقادیه بدونه که الان نزدیک ترین زمان به ظهوره
ما هیچ جای تاریخ نداشتیم که اینقدر نزدیک به ظهور باشیم
همتون ان شاالله اون روزهای طلایی رو خواهید دید
و در کنار هم در بالای قله های عزت و شرف و اقتدار خواهیم ایستاد
استقامت کنید که سحر نزدیکه
همتون ان شاالله اون روزهای طلایی رو خواهید دید
و در کنار هم در بالای قله های عزت و شرف و اقتدار خواهیم ایستاد
استقامت کنید که سحر نزدیکه
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
♨️ حجاب استایلی و نظر اسلام
❓پدیده «حجاب استایل» در زمان ما بروز و ظهور یافته است. بعضی گمان میکنند این نوع پوشش، پوششی اسلامی است؛ اما نظر اسلام چیست؟ اسلام این نوع پوشش را قبول دارد؟
✅ پوشش زنان گستردهتر از حجاب است و تنها به پوشاندن تمام بدن، بهغیر از گردی صورت و در دستها از مچ دست تا انگشتان منحصر نیست؛ بلکه موارد دیگری علاوه بر این مسئله لازم است.
🟢 حضرت آیتالله خامنهای در مورد پوشش زنان علاوه بر مورد بالا موارد دیگری را نیز لازم میدانند: پوشاندن برجستگیها و زیباییهای بدن زن، با وجود پوشیدن آن، آشکار نباشد؛ همچنین رنگ و خصوصیات آن بهگونهای نباشد که جلب توجه کند و موجب تحریک اطرافیان شود.
✳️ بنابراین رنگ و نوع پوشش نباید بهگونهای باشد که باعث جلب توجه و نگاه حرام مردان به زنان شود. پس اگر خانمی روسری رنگی یا مانتو یا هر وسیله دیگری که باعث جلب توجه مردان نامحرم شود را بپوشد، این کار مورد تأیید اسلام نیست.
💡 در نتیجه پوشش حجاب استایلها اسلامی نیست و باید جلوی این بدعت فرهنگی خطرناک گرفته شود.
#حجاب
#حجاب_استایل
دختر ۸ سالۀ شهرکردی بهترین کدنویس جهان شد
🔹گلسا شمسیپور دانشآموز پایه سوم دبستان شهرکرد در مسابقات جهانی ikcc کاپ که با حضور ۹۱۷ شرکتکننده از ۷۸۷ مدرسۀ ۵۲ کشور در رده سنی ۷ و ۸ سال بهصورت آنلاین به میزبانی کشور رومانی برگزار شد، بهترین کدنویس دنیا با موضوع مسابقات هواپیما شد.
🔹گلسا برنامهای ۳ مرحلهای با موضوع هواپیما و نجات حیوانات را برنامهنویسی کرد که بر اساس آن، بازیکننده پس از اتفاقات هیجانانگیز، بهوسیلۀ هواپیما حیوانات را نجات داد.
🔹قسمت جالب ماجرا اینجاست که گلسا بدون گذراندن دورههای آموزشی و فقط با راهنمایی والدین و پشتکارش موفق به کسب دانش برنامهنویسی و کدنویسی شده است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#امام_سجاد (ع) میفرماید
اگر با کسی برخورد کردی که سنش از تو بیشتر بود بگو چون سنش از من بیشتر است پس ایمانش هم از من بیشتر است، و اگر با کسی برخورد کردی که سنش از تو کمتر بود بگو چون سنش از من کمتر است پس گناهش هم از من کمتر است ، و اگر با کسی برخورد کردی که هم سن و سال تو بود بگو من به گناه خود یقین دارم و ، به گناه او شک ، پس در هر حالت ممکن است که او در نزد خداوند ازمن عزیزتر باشد. بیائيد همه با هم این کلام و فرمایش زیبای امام سجاد (ع) را سر مشق کلام و امور خود قرار بدهيم
چه دعای زیبایی
ﺧـــــــــــــــــــــــــــــﺪﺍﯾﺎ
ﺩﺭ ﺁﻥ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﮐﻪ ﻏﺮﻭﺭ ﻣﺮﺍ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺷﺶ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ , ﺑﻪ ﺗﻮ ﭘﻨﺎﻩﻣﯿﺒﺮﻡ ....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خیلی چیزها محال نیست ...
