eitaa logo
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ‌ ܫܦ̇ـــߊ‌ܦ̇ߺܙ‌ و حـܥܼــߊ‌ܥ̣ߺ
783 دنبال‌کننده
18.8هزار عکس
9.2هزار ویدیو
334 فایل
♦️حجاب من نشانه ایمان وولایتمداری ام است. 🌴کانال سنگر عفاف وتربیت👇 https://eitaa.com/dadhbcx ادمین @GAFKTH @Sydmusaviمدیر ⠀ 🌴 قرارگاه بسوی ظهور https://eitaa.com/dadhbcx/50553
مشاهده در ایتا
دانلود
╔═❀•✦•❀══════╗         🌴 @dadhbcx 🌴 ╚══════❀•✦•❀═╝
🔴 لجاجت و سستی اراده 💠 لجاجت تدبير را سست می كند. 📒 ، حکمت ۱۷۹ ╔═❀•✦•❀══════╗         🌴 @dadhbcx 🌴 ╚══════❀•✦•❀═╝
╔═❀•✦•❀══════╗         🌴 @dadhbcx 🌴 ╚══════❀•✦•❀═╝
╔═❀•✦•❀══════╗         🌴 @dadhbcx 🌴 ╚══════❀•✦•❀═╝
╔═❀•✦•❀══════╗         🌴 @dadhbcx 🌴 ╚══════❀•✦•❀═╝
گل بانو میدونے؟ چادرے بودن هنره👌 چادرے که با حیا و عفاف همراه باشه🌱 با وقار و متانت❤️ چادری‌ای که شٵن این پوششو حفظ کنه🌱 نه شبیہ بعضے چادرےهایے ڪه این روزا خیلے عجیب🤔 دارن تڪـ🍄ـــثیࢪ میشن تو فضاے مجازے و مثلا ترویج حجــاب میکنن❗️اونم با ظاهࢪ و توصیہ‌هایے ڪاملا برخلاف آموزه‌هاے دینے و ڪلام خالق مهربونمون❤️ ╔═❀•✦•❀══════╗         🌴 @dadhbcx 🌴 ╚══════❀•✦•❀═╝
📱تبلت را چگونه از فرزندانمان جدا کنیم؟ ⏱ به ساعت نگاه کنید. ✅ با وضع کردن برخی قانون‌ها، ساعت‌های استفاده فرزندتان از تبلت را محدود کنید. برای مثال به او اجازه ندهید که سر میز شام تبلتش را بیاورد. 🌙 خاموشی بزنید. ❌ محققان می‌گویند تبلت‌بازی پیش از خواب می‌تواند فرزند شما را بی‌خواب کند. پس به او اجازه بازی کردن با تبلت پیش از خواب را ندهید و نگذارید آن را به اتاق خوابش ببرد. ╔═❀•✦•❀══════╗         🌴 @dadhbcx 🌴 ╚══════❀•✦•❀═╝
🚨 کودکان زیر ۶ سال هر چیزی رو ببینن و بشنون، باور می‌کنن! 🔸پس خیلی مراقب گفتار و رفتارتون باشید. حتی اگه با اون‌ها شوخی می‌کنید. 🔸اون‌ها باور می‌کنند و وقتی متوجه اشتباه بودن حرفتون بشن، اعتمادشون به شما از بین میره و دروغگویی رو از شما یاد می‌گیرن. مثلا این جملات ممنوع رو میگین! 🔸بمیرم برات! 🔸می‌خورمت! 🔸دیگه مامانت نیستم! 🔸لولو می‌خوره تورو! 🔸غذا نخوری کوچولو میمونی! 🔸پلیس دستگیرت می‌کنه! 🔺حتی اگه کسی حرف اشتباهی به فرزندتون زد، سریعا و همون لحظه بگید؛ «نه اینجوری هم نیست» ╔═❀•✦•❀══════╗         🌴 @dadhbcx 🌴 ╚══════❀•✦•❀═╝
⭕️نتیجه تربیت غرب! 🔻‏اگر مسلمانان جشنی داشتند که در اون قیافه‌های ترسناک درست می‌کردند و خون به سر و صورتشون می‌پاشیدن، میشد نتیجه تربیت اسلامی و وحشی بودن مسلمونا! ‼️اما چون غربیا این کارو میکنن خیلی هم باکلاسه! ╔═❀•✦•❀══════╗         🌴 @dadhbcx 🌴 ╚══════❀•✦•❀═╝
4_5767333001906096812.mp3
2.88M
‍ 🎙 👤 استاد 📝 توصیه به تخلیه هیجانات ╔═❀•✦•❀══════╗         🌴 @dadhbcx 🌴 ╚══════❀•✦•❀═╝
