یالطیف
• زادروز یکی دیگر از همکارانم بود ؛
با کتاب مانوس است . روزی از او پرسیدم سه چیز مورد علاقهتان را نام ببرید .
گفت: کتاب / کتاب / کتاب .
• میخواستم برای او یکی از رمانهای مورد علاقهام را تهیه کنم . پیدا نکردم . صبح به «کتاب شهر» مراجعه کردم و دو مجلد از آثار «فاضل نظری» را برایش تهیه کردم .
«کتاب» و «گریههای امپراطور»
• به اتاقش داخل شدم . تبریک گفتم ، هدیه را تقدیم کردم و ساعتی در اتاقش نشستم . مشغول گفتگو شدیم . شاید حوالی دو ساعت . در پایان گفت چه کار خوبی کردی که امروز آمدی . دلم میخواست قدری حرف بزنم و چه بهتر از حضور یک شنونده خوب .
احساس میکنم حالم خوب شده است .
• در آستانهی بازنشستگی است . بسیار از او میآموزم ...
• گفت در جوانی به شعر و ادبیات بیشتر علاقمند بودم . غزلی از آثار خودش برایم خواند . به وجد آمدم از شنیدنش .
گفتم برایم بنویسید . به خط خود . به یادگار
آتش و رقص زبانه دیدنیست
برگ و باران جوانه دیدنیست
در میان دفتر دلدادگان
دستخط ناشیانه دیدنیست
روی دیوان تن پیر درخت
قلبهای عاشقانه دیدنیست
بر فراز شاخههای لخت بید
تار و پود آشیانه دیدنیست
لحظهی تلخ جدایی دو یار
سر نهادن روی شانه دیدنیست
روزگار خشم و ناآرامی است
مهرورزی این زمانه دیدنیست
#روز_نگاشت
یالطیف
• چند روز پیش نیز زمان بازنشستگی یکی دیگر از همکاران فرا رسید .
چند ماهی اتاق ما در همسایگی آنها بود . روزهای خوشی را سپری کردیم .
مانند مادر بود برایم .
• روزی هوس سالاد انار کرده بودم . به آنها گفتم . چند روز بعد با یک ظرف بزرگ از سالاد انار به اداره آمد . به حد انفجار از آن خوردم . بسیار خوشمزه بود .
• یا عادت عجیب او که هر روز با ظرفی از هویچ یا کلم خورد شده به اداره میآمد و به جای خوردنیهای ناسالم از آنها به عنوان خوراکی استفاده میکرد . آنقدر جذاب بود که من هم از او یاد گرفتم و گاهی من هم هویج یا کلم را در ظرف خورد میکردم و به عنوان خوردنی همراه خودم میآوردم .
• زندگی هم دلخوشیهای کوچک است . همین بهانهها و بودنهای ساده در کنار یکدیگر . الحمدالله برای روزهای شیرینی که سپری کردیم .
• برای او شاخه گلی به یادگار تهیه کردم و هدیه دادم . دیروز همکارم میگفت عکس آن را در خانهی خود برایم فرستاده و بسیار ذوق زده بوده از اینکه چه نمایی زیبایی به خانهی او داده است .
الهی شکر
#روز_نگاشت
یالطیف
ما بیشتر از ماشین آلات، به انسانیت نیاز داریم. بیشتر از زیرکی به
مهربانی و خوش قلبی نیاز داریم!
🎥 The Great Dictator (1940)
• امروز زادروز یکی دیگر از همکاران بود؛
جعبهای شیرینی تهیه کردم و به واحدشان مراجعه کردم و تبریک گفتم.
#روز_نگاشت