مثل باران در تابستان
مثل تو در نا امیدی ...
شبِ سردی است
به زمهریر میماند امشب
دنیایم سیاه است
به ظلماتی دهشتناک می ماند امشب
خفقان نا امیدی است
به تکراری خونبار می ماند امشب
اما من ؛
در این ظلمات اندوهبارِ پراز ناامیدیه نفس؛
نور حق را می بینم...
سو سو ی نور عشق را می بینم
می بینم که سیاهی را میشکافد و به سمت من می آید..
خدا این واژه ی بی حد و مرز
این تکرارِ تمامِ هستی من
همیشه در زمان درست میرسد...
همیشه در تلخ ترین ناامیدی ها
امید را زنده میکند خدای من...
خدای من دوستت دارم
خدای من شاکرم تورا...
امیدم تویی.............
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍#داستان زیبای یارگیری #امام_زمان
ارواحنا فداه توسط خود حضرت
🎙استاد مسعود عالی
✍️ #تنها_میان_داعش
#قسمت_سی_و_چهارم
💠 چانهام روی دستش میلرزید و میدید از این #معجزه جانم به لب رسیده که با هر دو دستش به صورتم دست کشید و #عاشقانه به فدایم رفت :«بمیرم برات نرجس! چه بلایی سرت اومده؟» و من بیش از هشتاد روز منتظر همین فرصت بودم که بین دستانش صورتم را رها کردم و نمیخواستم اینهمه مرد صدایم را بشنوند که در گلویم ضجه میزدم و او زیر لب #حضرت_زهرا (سلاماللهعلیها) را صدا میزد.
هر کس به کاری مشغول بود و حضور من در این معرکه طوری حال حیدر را به هم ریخته بود که دیگر موقعیت اطراف از دستش رفت، در ماشین را باز کرد و بین در مقابل پایم روی زمین نشست.
💠 هر دو دستم را گرفت تا مرا به سمت خودش بچرخاند و میدیدم از #غیرت مصیبتی که سر ناموسش آمده بود، دستان مردانهاش میلرزد. اینهمه تنهایی و دلتنگی در جام جملاتم جا نمیشد که با اشک چشمانم التماسش میکردم و او از بلایی که میترسید سرم آمده باشد، صورتش هر لحظه برافروختهتر میشد.
میدیدم داغ غیرت و غم قلبش را آتش زده و جرأت نمیکند چیزی بپرسد که تمام توانم را جمع کردم و تنها یک جمله گفتم :«دیشب با گوشی تو پیام داد که بیام کمکت!» و میدانست موبایلش دست عدنان مانده که خون #غیرت در نگاهش پاشید، نفسهایش تندتر شد و خبر نداشت عذاب عدنان را به چشم دیدهام که با صدایی شکسته خیالش را راحت کردم :«قبل از اینکه دستش به من برسه، مُرد!»
💠 ناباورانه نگاهم کرد و من شاهدی مثل #امیرالمؤمنین (علیهالسلام) داشتم که میان گریه زمزمه کردم :«مگه نگفتی ما رو دست امیرالمؤمنین (علیهالسلام) امانت سپردی؟ به¬خدا فقط یه قدم مونده بود...»
از تصور تعرض عدنان ترسیدم، زبانم بند آمد و او از داغ غیرت گُر گرفته بود که مستقیم نگاهم میکرد و من هنوز تشنه چشمانش بودم که باز از نگاهش قلبم ضعف رفت و لحنم هم مثل دلم لرزید :«زخمی بود، #داعشیها داشتن فرار میکردن و نمیخواستن اونو با خودشون ببرن که سرش رو بریدن، ولی منو ندیدن!»
💠 و هنوز وحشت بریدن سر عدنان به دلم مانده بود که مثل کودکی از ترس به گریه افتادم و حیدر دستانم را محکمتر گرفت تا کمتر بلرزد و زمزمه کرد :«دیگه نترس عزیزدلم! تو امانت من دست #امیرالمؤمنین (علیهالسلام) بودی و میدونستم آقا خودش مراقبته تا من بیام!»
و آنچه من دیده بودم حیدر از صبح زیاد دیده و شنیده بود که سری تکان داد و تأیید کرد :«حمله سریع ما غافلگیرشون کرد! تو عقب نشینی هر چی زخمی و کشته داشتن سرشون رو بریدن و بردن تا تلفاتشون شناسایی نشه!»
💠 و من میخواستم با همین دست لرزانم باری از دوش دلش بردارم که #عاشقانه نجوا کردم :«عباس برامون یه #نارنجک اورده بود واسه روزی که پای داعش به شهر باز شد! اون نارنجک همرام بود، نمیذاشتم دستش بهم برسه...» که از تصور از دست دادنم تنش لرزید و عاشقانه تشر زد :«هیچی نگو نرجس!»
میدیدم چشمانش از عشقم به لرزه افتاده و حالا که آتش غیرتش فروکش کرده بود، لالههای #دلتنگی را در نگاهش میدیدم و فرصت عاشقانهمان فراخ نبود که یکی از رزمندهها به سمت ماشین آمد و حیدر بلافاصله از جا بلند شد.
💠 رزمنده با تعجب به من نگاه میکرد و حیدر او را کناری کشید تا ماجرا را شرح دهد که دیدم چند نفر از مقابل رسیدند. ظاهراً از #فرماندهان بودند که همه با عجله به سمتشان میرفتند و درست با چند متر فاصله مقابل ماشین جمع شدند.
با پشت دستم اشکهایم را پاک میکردم و هنوز از دیدن حیدر سیر نشده بودم که نگاهم دنبالش میرفت و دیدم یکی از فرماندهها را در آغوش کشید.
💠 مردی میانسال با محاسنی تقریباً سپید بود که دیگر نگاهم از حیدر رد شد و محو سیمای #نورانی او شدم. چشمانش از دور به خوبی پیدا نبود و از همین فاصله آنچنان آرامشی به دلم میداد که نقش غم از قلبم رفت.
پیراهن و شلواری خاکی رنگ به تنش بود، چفیهای دور گردنش و بیدریغ همه رزمندگان را در آغوش میگرفت و میبوسید. حیدر چند لحظه با فرماندهان صحبت کرد و با عجله سمت ماشین برگشت.
💠 ظاهراً دریای #آرامش این فرمانده نه فقط قلب من که حال حیدر را هم بهتر کرده بود. پشت فرمان نشست و با آرامشی دلنشین خبر داد :«معبر اصلی به سمت شهر باز شده!»
ماشین را به حرکت درآورد و هنوز چشمانم پیش آن مرد جا مانده بود که حیدر ردّ نگاهم را خواند و به عشق سربازی اینچنین فرماندهای سینه سپر کرد :«#حاج_قاسم بود!»
💠 با شنیدن نام حاج قاسم به سرعت سرم را چرخاندم تا پناه مردم #آمرلی در همه روزهای #محاصره را بهتر ببینم و دیدم همچنان رزمندهها مثل پروانه دورش میچرخند و او با همان حالت دلربایش میخندد...
#ادامه_دارد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📜وصیت تکان دهنده
وصیت من به دخترانی که عکس خودشان را در شبکههای اجتماعی میگذارند این است که:
این کارتون باعث میشود
امام زمان خون گریه کند
بعد از شنیدن وصیتم به آن عمل کنید زیرا ما میرویم تا از شرف آبروی شما دفاع کنیم...
#شهید_مهدی_محسنی_رعد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رمضان آبرویمان رفته .
#ماه_رمضان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨استــــــــــورے حجاب ✨
`` .. ۵۰نفراز لشکر امام زمان ،خانم ها هستند..:(:✨با حجاب ات دل امام زمان رو خوشحال کن(:❤️(:
#زن_عفت_افتخار
🌘 ثواب روزه سه روز آخر ماه شعبان
حدیث از امام صادق علیه السّلام:
من صامَ ثَلاثَةَ أیّامٍ مِن آخِرِ شَعبانَ و وَصَلَها بِشَهرِ رَمَضانَ، کَتَبَ اللهُ لَهُ صَومَ شَهرَینِ مُتَتابِعَینِ.