📸 ١٠ خطر بزرگwifi ╔═❀•✦•❀══════╗         🌴 @dadhbcx 🌴 ╚══════❀•✦•❀═╝
نشونه‌های وجود مشکل در کبد 👆🏼هر چند کبد اندامیه که اگه سالمی داشته باشید می‌تونه به درستی عمل کنه؛ اما اگه این اتفاقی نیفتاد، سموم و مواد مضر تو کبد جمع میشن که عواقب خیلی بدی برای داره. ╔═❀•✦•❀══════╗         🌴 @dadhbcx 🌴 ╚══════❀•✦•❀═╝
پنج دلیل خودکم بینی 👆🏼 خودکم بینی نوعی حالت ذهنیه که شما حس می‌کنید کمتر و پایین‌تر از دیگران هستید. ╔═❀•✦•❀══════╗         🌴 @dadhbcx 🌴 ╚══════❀•✦•❀═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻نبضِ‌ زندگی 💐🍃 🔹🍃🎼📹🌺فیلم و گزارشی بسیار جالب از پر جمعیت ترین خونواده ایرانی👌😍. 🔹🍃🏕⛰خونواده آقای قاسمِ علیلویی و بانو زینب دولتخواه . 🔹🍃🏕⛰ساکن روستای مَخورِ کُرد ؛ شهرستانِ چالدران؛ استان آذربایجانغربی. 🔹🍃🌷 این زوج باروحیه و پرتلاش؛ با داشتنِ ۱۹ فرزند ؛ 🔹(۱۳ تا دختر و ۶ تا پسر)؛ پر جمعیت ترین خونواده ایرانی هستن.👌😍 ╔═❀•✦•❀══════╗         🌴 @dadhbcx 🌴 ╚══════❀•✦•❀═╝
خانواده آسمانی ۴۱.mp3
12.62M
۴۱ ❇️ عاشقی‌ها با آسمان، دو دسته‌اند؛ - دسته‌ی اول، انسان را در نزد خداوند محبوب ساخته و به مقام معصوم می‌رسانند. - و دسته‌دوم، تنها تا سقف دنیا و تعلقات آن انسان را بالا می‌برند. 🔅 وقت آن رسیده که فکر کنیم ما جزو کدام دسته ایم؟ و چه کنیم که رفاقت‌هایمان، از جنس دسته اول باشد؟ 🎤 ╔═❀•✦•❀══════╗         🌴 @dadhbcx 🌴 ╚══════❀•✦•❀═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ‌ ܫܦ̇ـــߊ‌ܦ̇ߺܙ‌ و حـܥܼــߊ‌ܥ̣ߺ
نگاه خدا💗 #قسمت_چهل‌ویک روی تخت نشسته بودم و به عکس مامان فاطمه نگاه می‌کردم. "اینجوری نگام نکن مام
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗نگاه خدا💗 امیرطاها به من نگاه نکرد. - عذر خواهی کنین از طرف من ،نمیتونم بیام. با عصبانیت پایم را روی ترمز فشار دادم. - ببخشید امیرآقا. من جزامی‌ام؟ -چرا این حرف و میزنی؟ - بابا ما محرم همیم ،چرا نگام نمیکنی ؟ چرا اصلا حرفی نمی‌زنی؟ تو که می‌خواستی از اول همین‌جوری رفتار کنی، می‌گفتی اصلا محرم نمی‌شدیم. بابام مشکوک شده،میگه چرا نمیای خونمون؟ چرا زنگ نمیزنی؟ سرم راروی فرمان گذاشتم و گریه کردم. -ببخشید من منظوری نداشتم. فقط نمیخواستم علاقه‌ای ایجاد بشه... نگاهش کردم. -چرا باید علاقه‌ای ایجاد بشه؟ من‌ و شما مثل دوتا دوستیم ،میخندیم ،میریم بیرون ،حالا این بین دستمون به هم خورد هم اشکالی نداره محرمیم. اینجوری که شما رفتار می‌کنین بابام بعد دوماه عمرا بزاره عقد کنیم. _ شرمندم... باشه چشم. دیگه تکرار نمیشه. "پسره‌ی دیوونه مثل بچه کوچیکا رفتار میکنه." به دانشگاه رسیدیم. - امیر آقا! - بله؟ - من کلاسم تمام شد تو کافه منتظرتون میمونم بیاین با هم بریم خونه ما. - باشه چشم. از همدیگر جدا شدیم. اینقدر ازدواجمان زود و سریع شد که کسی باخبر نشده بود. سر کلاس میز جلو نشستم . یاسری هم انتهای کلاس بود. با دیدنم جلو آمد. هم ردیف من نشست. استاد وارد کلاس شد. تا آخر کلاس یاسری چشمش به حلقه‌ی در دستم بود. عصبانتیتش از چهره اش پیدابود. بعد از کلاس به کافه رفتم. منتظر امیر شدم. کیک و نسکافه خریدم. یک دفعه یاسری، مثل عزرائیل بالای سرم آمد. - مخه کیو زدی؟ - یعنی چی؟ (به حلقه دستم اشاره کرد. -کی تونسته بره مخ حاجیتو بزنه؟ - به شما هیچ ربطی نداره بلند شدم و و از کافه بیرون رفتم. از پشت صداشو بلند کردو گفت: هوووو دختر باتوام؟ عصبانی شدم و برگشتم سمتش: هوووی پدر مادرتن که وقت نذاشتن بهت تربیت یاد بدن! دستش را بلند کرد. کسی دستش را گرفت. امیر بود. - شما به چه حقی با ناموس دیگران اینجوری حرف میزنی؟ -برو بابا پی کارت تو چیکاره شی که زر میزنی؟ -من همه کاره شم ،زنمه ،دفعه آخرت باشه جلوش افتابی شدیاا؟ یاسری چیزی نگفت. امیر دستم را گرفت و از دانشگاه بیرون رفتیم. سوار ماشین شدیم. توراه بودیم، نمیدانستم کجا بروم؟ خونه‌ی ما یا خونه‌ی امیر؟ - اگه میشه بریم بهشت زهرا. به بهشت زهرا رسیدیم. امیر جلوتر می‌رفت، من هم پشت سرش. رسیدیم به خاک مامان. فاتحه که خواند، بلند شد. - میرم سمت گلزار و برمی‌گردم. سرم را روی سنگ گذاشتم. "مامان جون میشه بغلم کنی، میشه ارومم کنی، حالم خرابه خرابه، البته نه از اون خرابهای قبلیا ،خرابیش جدیده دیدی دامادتو ،نمیدونم چرا کنارش احساس آرامش میکنم، نمیدونم چرا تو دانشگاه اومد جلو به همه گفت این زنمه احساس خوشبختی کردم ،کمکم کن مامان ،کمکم کن درست تصمیم بگیرم." رفتم گلزار شهدا. نشسته بود کنار شهید گمنامم. لحن قرآن خواندنش خیلی قشنگ بود. -ببخشید که تو دانشگاه دستتونو گرفتم ،مجبور بودم اینکارو کنم دستش را گرفتم، با خنده گفتم:من زنتم دیگه پس میخواستی دسته کیو بگیری؟ سرش را بالا گرفت. در چشمام نگاه کرد. "وای هیچ وقت اینجوری بهش نگاه نکرده بودم." دوباره سرش را پایین انداخت. - ببخشید امیر آقا، شما اینقدر سرتون پایینه ،چشماتون سیاهی نمیره؟ خندید. -بریم؟ کجا بریم؟ امیر ایستاد. -دست بوسی حاجی ادامه دارد... @dadhbcx
حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره: ✨ خوردن غذای شبهه‌ناک و نیز خوردن غذای کسی که از حرام پرهیز ندارد، هر چند جایز است، ولی انسان را مریض[۱] و از عبادات محروم می‌کند و یا سبب سلب توفیق می‌شود. [۱]. ظاهرا مراد بیماری روحی و معنوی است. هر چند ممکن است مقصود اعم از بیماری روحی و جسمی باشد. 📚 در محضر بهجت، ج٢، ╔═❀•✦•❀══════╗         🌴 @dadhbcx 🌴 ╚══════❀•✦•❀═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شبکه خبر جزئیات رویارویی هیجان انگیز سپاه و آمریکا را منتشر کرده است. ╔═❀•✦•❀══════╗         🌴 @dadhbcx 🌴 ╚══════❀•✦•❀═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا