فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏳 #چهارشنبه_سفید
👈این بار قدری متفاوت،
دختران واقعی انقلاب چه کسایی هستند!!
برسونید به دست مسیح پولی نژاد😏
@Asemanihaa💟
🔴چرا سلبریتیهای ایرانی شارلی ابدو هستند ولی مسلمان نمازگزار نه؟
✍علی علیزاده
لیبرالهای ایرانی، سکولارهای ایرانی، روشنفکران ایرانی. همه خاموشند. آنها که برای قربانیان آمریکایی یازده سپتامبر شمع روشن کردند، که برای کاریکاتوریستهای هتاک فرانسه مقابل سفارتش جمع شدند و با بغض گفتند من_شارلی_ابدو_هستم، حالا همه ساکت شدهاند. هیچکدام نمیگوید من_هم_مسلمان_نمازگزار_هستم.
سلبریتیهایی که برای هر خرده حادثه در غرب به تصنّعخانههای مجازیشان اعلامیه میزنند و از یک تفاله-اتفاق مثل عروسی نوه ملکه هم نمیگذرند، از قتل کسانی که جز رنگ چهره و عقیده قلبی گناهی نداشتند هیچ نمیگویند. چرا که اربابان استعمارگر از این واقعه «جو» نساخته اند. چرا که رسانههای غرب با مادر و همسر قربانیان مصاحبه نکرده و همدلی ما را با ترفندهای روانی فعال نکردهاند. چرا که بیبیسی فضا را برای سه روز چنان ملتهب نکرده که شهروند ایرانی چنان عزادار شود که انگار هتاکان شارلی ابدو برادرانش بودهاند.
اما مهمتر از سکوت پروپاگاندای غربی، غربزدگی ریشه دار و نهفته درونی ما است. روشنفکران و سلبریتیهای ایرانی ساکتند چرا که قرنها استعمارزدگی آنها را از خود و هویت و تاریخ و تمدنی که به آن متعلقند منزجر کرده. چرا که غرب زده اصلا خود را با «مسلمان» هم هویت نمیپندارد. دیدهام که میگویم. دیدهام صورتهای پر از نفرتشان را در مواجهه با زنان محجبه پاکستانی یا مردان ریش دار عرب در خیابانهای لندن. پرنفرت تر از نژادپرستان سفیدپوست. دیدهام وقتی میگویند «اینها اینجا را هم به گند کشیدهاند».
غرب زده گمان میکند که اگر به غربیان در سبک زندگی تمسک کند بخشوده میشود و پذیرفته میشود و از گناه ازلی غیرغربی بودن مطهر میشود. نمیداند در چهل سال گذشته «مسلمان» متاثر از میزان عقیده قلبی و میزان تقید به شریعت نیست. که «مسلمان» امروز مفهومی ژئوپلیتیک است. متعلق به جغرافیای سیاسی. متعلق به رنگ و نژاد و حیطه تمدنی که در آن زاده شدهای.
و چه تراژدی غمناکی. که غرب زده صدوپنجاه سال است با افسانه آریایی بودن از خود هویت-زدایی و مسلمان-زدایی میکند و ارباب غربی باز بلافاصله با شنیدن اینکه ایرانی است با او مثل یک مسلمان رفتار میکند و مثل ترامپ حتی به خاکش راهش نمیدهد.
رسانهها گفتهاند تروریستها «وایت سوپرمسیست» بودهاند. یعنی معتقد به برتری نژادی سفیدپوستان. و سکوت لیبرالها و سلبریتیهای غربزده و شرمشان از عزاداری برای برادران مسلمانشان، شرمشان از هویت و تمدنی که در آن و با آن بزرگ شدهاند، تلاش شان برای پنهان کردن هویتشان و امیدشان به پذیرفته شدن توسط اربابان غربی، همدستی با همان ایدئولوژی برتری نژادی غرب بر ما است. وگرنه امروز باید میلیونها نفر فریاد میزدند من هم مسلمانم.
@Asemanihaa💟
🌸🌸 ولادت حضرت امام جواد
علیه السلام مبارک باد 🌸🌸
✅صلوات بر حضرت جوادالأئمّة علیه السلام،
منقول از حضرت عسکری علیه السلام
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى، عَلَمِ التُّقَى، وَ نُورِ الْهُدَى، وَ مَعْدِنِ الْوَفَاءِ، وَ فَرْعِ الْأَزْكِيَاءِ،
وَ خَلِيفَةِ الْأَوْصِيَاءِ، وَ أَمِينِكَ عَلَى وَحْيِكَ.
اللَّهُمَّ فَكَمَا هَدَيْتَ بِهِ مِنَ الضَّلالَةِ، وَ اسْتَنْقَذْتَ بِهِ مِنَ الْحَيْرَةِ، وَ أَرْشَدْتَ بِهِ مَنِ اهْتَدَى، وَ زَكَّيْتَ بِهِ مَنْ تَزَكَّى، فَصَلِّ عَلَيْهِ أَفْضَلَ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِيَائِكَ وَ بَقِيَّةِ أَوْصِيَائِكَ، إِنَّكَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ.»
📕 (جمال الاسبوع، ص491)
@Asemanihaa💟
قرارگاه راهبردی جوانان مومن و انقلابی 🇮🇷
✳️ خاطرات آزاده، #داریوش_یحیی 🇮🇷 🔴قسمت نوزدهم بازجو کار خودش را شروع کرد. _ اسم ات چیه؟ _
✳️ خاطرات آزاده، #داریوش_یحیی 🇮🇷
🔴قسمت بیست
از صحبتهایش چیزی نمی فهمیدم و نمی دانستم از این مطالب به دنبال چه چیزی است!! هیچ جوابی ندادم او فقط می خواست توی دل مرا خالی کند که ما همه چیز را می دانیم. تعدادی عکس از داخل پوشه در آورد. عکس ها را یک به یک به من نشان می داد تا ببینم. اکثرشان را نمی شناختم. همانطور که عکس ها را ورق می زد رسیدم به حاج اسماعیل فرجوانی.
چهره حاج اسماعیل برایم آشنا بود ولی ایندفعه بدون چفیه و ریش و موهای آنکادر کرده، یک عکس پرسنلی زیبا و با جذبه ای بود با زیر نویس و مشخصات کامل نام و نام خانوادگی، نام پدر، شماره شناسنامه تاریخ تولد و.... زیاد روی عکس ها تأمل نمی کردم تا نکند حس کند یکی را می شناسم. بدجور به چهره من زل زده بود و عکس العمل مرا زیر نظر داشت. بعد از عکس حاج اسماعیل، عکس شهید محمدیان قرار داشت. عکس بعدی علی بهزادی بود و.... عکس ها که تمام شد نگاهی به من کرد و گفت، کسی رو نشناختی؟
با حرکت سر جواب منفی دادم. پرونده دیگری از تیپ 15 امام حسن باز کرد و شروع به بیان کارکرد عملیاتی تیپ 15 کرد. مانده بودم اینها را چرا برای من میگوید. اولین تیپ آبی خاکی سپاه بود. در عملیات خیبر با وجود مخالفت سران ارتش بر سر این عملیات، حضور شایسته ای داشت و در عملیات بدر و جزایر مجنون حضور فعال داشته و....
باز دوباره پوشه دیگری باز کرد. عکس اول برایم آشنا نبود و او را در تیپ ندیده بودم. عکس بعدی شخصی به نام مؤید نیا بود که بعنوان فرمانده تیپ نوشته شده بود در صورتی که تا قبل از عملیات برادر حسین کلاه کج فرمانده تیپ بود. عکس دزفولی رئیس ستاد لشکر و عکس شیخ رباط که فرمانده گروهان مستقل ذوالفقار بود نظرم را جلب کرد. آلبوم را ورق می زدم تا به عکس غلام عباس پیمانی رسیدم که جوانترین فرمانده آن پوشه بود. چشمم به نام پدر فرمانده مان افتاد که همانجا حفظ کردم و در اولین دیدار که از او پرسیدم نام پدر شما اسفندیار است؟ با تعجب گفت بله. اطلاعات دقیقی با عکس و مشخصات از تمامی فرماندهان نشان دادند ولی من همانند پرونده قبلی بی تفاوت از کنارش گذشتم. این هموطن هم از این رفتار رنجیده شد و ناگهان از کوره در رفت و با عصبانیت از جا برخاست و چهره واقعیش را نشان داد. او با وحشی گری مرا به باد لگد گرفت و این در حالی بود که توان هیچگونه دفاعی از خود نداشتم.
🔻ادامه دارد ...
@Asemanihaa💟
#حدیث_روز
🌺امام جوادالائمه(ع):
مُلاقاةُ الاْخوانِ نَشْرَةٌ، وَ تَلْقيحٌ لِلْعَقْلِ وَ إنْ كانَ نَزْراً قَليلاً. (بحارالانوار، ج۷۱، ص۳۵۳)
فرمود: ملاقات و ديدار با دوستان و برادران [خوب]، سبب صفاى دل و نورانيّت آن مىگردد و موجب شكوفایى عقل و درايت خواهد گشت؛ گرچه در مدّت زمانى كوتاه انجام پذيرد.
@Asemanihaa💟
10.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
لحظاتی نفسگیر از رکودشکنی #گینس در برنامه شب گذشته عصر جدید
بعدش که این جوون تونست رکورد گینس رو بزنه در آخر برنامه رکوردشو به شهید حسن علی حسینی تقدیم کرد و گفت این #شهدا بودن که رکوردها رو جا به جا کردن👏👌
@Asemanihaa💟
🍃🌺🍃
خداوند از مومن
ادایِ تکلیف را می خواهد،
نه نوع کار و بزرگی و کوچکی آن را...