✨ هرکس سه روز آخر #ماه_شعبان را روزه بگیرد و به روزه #ماه_رمضان وصل کند، خداوند ثواب روزه دو ماه پیدرپی را برایش محسُوب میکند.
📿 ذکر امروز ۱۰۰ مرتبه:
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
#ماه_شعبان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دوستات رو عوض کن!
بسیاااار عالی و کاربردی👌👌
پیشنهاد دانلود
↝
♨️ قیامت این چیزها را نمیداند!
✍آیت الله جاودان:
🔹مرحوم شیخ مرتضی زاهد اواخر عمر دیگر نمیتوانستند با پای خود جایی بروند و چون وسیلههای امروزی نبود، ناچار کسی ایشان را کول میگرفت و به این طرف و آن طرف میبرد. این کار مشکلی برای کسی نداشت چون بدن ایشان در آن ایام لاغر و نحیف شده بود.
🔹 یک روز جایی میرفتند. در کوچهی شترداران کسی که ایشان را کول کرده بود، ظاهرا خسته میشود و مرحوم شیخ مرتضی را کنار کوچه به زمین میگذارد. بدن ایشان به دیوار کاهگلی خانهی مجاور برخورد میکند و کمی خاک و پر کاه روی زمین میریزد. ایشان با نگرانی درب آن خانه را میکوبند. صاحبخانه در را که باز میکند شیخ مرتضی را میشناسد. شیخ مرتضی میگویند من به دیوار خانهی شما تکیه دادهام و کمی از خاک و کاهگل دیوار به زمین ریخته. بفرمایید چقدر باید بدهم تا جبران شود. صاحبخانه که به شیخ مرتضی ارادت داشت، میگوید اختیار دارید. منزل من متعلق به شماست. آقا در جواب میگویند #قیامت این چیزها را نمیداند. یا باید رضایت بدهی و حلال کنی یا باید خسارت بگیری».
📚 کتاب سیره و خاطرات علما ص 48
✍️ #تنها_میان_داعش
#قسمت_سی_و_پنجم
💠 حیدر چشمش به جاده و جمعیت رزمندهها بود و دل او هم پیش #حاج_قاسم جا مانده بود که مؤمنانه زمزمه کرد :«عاشق #سید_علی_خامنهای و #حاج_قاسمم!»
سپس گوشه نگاهی به صورتم کرد و با لبخندی فاتحانه شهادت داد :«نرجس! بهخدا اگه #ایران نبود، آمرلی هم مثل سنجار سقوط میکرد!» و در رکاب حاج قاسم طعم قدرت #شیعه را چشیده بود که فرمان را زیر انگشتانش فشار داد و برای #داعش خط و نشان کشید :«مگه شیعه مرده باشه که حرف #سید_علی و #مرجعیت روی زمین بمونه و دست داعش به کربلا و نجف برسه!»
💠 تازه میفهمیدم حاج قاسم با دل عباس و سایر #مدافعان شهر چه کرده بود که مرگ را به بازی گرفته و برای چشیدن #شهادت سرشان روی بدن سنگینی میکرد و حیدر هنوز از همه غمهایم خبر نداشت که در ترافیک ورودی شهر ماشین را متوقف کرد، رو به صورتم چرخید و با اشتیاقی که از آغوش حاج قاسم به دلش افتاده بود، سوال کرد :«عباس برات از #حاج_قاسم چیزی نگفته بود؟»
و عباس روزهای آخر آیینه حاج قاسم شده بود که سرم را به نشانه تأیید پایین انداختم، اما دست خودم نبود که اسم برادر #شهیدم شیشه چشمم را از گریه پُر میکرد و همین گریه دل حیدر را خالی کرد.
💠 ردیف ماشینها به راه افتادند، دوباره دنده را جا زد و با نگرانی نگاهم میکرد تا حرفی بزنم و دردی جز داغ عباس و عمو نبود که حرف را به هوایی جز هوای #شهادت بردم :«چطوری آزاد شدی؟»
حسم را باور نمیکرد که به چشمانم خیره شد و پرسید :«برا این گریه میکنی؟» و باید جراحت جالی خالی عباس و عمو را میپوشاندم و همان نغمه نالههای حیدر و پیکر #مظلومش کم دردی نبود که زیر لب زمزمه کردم :«حیدر این مدت فکر نبودنت منو کشت!»
💠 و همین جسارت عدنان برایش دردناکتر از #اسارت بود که صورتش سرخ شد و با غیظی که گلویش را پُر کرده بود، پاسخ داد :«اون شب که اون نامرد بهت زنگ زد و #تهدیدت میکرد من میشنیدم! به خودم گفت میخوام ازت فیلم بگیرم و بفرستم واسه دخترعموت! بهخدا حاضر بودم هزار بار زجرکشم کنه، ولی با تو حرف نزنه!»
و از نزدیک شدن عدنان به #ناموسش تیغ غیرت در گلویش مانده و صدایش خش افتاد :«امروز وقتی فهمیدم کشونده بودت تو اون خونه خرابه، مرگ رو جلو چشام دیدم!» و فقط #امیرالمؤمنین مرا نجات داده و میدیدم قفسه سینهاش از هجوم #غیرت میلرزد که دوباره بحث را عوض کردم :«حیدر چجوری اسیر شدی؟»
💠 دیگر به ورودی شهر رسیده و حرکت ماشینها در استقبال مردم متوقف شده بود که ترمز دستی را کشید و گفت :«برای شروع #عملیات، من و یکی دیگه از بچهها که اهل آمرلی بودیم داوطلب شناسایی منطقه شدیم، اما تو کمین داعش افتادیم، اون #شهید شد و من زخمی شدم، نتونستم فرار کنم، #اسیرم کردن و بردن سلیمان بیک.»
از تصور درد و #غربتی که عزیز دلم کشیده بود، قلبم فشرده شد و او از همه عذابی که عدنان به جانش داده بود، گذشت و تنها آخر ماجرا را گفت :«یکی از شیخهای سلیمان بیک که قبلا با بابا معامله میکرد، منو شناخت. به قول خودش نون و نمک ما رو خورده بود و میخواست جبران کنه که دو شب بعد فراریم داد.»
💠 از #اعجازی که عشقم را نجات داده بود دلم لرزید و ایمان داشتم از کرم #کریم_اهل_بیت (علیهمالسلام) حیدرم سالم برگشته که لبخندی زدم و پس از روزها برایش دلبرانه ناز کردم :«حیدر نذر کردم اسم بچهمون رو حسن بذاریم!» و چشمانش هنوز از صورتم سیر نشده بود که عاشقانه نگاهم کرد و نازم را خرید :«نرجس! انقدر دلم برات تنگ شده که وقتی حرف میزنی بیشتر تشنه صدات میشم!»
دستانم هنوز در گرمای دستش مانده و دیگر تشنگی و گرسنگی را احساس نمیکردم که از جام چشمان مستش سیرابم کرده بود.
💠 مردم همه با پرچمهای #یاحسین و #یا_قمر_بنی_هاشم برای استقبال از نیروها به خیابان آمده بودند و اینهمه هلهله خلوت عاشقانهمان را به هم نمیزد.
بیش از هشتاد روز #مقاومت در برابر داعش و دوری و دلتنگی، عاشقترمان کرده بود که حیدر دستم را میان دستانش فشار داد تا باز هم دلم به حرارت حضورش گرم شود و باور کنم پیروز این جنگ ناجوانمردانه ما هستیم.
#پایان
┏━━ °•🖌•°━━┓
🚨 @comiete
┗━━ °•🖌•°━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨رعایت پنج نکته طلایی برای یک زندگی که رنگ. وبوی خدا بده...
