🚫اگر نخونید ضرر کردید 🚫
بخونید خیلی قشنگه: اولين روزي كه امام حسين (ع) روزه گرفتند همه اهل بيت در كنار سفره جمع شدند؛ پيامبر اكرم (ص) رو به امام حسين فرمودند:
حسين جان عزيزم روزه ات را باز كن. امام حسين فرمودند:
جايزه من چه خواهدبود؟
پيامبر فرمودند: نصف محبتم را به كساني كه تو را دوست دارند مي بخشم.
حضرت علي(ع) فرمودند:
پسرم حسين جان بفرما. باز امام فرمودند: جايزه من چه خواهدبود؟
حضرت علي فرمودند: نصف عبادت هايم براي كساني كه عاشق تو هستند.
حضرت فاطمه(س) فرمودند:
عزيز دلم افطار كن.امام حسين پرسيدند:
جايزه شمابه من چيست؟
حضرت فرمودند: نصف عبادت هايم را به كساني که بر تو گريه مي كنند مي بخشم.
امام حسن(ع) فرمودند:
برادر جان روزه ات را بازكن و امام همان سوال را پرسيدند.
حضرت پاسخ دادند: من تا همه گنهكاران را بر تو نبخشم به بهشت نخواهم رفت.
و درهمين حال جبرئيل بر پيامبر نازل شد فرمود خدا مي فرمايد:
من از شماها مهربانتر هستم و آنقدر آن كساني كه عاشق تو هستند را به بهشت ميبرم تا تو راضي شوي یا حسین.
ﺣﻀﺮﺕ ﻣﺤﻤﺪ "ص" ﻣﯽﻓﺮﻣﺎﯾﻨﺪ:
ﻧﻮﺭﺍﻧﯽ ﺷﻮﺩ ﭼﻬﺮﻩ کسی که این حدیث رابه دیگران می رساند
حاج مهدی سلحشور چند شب قبل تو حرم حضرت معصومه میگفت:...دیدی تا یه جوک باحال میبینی درجا کپی میکنی وبعدش پخش میکنی !!!حالاببینم سوره ای ازقرآن که معادل یک سوم قرآن هست راچکارش میکنی.. فکرش را بکن.. روز قیامت باخودت میگی کاش بیشتر میفرستادم..
سُبحانَ الله يا فارِجَ الهَمّ وَ يا کاشِفَ الغَمّ فَرِّج هَـمّی وَ يَسّر اَمری وَ ارحِم ضَعفی وَ قِلَـّةَ حيلَتی وَ ارزُقنی حَيثَ لا اَحتَسِب يا رَبَّ العالَمين
حضرت محمد(ص) فرمودند هر کسی این دعا را بین مردم پخش کند گرفتاریهایش حل شود.ولى شيطان به بيشتر مردم اجازه ى پخش اين ايه را نميدهد.💚
#زن
#عفت
#افتخار
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
#دانش_آموز_انقلابی
#با_بصیرت_ولایتمدار
@dabirestanfatemehzahra
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
##اطلاعیه فوری فوری##
با عرض سلام وتسلیت ایام.
با عنایت به اطلاعیه وزارت متبوع مبنی بر نهایی شدن فرایند هدایت تحصیلی وامکان پرینت برگه از عصر روز دوشنبه لذا به اطلاع مدیران محترم مدارس می رساند از چاپ وتایید برگه آزمایشی وتحویل پرونده تحصیلی دانش آموزان در روز دوشنبه دوم مرداد ماه اجتناب گرددواطلاع رسانی لازم به اولیا و دانش آموزان صورت پذیرد تا روز چهارشنبه ۱۴۰۲/۵/۴ به مدارس جهت تحویل پرونده مراجعه نمایند.
باتشکر
🔴🔴🔴 فوری و بسیارمهم:
ادارات و بانک های استان مرکزی فردا دوشنبه ۲ مردادماه تعطیل شد.
29.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💎 سی امین دوره مسابقات سراسری قرآن و عترت بسیج
💠فردی
💠گروهی
💠خانوادگی
🎁 ثبتنام در این دوره از مسابقات تا ۱۰ مردادماه تمدید شد.