فقط #اخلاص
و با دیدِ تکلیفی
به وظیفه توجه کردن!
#شهید_مهدی_باکری❤️
@Asemanihaa💟
قرارگاه راهبردی جوانان مومن و انقلابی 🇮🇷
✳️ خاطرات آزاده، #داریوش_یحیی 🇮🇷 🔴قسمت بیست از صحبتهایش چیزی نمی فهمیدم و نمی دانستم از ای
✳️ خاطرات آزاده، #داریوش_یحیی 🇮🇷
🔴قسمت بیست و یکم
...... او با وحشی گری مرا به باد لگد گرفت و این در حالی بود که توان هیچگونه دفاعی از خود نداشتم.
دست چپم فلج شده بود و دست راستم از چندین نقطه مورد اثبات ترکش قرار گرفته بود. وضعیت عمومی خوبی نداشتم و مثل کیسه بکس در کنج دیوار افتاده بودم و آن هموطن چپ و راست با لگد به شکمم می کوبید. وضعیت اسفباری داشتم آنقدر در کارش جدی بود که یک کلام هم حرف نمی زد.
بعداز چند دقیقه مثل کسی که کمی آرامش پیدا کرده باشد، برگشت و دوباره به روی صندلی نشست. سرهنگ عراقی دیگر سیگار نمی کشید و با دقت رفتار هم وطنم را زیر نظر داشت. بازجو سیگاری از جیب پیراهنش در آورد و روشن کرد و پشت سر هم پک های عمیقی زد. عرق از پیشانیش جاری شده بود و بدون یک کلام فقط مرا نگاه می کرد و نفس می زد. چند لحظه ای در زیر نگاه های خشن بازجو گذشت. بالاخره سکوت را شکست و گفت:
_ یا حرف می زنی یا مرده ات از اینجا میره بیرون
با داد و بیداد سعی در مرعوب کردن من داشت و فکر می کرد سکوت و نگاه سرد و بی روح من نشان از قدرت و حس آرمان خواهی من است، ولی واقعیت، ضعف جسمی شدیدی بود که حتی مجال فریاد زدن را هم از من گرفته بود.
چشمانم سیاهی می رفت و سرگیجه شدیدی داشتم. حالت تهوع به من دست داده بود و حس خوبی نداشتم. با صدای ضعیف گفتم بخدا من امدادگرم، من نیروی رزمی نیستم. این جمله او را عصبانی تر کرد. بلند شد و کابلی را از روی میز برداشت و چند دقیقه با تمام توان شروع به زدن کرد. من که به علت فلجی سمت چپ بدنم نمی توانستم خودم را جمع کنم شروع کردم به فریاد زدن، ولی صدایم از گلو خارج نمی شد و این امر او را حسابی ناراحت کرده بود.
پایش را درست روی ساق پایم که با سه گلوله از دوجا شکسته بود گذاشته بود و می فشرد. درد شدیدی تمام وجودم را گرفت ولی دیگر نایی برای فریاد زدن نداشتم. ناگهان از دستم خون فوران کرد. خودم از این خونریزی وحشت کرده و بی حال شده بودم و این در حالی بود که بازجو به همراه سرهنگ عراقی در حال تهدید از اتاق خارج شدند و در را محکم به روی هم کوبیدند.
سکوت مرگباری در اتاق حکمفرما شد. از شدت خونریزی در حال اغماء بودم که دوباره درب اتاق باز شد و بهیار عراقی آمد و بدون اینکه پانسمان قبلی را باز کند باند جدیدی را چند دور به دستم محکم پیچاند تا خون ریزی بند شود. روی چفیه ای هم که شهید فؤاد پورعباس با آن پایم را بسته بود چند بانداژ محکم بست و در یک لیوان چند عدد قرص گچی سفید بزرگ حل کرد و خواست که بخورم ولی امتناع کردم ولی به زور به خوردم داد. طعم شور و شیرینی داشت و تا چند دقیقه ای بعد از خوردن محتویات لیوان، احساس بهتری پیدا کردم هر چند طعم دهانم بد شده بود.
بهیار با لبخند رضایتی از کار خودش با صدای آرامی که کسی نشنود گفت :" اتحمل یعد خلاص تروح بالقفس لاتخاف الله ویاک " با اینکه خیلی عربی بلد نبودم ولی متوجه منظورش می شدم. سعی داشت دلداریم دهد کلامش آرامم کرد و با لبخندی از اتاق خارج شد.....
🔻ادامه دارد ...
@Asemanihaa💟
animation.gif
689.3K
#سواد_رسانهای
✅آگاه باشید که میان حق و بباطل جز چهار انگشت فاصله نیست.
⁉️گفتند معنی آن چیست؟
✍امام انگشتان خود را میان چشم و گوش گذاشت و فرمود:
چیزی که در باره کسی شنیدی باطل است و تا وقتی که آن را به چشم نبینی قبول مکن.
📚خطبه 41 نهج البلاغه
@Asemanihaa💟