🍃 🍂🌺🍂🍃
🔸توکّل از نگاه قرآن 📖
در هواپیما قرار میگیری امّا کامل آرامش داری✈️
سوار کِشتی میشی امّا از طوفان نمیترسی🛳
مریض که میشی با خیال راحت خودت رو به دست پزشک میسپاری👨⚕
🤔چرااااا⁉️
چون بهشون اعتماد داری👌
پس چرا داخل زندگی به قدرت خدای حکیم و قادر مطلق،اعتماد نمیکنیم⁉️😭
به خداوند اعتماد کن،تا به آرامش برسی و قدرت دو برابر کسب کنی👌🌷😍
✨أَلَيْسَ اللَّهُ بِكَافٍ عَبْدَهُ✨
زمر/٣۶
🔹آیا خداوند برای بنده اش کافی نیست؟؟؟
🌿🌿🌿🌻🌿🌿🌿
🌹پیامبر اکرم صلی الله عليه و آله:
♻️پيش از آن كه مورد حسابرسى قرار گيريد، خود به حساب_نفس تان برسيد،
و پيش از آن كه سنجيده شويد، خود نفستان را در ترازوى_سنجش بگذاريد
و براى آن حسابرسى_بزرگ آماده شويد.
📕بحار الأنوار، ۷۰/۷۳/۲۶
🍃🌾🍃
⭕تلنگر
✍چهار عامل ما را🔥جهنـمی🔥کرد
✅در قیامت بارها میان اهل بهشت و جهنم گفت و گو رخ می دهد ٬ که قرآن ترسیمی از آن گفت و گوها را بیان فرموده است٬ یکی از آن صحنه ها که در سوره مدثر آمده این است که: اهل بهشت از مجرمان می پرسند: چه عاملی شما را به دوزخ روانه کرد؟
💠 آنها می گویند : ۴ عامل :
۱-« لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلّینَ »
٬پای بند به نماز نبودیم .
۲-« لَمْ نَکُ نُطْعِمُ المِسْکینَ »
به گرسنگان اعتنا نمی کردیم.
۳-« کُنّا نَخوُضُ مَعَ الْخائِضینَ »
٬ ما در جامعه فاسد هضم شدیم .
۴-« کُنّا نُکَذِّبُ بِیَوْمِ الدّین »
٬قیامت را هم نمی پذیرفتیم.
📚 قصص الصلاة - ص ۱۸۹
┏━━ °•🖌•°━━┓
🚨 @comiete
┗━━ °•🖌•°━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ما به مهمانی نمی رویم
مارو به مهمانی می برند
🎙مرحوم استاد شیخ مجتبی تهرانی
┏━━ °•🖌•°━━┓
🚨 @comiete
┗━━ °•🖌•°━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ۹ توصیه عالی از مرحوم آیت الله کشمیری رحمت الله علیه درباره ماه مبارک رمضان
اللهم عجل لولیک الفرج
┏━━ °•🖌•°━━┓
🚨 @comiete
┗━━ °•🖌•°━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خیلی خیلی جالبه حتما ببينيد حکمت خدا رو بنده تدبیر میکنه
خداتقدیر میکنه👌👌👌👌👌👌
┏━━ °•🖌•°━━┓
🚨 @comiete
┗━━ °•🖌•°━━┛
🟡نقش مردم در «فرایند ظهور»
🔻 -آيه۱۱ سوره رعد - «إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ»
آب بسيار صاف و پاكى است كه برسرمنتظرها،
آنهايى كه به انتظار هستند كه هميشه خدا از يك راه غير عادى كارها را درست كند، مى ريزد. انتظار بيهوده نكشيد.
🔻«انَّ» يعنى تحقيقاً مطلب اين است؛
تحقق و واقعيت اين است كه :
هرگز خداوند اوضاع و احوال را به سود مردم عوض نمى كند.
«حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ»
مگر وقتى كه خود آن مردم آنچه مربوط به خودشان است، آنچه كه در خودشان هست:اخلاق، روحيه،ملكات، جهت،
نيات و بالأخره خودشان را عوض كنند.
🔻 آيا ما مى توانيم مدركى بهتر از اين پيدا كنيم؟
آيا بيشتر از اين مى توان اطمينان پيدا كرد كه انتظارات به شكل انتظاراتى كه ما داريم - دفع بلاها و جلب رحمت الهی بدون تغییر در اخلاق، روحيه، ملكات، و بالأخره انقلاب و تحول درونی - بيهوده است؟
نصّ قرآن است، با نصّ قرآن نمى توان كارى كرد.