🔆 همین حالا ثبتنام کنید:
✓event.quranbsj.ir
#مسابقات_قرآن_بسیج
#من_مبلغ_قرآنم
#دانش_آموز_انقلابی؛ ایمان و امید
#راهیان_کوثر_استان_مرکزی
✅ به #موسسه_راهیان_کوثر بپیوندید:
👇
─┅═ঊঈ🌺🍃ঊঈ═
@rahiyankosar_markazi🇮🇷
─┅═ঊঈ🌺🍃ঊঈ═┅
#همراه_ما_باشید
#ما_را_به_دیگران_معرفی_کنید
💠مراسم گرامیداشت #پنجِپنج روز ایثار و مقاومت شهر اراک «سالروز شهادت ۲۰۷ شهید اراکی در دوران دفاع مقدس»
🔶سخنران: سردار علی فدوی (جانشین فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی)
🎼 اجرای گروه سرود ۲۰۷ نفره شهدای پنج مرداد با همراهی: حاج مسعود پیرایش
🎤با نوای: حاج محمود قاسمی
⏰زمان: چهارشنبه ۴ مرداد ماه ۱۴۰۲، ساعت ۹:۳۰ صبح
⏺مکان: مصلی بیت المقدس اراک
🔻با نشر این پوستر در زنده نگهداشتن یاد شهدا سهمی داشته باشید🔺
#روز_ایثار_مقاومت_اراک
#پنجم_مرداد
#پنج_پنج_اراک
#دانش_آموز_انقلابی؛ ایمان و امید
#راهیان_کوثر_استان_مرکزی
✅ به #موسسه_راهیان_کوثر بپیوندید:
👇
─┅═ঊঈ🌺🍃ঊঈ═
@rahiyankosar_markazi🇮🇷
─┅═ঊঈ🌺🍃ঊঈ═┅
#همراه_ما_باشید
#ما_را_به_دیگران_معرفی_کنید
🟣 روضه هایی که قبول نشدن
مرحوم سید علی اکبر کوثری روضه خوان امام خمینی (ره) میگه: بعد از اتمام جلسه اومدم از درب مسجد بیام بیرون؛ یکی از دختر بچه های محله اومد جلوم و گفت اقای کوثری برای ماهم روضه میخونی؟ گفتم: دخترم روز عاشوراست و من تا شب مجالسِ مختلفی وعده کردم و چون قول دادم باید عجله کنم که تاخیری در حضورم نداشته باشم. میگه هر چه اصرار کرده توجهی نکردم تا عبای منو گرفت و با چشمان گریان گفت مگه ما دل نداریم!؟ چه فرقی بین مجلس ما و بزرگترها هست؟ میگه پیش خودم گفتم دل این کودک رو نشکنم و قبول کردم و به دنبالش با عجله رفتم تا رسیدیم. حسینیهی کوچک و محقری بود که به اندازه سه تا چهار نفر بچه بیشتر داخلش جا نمیشدند. سر خم کردم و وارد حسینیهی کوچک روی خاکهای محله نشستم و بچه های قد و نیم قد روی خاک دور و اطرافم نشستند. سلامی محضر اربابِ عالم حضرت سیدالشهدا عرضه کردم. السلام علیک یا ابا عبدالله...دو جمله روضه خوندم و یک بیت شعر از آب هم مضایقه کردند کوفیان...
دعایی کردم و اومدم بلند بشم با عجله برم که یکی از بچه ها گفت تا چای روضه رو نخوری امکان نداره بزاریم بری ؛ رفت و تو یکی از استکانهای پلاستیکیِ بچه گانشون برام چای ریخت، چایی سرد که رنگ خوبی هم نداشت ، با بی میلی و اکراه استکان رو آوردم بالا و برای اینکه بچه ها ناراحت نشن بی سر و صدا از پشتِ سر ریختم روی زمین و بلند شدم و رفتم... شام عاشورا (شب شام غریبان امام حسین) خسته و کوفته اومدم منزل و از شدت خستگی فورا به خواب رفتم. وجود نازنین حضرت زهرا، صدیقهی کبری در عالم رویا بالای سرم آمدند طوری که متوجه حضور ایشان شدم؛ به من فرمود؛ آسید علی اکبر، مجالسِ روضهی امروز قبول نیست. گفتم چرا؟! خانوم جان فرمود: نیتت خالص برای ما نبود. برای احترام به صاحبانِ مجالس و نیات دیگری روضه خواندی. فقط یک مجلس بود که از تو قبول شد و ما خودمون در اونجا حضور داشتیم، و اون روضه ای بود که برای اون چند تا بچهی کوچک دور از ریا و خالص گوشهی محله خواندی.... آسید علی اکبر ما از تو گله و خورده ای داریم! گفتم جانم خانوم، بفرمایید چه خطایی ازم سر زده؟ خانوم حضرت زهرا با اشاره فرمودند اون چای رو من با دست خودم ریخته بودم، چرا روی زمین ریختی!!؟ میگه از خواب بیدار شدم و از آن روز فهمیدم که توجه و عنایت اونها به مجالس بااخلاص و بی ریاست و بعد از اون هر مجلس کوچک و بی بضاعتی بود قبول میکردم و اندک صله و پاکتی که از اونها عاید و حاصلم میشد برکتی فراوان داشت و برای همهی گرفتاری ها و مخارجم کافی بود.
📚منبع؛ برگرفته از خاطرات مرحوم کوثری
#زن
#عفت
#افتخار
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
#دانش_آموز_انقلابی
#با_بصیرت_ولایتمدار
@dabirestanfatemehzahra
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
جلو ساختمون ریاست جمهوری وایساده بود
و باگریه و التماس میگفت:
میخوام آقای خامنه ایی رو ببینم..
آقا صداشو شنید و به سرتیم محافظا
گفت چخبر شده،بنده خدا چی میخواد؟!
سرتیم محافظا گفت:
هیچ آقا یه پسر ۱۲،۱۳ساله اس
نمیدونم چجوری تونسته تا اینجا بیاد
همش میگه میخوام آقای خامنه ایی رو ببینم
آقا گفت برید بیاریدش ببینم چیکار داره..
چند دقیقه بعد یه پسر ۱۳ساله خودشو
به رئیس جمهور رسوند..
صورت یخ زده اش خیس اشک بود..
هنوز در میانه راه بود که آقا
دست چپشو بلند کرد و گفت سلام باباجان
خوش اومدی..
پسر با بغض و لهجه غلیظ آذری گفت
سلام آقاجان،حالتون خوبه؟
وسکوت کرد..
سرتیم محافظا بعد از چند دقیقه گفت
اینم آقای خامنه ایی بگو دیگه حرفتو..
آقا شروع کرد با پسرک آذری صحبت کردن:
_اسمت چیه پسرم؟!
+من مرحمت هستم آقاجان از اردبیل
تنها امدم که شمارو ببینم، ازتون یه خواهش دارم..
_بگو پسرم چه خواهشی؟!
مرحمت با بغض گریه گفت
+ آقا! خواهش میکنم به آقایان روحانی و مداحان دستور بدهید که دیگر روضه حضرت قاسم(ع) نخوانند!
_چرا پسرم؟!
گفت:
« آقا جان ! حضرت قاسم(ع) 13 ساله بود که امام حسین(ع) به او اجازه داد برود در میدان و بجنگد، من هم 13 سالم است ولی فرمانده سپاه اردبیل اجازه نمیدهد به جبهه بروم . هر چه التماسش میکنم،میگه 13 سالهها را نمیفرستیم. اگر رفتن 13 ساله ها به جنگ بد هست، پس این همه روضه حضرت قاسم(ع) را چرا می خونن؟! »
آقا دلش لرزید به پسر گفت:
پسرم مگه درس و مدرسه نداری
درس خوندن هم جهادی..
مرحمت دیگه چیزی نگفت و شروع کرد
به گریه کردن..
آقا بغلش کرد بعد خودش یه نامه
نوشت برای امام جمعه اردبیل که
مرحمت هرخواسته ایی داره انجام بدین..
به سرتیم محافظا هم گفت مرحمت رو
با یه ماشین به خونش برسونید..
وقت رفتن مرحمت،آقا رو کرد سمتشو گفت:
التماس دعا پسرم..
#شهید_مرحمت_بالازاده
#حضرت_قاسم_ابن_حسن