eitaa logo
🌷💔داداش‌ابــراهـــیـــم 🇵🇸
1.6هزار دنبال‌کننده
13.5هزار عکس
6.8هزار ویدیو
65 فایل
-‌دعوٺ شده‌ ے "داداش ابراهــــــیم"خوش اومدۍ- شُهَـــــدا بہ آسمـــٰاݩ ڪہ رسیدند گفتند: زمیــن چقــدر حقیـــر است!🌱" ‹چنل زیــــر سایہ‌ۍ خــٰانواده‌ۍ شهید سجاد فراهــٰانی› -عرض ارادٺ ما از ¹⁰ آبـٰاݩ ماھِ ساݪ ¹⁴⁰¹ شرو؏ شد- {راه ارتبـٰاطی. @A_bahrami67 }
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗جانم میرود 💗 پارت۱۲ ـ اونوقت کارتون چی هست ـ فضولی بهتون نیومده برادر شما به طاعات و عباداتت برس شهاب دستاش و تو جیب شلوارش فرو بردبا اخم تو چشمای پسره خیره شد ـ بله درست میگن، خانم معتمد شما بفرمایید برید منزلتون من هم این جارو جمع جور کنم واینڪه مزاحم ڪار آقایون نباشیم مهیا با تعجب به شهاب نگاه می کرد شهاب برگشت ـــ بفرمایید دیگه برید ــــچرا خودش بره ما هستیم میرسونیمش ریسکه یه جیگری رو اینطور موقعی تنها تو خیابونــــــ .... شهاب به طرفش رفت و نذاشت صحبتش و ادامه دهد . دستش رو محکم پیچوند و تو گوشش غرید ـــ لازم نیست توِی عوضی کسیو برسونی و مشتی حواله ی چشمش کرد با این ڪارش مهیا جیغی زد پسرا سه نفر بودن و شهاب تنها . شهاب می دونست امشب قرار نیست بخیر بگذره با هم درگیر شده بودند سه نفر به یک نفر این واقعا یک نامردی بود سخت درگیر بودن یکی از پسرا به جفتیش گفت ــ داریوش تو برو دخترو بگیر تا خواست تڪون بخوره شهاب پاش و کشید و روی زمین افتاد شهاب رو به مهیا فریاد زد ــــ برید تو پایگاه درم قفل کنید 🍁نویسنده : فاطمه امیری 🍁 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
| 🌿🌸 | دستش رو محکم گرفتم . گفتم : بحثو عوض نکن ! این سوختگے روی دستت چیه هادی؟🚶‍♂ خندید سرش رو پایین انداخت . گفت : یه شب شیطون اومد سراغم ؛ منم اینجوری ازش پذیرایی کردم ! (: ــ این یڪ افسانه نیست ؛ این زندگے قهرمانان ِ ماست !✋🏻 🕊 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
♥️امیرالمؤمنین عليه السلام: ⭕️هركس خود را در راه اصلاح نفس خویش، در رنج افكند، به سعادت دست پیدا خواهد کرد. 📚غررالحكم حدیث8246 دقیقا مثل شهید ابراهیم هادی. چندتا خاطره کوتاه در این‌باره ازش میخونیم👇 🌸ابراهیم هیچوقت از کلمه «من» استفاده نمیکرد. حتی برای شکستن نَفْس خودش کارهایی رو میکرد. 🌸مثلا زمانی که قهرمان کشتی بود توی بازار، کارتون روی دوش خودش میذاشت و جا به جا میکرد.. 🌸حتی یکبار که برای وضو به دستشویی های مسجد رفت و وقتی دید چاه دستشویی گرفته، رفت داخل زیرزمین و چاه رو باز کرد. سپس دستشویی رو کامل تمیز کرد؛ شست و آماده کرد. 🌸ابراهیم از این کارها خیلی انجام میداد. همیشه خودش رو در مقابل خدا کوچیک میدید. میگفت: این کارهارو انجام میدم تا بفهمم من هیچی نیستم.. 📚 سلام بر ابراهیم۲
مامانم همیشه میگه:وقتی از مردم دنیا بریدی برو درو خونشوو بزن مهمون نوازه🙂
مرا در آغوش بگیر از زمین ها بریدم(: . .💔
میشود شبی گوشه بین الحرمین من فقط اشک بریزم تو نگاهم بکنی؟!
بزرگترین‌امانت‌سپرده‌شده‌به‌ما جمهوری‌اسلامی‌است که‌امام‌عارف‌مان‌فرمود : حفظ‌آن‌ازاوجب‌واجبات‌است؛ ‌بنابراین‌درحفظ‌این‌امانت‌ازهر کوششی‌دریغ‌نفرمائید !. 🕊داداـش‌ ابࢪاهــیـــمــــ💔 🕊داداــش ســـــــــجــــاد💔 @dadashebrahim2 ---»»♡🌷♡««---
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خوشاآنان‌كه‌باغیرت‌زگیتی ندایِ‌یاحسین‌گفتندورفتند دراین‌بازاراین‌دنیایِ‌فانی شهادت‌راخریدندورفتند... 🌸 🕊داداـش‌ ابࢪاهــیـــمــــ💔 🕊داداــش ســـــــــجــــاد💔 @dadashebrahim2 ---»»♡🌷♡««---
به‌‌گونه‌ای‌قرآن‌بخوان‌که چشم‌توقرآن‌راببیند، گوش‌توقرآن‌رابشنودو قلب‌تونسبت‌به‌معارف‌بلند اوحضورداشته‌باشد...🌿 🕊داداـش‌ ابࢪاهــیـــمــــ💔 🕊داداــش ســـــــــجــــاد💔 @dadashebrahim2 ---»»♡🌷♡««---
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آسمان‌نشین‌ِ‌مهربان‌من جز‌دیدار‌تو‌مداوا‌نشود‌زخم‌دلم:) چه‌شو‌دگر‌نظری‌برمنِ‌بیچاره‌ڪنی!؟ 🕊داداـش‌ ابࢪاهــیـــمــــ💔 🕊داداــش ســـــــــجــــاد💔 @dadashebrahim2 ---»»♡🌷♡««---
11.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
همسر شهید مصطفی صدرزاده .. تصمیم گرفتم برای آخرین بار... 💗 🕊داداـش‌ ابࢪاهــیـــمــــ💔 🕊داداــش ســـــــــجــــاد💔 @dadashebrahim2 ---»»♡🌷♡««---
به همسر شهید مصطفی صدرزاده گفتن که بعد از مصطفی ازدواج میکنی !؟ عرض کردند که مصطفی هنوز زندست و من با مصطفی دارم زندگی میکنم 💔