هرروز متوسل میشیم به شهید ابراهیــم هادیـــ ..❤️
نذر نگاهت گناه نمیکنم ..
شهید ابراهیم هادی ✨❤️
#امام_زمان
🕊داداـشابراهــیـــمــــ💔
@dadashebrahim2
---»»♡🌷♡««---
اشکتـودرآوردمولـینـیـوردیبـهروم
آقـاجـونممـاکـهبیاعتـبارشـدیـمپیشـت
ولـیتوروقسـمبـهپهلـویشکستـهمـادرمزهـرا«س»
بـهگلـویغـرقخـونشـدهعلـیاصغـر«ع»
بـهبـدناربـااربـاعلـیاکبـر«ع»
بـهاشـکهـایدختـرسـهسـالـه«س»
بـهبـدنبـیسـرهاربـاب«ع»
بـهآبـرویعمـهامزینـب«س»
العجـــل..
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#امام_زمان
🕊داداـشابراهــیـــمــــ💔
@dadashebrahim2
---»»♡🌷♡««---
طلوع گرم چشمانت ،
مرا صادق ترین صبح است
اگر نه کار خورشید جهان
عادت شده ما را...
#شہیدانہ
♡
🕊داداـشابراهــیـــمــــ💔
@dadashebrahim2
---»»♡🌷♡««---
هدایت شده از فاطمه یاء | گرافیک دیزاینر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شنوامنیتکبلحیاه؟
🌷💔داداشابــراهـــیـــم 🇵🇸
شنوامنیتکبلحیاه؟
پست های قشنگی میذارن😍
نارنجکی که عیار مردی را نشان داد!!!!
قبل از عملیات مطلع الفجر بود. جهت هماهنگی بهتر، بین فرماندهان سپاه و ارتش جلسه ای در محل گروه اندرزگو برگزار شد.
من و ابراهیم و سه نفر از فرماندهان ارتش و سه نفر از فرماندهان سپاه در جلسه حضور داشتند. تعدادی از بچه ها هم در داخل حیاط مشغول آموزش نظامی بودند. اواسط جلسه بود، همه مشغول صحبت بودند که ناگهان از پنجره اتاق یک نارجک به داخل پرت شد!
دقیقا وسط اتاق افتاد. از ترس رنگم پرید. همینطور که کنار اتاق نشسته بودم سرم را در بین دستانم قرار دادم و به سمت دیوار چمباتمه زدم!
برای لحظاتی نفس در سینه ام حبس شد! بقیه هم مانند من، هر یک به گوشه ای خزیدند.
لحظات به سختی می گذشت، اما صدای انفجار نیامد! خیلی آرام چشمانم را باز کردم. از لابه لای دستانم به وسط اتاق نگاه کردم.
صحنه ای که می دیدم باورکردنی نبود! خیلی آرام چشمانم را باز کردم. از لابه لای دستانم به وسط اتاق نگاه کردم.
صحنه ای که دیدم باورکردنی نبود! آرام دستانم را از روی سرم برداشتم. سرم را بالا آوردم و با چشمانی که از تعجب بزرگ شده بود گفتم: آقا #ابرام ...!
بقیه هم یک یک از گوشه و کنار اتاق سرهایشان را بلند کردند. همه با رنگ پریده وسط اتاق را نگاه می کردند.
صحنه بسیار عجیبی بود. در حالی که همه ما در گوشه و کنار اتاق خزیده بودیم، ابراهیم روی نارنجک خوابید بود!
در همین حین مسول آموزش وارد اتاق شد. با کلی معذرت خواهی گفت: خیلی شرمنده ام، این نارنجک آموزشی بود، اشتباه افتاد داخل اتاق!
ابراهیم از روی نارنجک بلند شد، در حالی که تا آن موقع که سال اول جنگ بود، چنین اتفاقی برای هیچ یک از بجه ها نیفتاده بود.
گویی این نارنجک آمده بود تا مردانگی ما را بسنجد.
بعد از آن، ماجرای نارنجک زبان به زبان بین بچه ها می چرخید.
🗣 راوی: علی مقدم
🕊داداـشابراهــیـــمــــ💔
@dadashebrahim2
---»»♡🌷♡««---
هر چھ در خاطر منـ بود فراموشمـ شد
جزخیالِـ تو کھ هرگز نرود از یادمــ 🧡
شهیدابراهیمهادی
#شهیدانه
🕊داداـشابراهــیـــمــــ💔
@dadashebrahim2
---»»♡🌷♡««---
#لحظه_شهادت
#قتلگاه_فکه ⚘
📷 تصویری که مشاهده میفرمایید، آخرین تصویرِ معاون دلیر و دریادل #گردان_کمیل است که بر اثر اصابت ترکشهای خمپاره بعثی در کف #کانال_کمیل بیجان افتاده است و پس از دقایقی، به علت خونریزی شدید، به #شهادت میرسد.
این گردان و این کانال، چون در محاصرهی کامل دشمن قرار گرفته بود، اکثر شهدایش مفقودالاثر و در همان مکان مدفون شدند.
⚫ شهید بنکدار در وصیتنامهی خود، از خدا خواسته است که او را در زمره #شهدای_گمنام قرار دهد، پیکرش بازنگردد و مانند حضرت فاطمه (س) #مفقود_الاثر باشد.💔
#شهید_گمنام
🕊داداـشابراهــیـــمــــ💔
@dadashebrahim2
---»»♡🌷♡««---
پیکرت ؛
تنها غنیمت جنگ بود
که از خط با خودم آوردم...
#بهزاد_پروین_قدس
#شهید_حسین_نوبخت
#عملیات_بیت_المقدس2
🕊داداـشابراهــیـــمــــ💔
@dadashebrahim2
---»»♡🌷♡««---
نمی دونم چرا بین این همه شهید پیله کردم به تو...!!
شاید فقط با تو #پروانه میشم ...
#رفیق_شهیدم🥀
🕊داداـشابراهــیـــمــــ💔
@dadashebrahim2
---»»♡🌷♡««---