🔻- بر اساس آیه مذکور- ، ملت ، بايد «يُغَيِّرُوا» باشد، بايد ابتكار و فكر و نقشه داشته باشد، بايد خودش شخصاً براى خود تصميم بگيرد و انتخاب كند.
🔻هر وقت ملتى رسيد به جايى كه :
خودش براى خودش تصميم گرفت؛
خودش راه خود را انتخاب كرد
و خودش در كار خود ابتكار به خرج داد،
چنين ملتى مى تواند انتظار رحمت و تأييد الهى را داشته باشد،
انتظار آن چيزهايى كه قرآن نام مى برد:
فيضهاى الهى،
اعانتهاى الهى،
نصرتهاى الهى
📙مجموعه آثار استاد شهيد مطهری ، ۲۲
┏━━ °•🖌•°━━┓
🚨 @comiete
┗━━ °•🖌•°━━┛
📢 اگر انسان واقعاً برای بهرهمندی از ماه رمضان جدی است، باید سبکبال بشود. اینکه اولیاء خدا در طول سال و یا لااقل ماه رجب و ماه شعبان را ریاضت میکشیدند برای همین بوده است.
استاد سیّد محمّدمهدی میرباقری:
«کار شیطان ایجاد غفلت از فرصتها است و برای انسان فرصتسوزی میکند و این فرصتسوزی هم گاهی بهنحوی است که یک فرصتهایی را از انسان میگیرد، فرض کنید انسان سحر شب جمعه را از دست داد، شیطان وسوسه میکند و به جای اینکه انسان برخیزد و با نماز اول صبح جبران این نافله شب را کند، انسان را غافل می کند به طوری که احساس خستگی میکند و احساس میکند که دیگر حالا نماز صبح هم اول وقت نخواند. این غفلتهایی که در انسان ایجاد میکند که یک فضیلت بزرگ را میگیرد و بعد آرامآرام یک نوع افسردگی در انسان ایجاد میکند و توفیق عبادتهای دیگر را هم میگیرد.
این بهعکس آن چیزی است که به ما فرمودهاند؛ فرمودهاند اگر فرصتی را از دست دادی بلافاصله تدارک کن و اگر نماز شبت را نخواندی قضا کن، اگر نماز صبح اول وقت از دستت رفت فضیلت وقت را از دست نده. این یک قاعده کلی است، اگر شب جمعه از دست رفت سحر جمعه را از دست ندهیم، اگر سحر رفت روز جمعه را از دست ندهیم و اگر روز جمعه از دست رفت غروب جمعه را از دست ندهیم. نسبت به ماه شعبان هم همینطور است. اگر ماه رجب و یا ماه شعبان از دست رفت، این دو سه روز را مغتنم بشماریم.
این همان مضمون حدیث نورانی است که امام رضا (علیه السلام) به اباصلت در آخرین جمعه ماه شعبان فرمودند که خودت را برای ماه رمضان مهیا کن و کارهای غیرجدی را کنار بگذار و مشغول به کثرت تلاوت قرآن باش و زیاد قرآن بخوان و دعا و استغفار و توبه کن که خالص بشوی، یعنی همه غفلتها از بین برود تا برای ماه رمضان حضور پیدا کنی و اگر امانتی نزد تو است پرداخت کن که وقتی وارد ماه رمضان میشوی هیچ باری روی دوش تو نباشد. چون خیلی وقتها انسان میخواهد به سمت خدا برود و همه چیز آماده است ولی یک باری روی دوش انسان است که نمیگذارد انسان حرکت کند. اگر انسان واقعا برای ماه رمضان جدی است باید سبکبال بشود. این که اولیاء خدا طول سال و یا لااقل ماه رجب و شعبان را ریاضت میکشیدند برای همین بوده است.
حالا اگر کسی ماه شعبان و رمضان را استفاده کرد که نعم المطلوب. ولی اگر تا الان نتوانسته، این مابقی ماه شعبان را از دست ندهد و تهیأ پیدا کند و بعد مراقب باشد که ماه رمضان از دست نرود.
