9.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#تیکه_ای_ازکتاب_اسم_مصطفی
محمدعلی بغلم بود. جلوی آینهشمعدان سر طاقچه ایستاده بودم، درحالیکه با تو تلفنی حرف میزدم، فاطمه شکلک درمیآورد و محمدعلی غشغش میخندید. بغض کردی: «سمیه، تو رو به خدا دیگه این کار رو نکن! خیلی اذیت میشم وقتی صداش هست و خودش نیست!»
#شهیدمصطفیصدرزاده ♥️
#امام_زمان
#لبیک_یاخامنه_ای
🕊داداـش ابࢪاهــیـــمــــ💔
🕊داداــش ســـــــــجــــاد💔
@dadashebrahim2
---»»♡🌷♡««---
12.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#تیکه_ای_ازکتاب_اسم_مصطفی
هرچه جلوتر میرفتیم بیشتر عاشقت میشدم. میگفتی: «اینقدر به من وابسته نشو، دلبستگی خوبه، وابستگی نه!» دست خودم نبود. دلبستگی، وابستگی، عاشقی، هرچه که بود و هر اسمی که داشت مهم نبود. مهم بودن تو بود و پنجرهای که به روی دلم باز شده بود، پنجرهای پر از هوای تازه، پنجرهای برای نفسکشیدن. با گفتن بعضی حرفها بیشتر با روحیه و سلیقهات آشنا میشدم🌿💞
#امام_زمان
#لبیک_یاخامنه_ای
🕊داداـش ابࢪاهــیـــمــــ💔
🕊داداــش ســـــــــجــــاد💔
@dadashebrahim2
---»»♡🌷♡««---