یکی از غفلتهایی که شیطان برای ما ایجاد میکند این است که در دستگاه محاسباتی ما تصرف میکند و نمیگذارد که درست محاسبه کنیم و هر چیزی را سر جای خودش و بهاندازه خودش بزرگ ببینیم. خبر را بزرگ و کوچک میکند و ما را با حادثههای کوچک مشغول میکند و از حادثههای بزرگ غافلمان میکند و درنتیجه حادثههای بزرگ مخفی میشوند.»
┏━━ °•🖌•°━━┓
🚨 @comiete
┗━━ °•🖌•°━━┛
🌻زندگی نامه شهیده زینب کمایی🌻
#من_میترا_نیستم_قسمت_اول
(کبری طالبی نژاد :مادر شهید)
بعد از این که خودش را شناخت و فهمید از زندگی چه میخواهد، اسمش را عوض کرد
میگفت :من میترا نیستم اسمم زینبه، با اسم جدیدم صدام کنید. از باباش و مادربزرگش به خاطر این که اسمش را میترا گذاشته بودند ناراحت بود.
من نُه ماه بچه ها را به دل می کشیدم اما وقتی به دنیا می آمدند ساکت می نشستم و نگاه میکردم تا مادرم و جعفر روی آنها اسم بگذارند.
اسم پسر اولم را جعفر انتخاب کرد و دومی را مادرم. جعفر اسم های اصیل ایرانی را دوست داشت.
مادرم با این که حق انتخاب اسم بچه ها را داشت، اما حواسش بود طوری انتخاب کند که خوشاینده دامادش باشد.
زینب ششمین فرزندم بود و وقتی به دنیا آمد مادرم اسمش را میترا گذاشت. او خوب می دانست که جعفر از این اسم خوشش خواهد آمد.
بعد از انقلاب و جنگ دخترم دیگر نمی خواست میترا باشد دوست داشت همه جوره پوست بیاندازد و چیز دیگری بشود
چیزی به اراده و خواست خودش نه به خاطر من جعفر یا مادر بزرگش،اینطور شد که اسمش را عوض کرد.
اهل خانه گاهی زینب صدایش می کردند. اما طبق عادت چند ساله اسم میترا از سر زبانشان نمی افتاد اینکه تکلیف اسمش را برای همیشه روشن کند، یک روز، روزه گرفت و دوستان همفکرش را برای افطار به خانه دعوت کرد.
می خواست با این کار به همه بگوید که دیگر میترا نیست و این اسم باید فراموش شود. دو دوست دیگر زینب هم میخواستند اسمشان را عوض کنند.
برای افطار دختر ها، برنج و خورشت سبزی پختم همه چیز آماده بود و منتظر آمدن دوستان زینب بودیم اما آنها بدقولی کردند و آن شب کسی برای افطار به خانه ما نیامد.
زینب خیلی ناراحت شد به او گفتم: مامان چرا ناراحتی؟ خودت نیت کن اسمت را عوض کن! ما هم کنارِتیم مادربزرگ و خواهر و برادرتم نیت تو رو میدونن.
آن شب زینب سر سفره افطار به جای برنج و خورشت، فقط نان و شیر و خرما خورد. و گفت: افطار امام علی چیزی بیشتر از نون و نمک نبوده.
آنقدر محکم حرف میزد و به چیزی که میگفت اعتقاد داشت، که دیگران را تسلیم خودش می کرد.
با این که غذای مفصلی درست کرده بودم بدون ناراحتی کنار زینب نشستم و بااو نون و شیر خوردم.
اون شب، زینب رو به تک تک اعضای خانواده کرد و گفت: از امشب به بعد اسم من زینبه. از این به بعد به من میترا نگید.
مادرم رویش را بوسید و به او تبریک گفت. شهلا و شهرام هم قول دادند که زینب صدایش کنند.
ادامه دارد...
┏━━ °•🖌•°━━┓
🚨 @comiete
┗━━ °•🖌•°━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
┏━━ °•🖌•°━━┓
🚨 @comiete
┗━━ °•🖌•°━━┛
یادت باشه اهل بیت علیهم السلام فرمودند:
كُونُوا زَیْناً وَ لَا تَكُونُوا شَیْناً؛ زینت ما اهل بیت باشید و مایه ننگ ما نباشید.
چقدر این جمله معیار لحظات زندگی هامون بوده؟