eitaa logo
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ‌ ܫܦ̇ـــߊ‌ܦ̇ߺܙ‌ و حـܥܼــߊ‌ܥ̣ߺ
783 دنبال‌کننده
18.8هزار عکس
9.2هزار ویدیو
334 فایل
♦️حجاب من نشانه ایمان وولایتمداری ام است. 🌴کانال سنگر عفاف وتربیت👇 https://eitaa.com/dadhbcx ادمین @GAFKTH @Sydmusaviمدیر ⠀ 🌴 قرارگاه بسوی ظهور https://eitaa.com/dadhbcx/50553
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از چلچراغ
خورده ای تیغ جفا در راه ایمان یا علی( ع ) گشته قلب ما ز داغ تو پریشان یا علی( ع ) روز محشر چشم ما بر لطف و احسان شما جان زهرا از دل ما رو مگردان یا علی( ع )
💕 در هیچ جای دین،فلسفه حجاب برا‌ی این نبوده که جاذبه های زن برا‌ی مرد عادی بشود بلکه برعکس ... اسلـام میخواهد این جاذبه ها و زیبایی ها در مسیر حلال قرار بگیرد.. 👇 🌸⃟🌷🍃🧕჻ᭂ࿐✰   @dadhbcx
●خداے مهربآنم خسته ام از فصل سرد گناه و دلتنگ روزهای پاکم بارانی بفرست چتر گناه را دور انداخته‌ام 💠 التماس دعای فرج 👇 🌸⃟🌷🍃🧕჻ᭂ࿐✰   @dadhbcx
🌛🌜 🛬 شب قدر ملائکه می‌خوان روی باندِ دلِ ما فرود بیان. و از برج مراقبت اجازه فرود می‌خوان. 🚏برج مراقبت جواب می‌ده: امکان فرود وجود نداره! باند دلِ ایشون پُره، جایی برای فرود وجود نداره‼️ 🔗 بله! اشتغالات دنیایی که در اثر فراموشی خدا دل‌مون رو پر کرده و بت‌هایی که توی دنیا برای خودمون درست کردیم مثل همسر و فرزند ،پست و مقام و شهرت ، زیبایی و محبت‌های غیرخدایی، دیگه جایی برای فرود ملائکه نمی‌ذاره❗️ ▪️ اینه که می‌بینیم هر سال شب قدر حس و حال خاصی نداریم؛ و ماه رمضون نسبت به سال‌های قبل بهتر نشدیم ◽️چاره‌ش برقراری ارتباط دلی قوی با خدا و تعمیر پل‌های خراب شده با کمک اوست 💎خدایا تو خالق ما هستی وجودم احتیاج به تعمیر اساسی داره؛ نیاز به ویروس کش قوی ... 🍃دوست دارم نگاهم رو کنترل کنم 🍃دوست دارم دلم و پوششم همون‌طور باشه که تو می‌پسندی می‌خوام حظّ کنی از دیدنم❣ منو به ملائکه‌ات نشون بدی و بگی ببینید چه بنده‌ای دارم😍 محبوب من خودت با کرم و لطفت ما رو اصلاح کن و دل ما رو از غیر خودت خالی کن!🤲 📿《اللهمَّ طَهِّر قَلبی مِن اَوساخِ الغَفلَةِ عَنک》 خدایا! دلم را از آلودگی و چرک‌هایی که بر اثر غفلت از تو به وجود اومده پاک کن! 👇 🌸⃟🌷🍃🧕჻ᭂ࿐✰   @dadhbcx
🌸آخر هفته تون عالی 🌾امروز از خدا میخواهم 🌸تمام لحظاتتان 🌾سرشار از 🌸عاشقانه های الهی 🌾سرشار از 🌸محبتهای خالصانه 🌾سرشار از 🌸دعاهای مستجاب شده باشه 🌾اولین روز اردیبهشت ماهتون 🌸سرشار از آرامش و نگاه خدا 🌾 طاعاتتون قبول درگاه حق 🌸
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ ﺑﻪ ﻧﺎم ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﺨﺸﻨﺪﻩ ﻱ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ.
🌺🌸🌺🌸🌺 ✨از امام صادق (ع)روایت است: ⚡️هرکہ چهل صباح دعای عهد رو بخواند، از یاوران حضرت مهدی (عج)باشد واگر پیش از ظهور آن حضرت بمیرد، خدا او را از قبر بیرون آورد تا در خدمت آن حضرت باشد وحق تعالی بہ هر ڪلمہ هزار حسنه او را ڪرامت فرماید وهزار گناه از او محو نماید⚡️ ⛅️آغاز روز با دعای دلنشین عهد⛅️ ☘🌹☘🌹☘ بسم اللّه الرحمن الرحيم اَللّـهُمَّ رِبَ النّورِ الْعَظيمِ، وَرَبَّ الْكُرْسِيِّ الرَّفيعِ، وَرَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ، وَمُنْزِلَ التَّوْراةِ والإنجيل وَالزَّبُورِ، وَرَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ، وَمُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظيمِ، وَرَبَّ الْمَلائِكَةِ الْمُقَرَّبينَ والأنبياء وَالْمُرْسَلينَ، اَللّـهُمَّ اِنّي اَسْاَلُكَ بِوَجْهِکَ الْكَريمِ، وَبِنُورِ وَجْهِكَ الْمُنيرِ وَمُلْكِكَ الْقَديمِ، يا حَيُّ يا قَيُّومُ اَسْاَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذي اَشْرَقَتْ بِهِ السَّماواتُ وَالاَْرَضُونَ، وَبِاسْمِكَ الَّذي يَصْلَحُ بِهِ الاَْوَّلُونَ والآخرون، يا حَيّاً قَبْلَ كُلِّ حَيٍّ وَيا حَيّاً بَعْدَ كُلِّ حَيٍّ وَيا حَيّاً حينَ لا حَيَّ يا مُحْيِيَ الْمَوْتى وَمُميتَ الاَْحْياءِ، يا حَيُّ لا اِلـهَ اِلّا اَنْتَ، اَللّـهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الاِْمامَ الْهادِيَ الْمَهْدِيَّ الْقائِمَ بأمرك صَلَواتُ اللهِ عَلَيْهِ و عَلى آبائِهِ الطّاهِرينَ عَنْ جَميعِ الْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِناتِ في مَشارِقِ الاَْرْضِ وَمَغارِبِها سَهْلِها وَجَبَلِها وَبَرِّها وَبَحْرِها، وَعَنّي وَعَنْ والِدَيَّ مِنَ الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللهِ وَمِدادَ كَلِماتِهِ، وَما اَحْصاهُ عِلْمُهُ وأحاط بِهِ كِتابُهُ، اَللّـهُمَّ اِنّي اُجَدِّدُ لَهُ في صَبيحَةِ يَوْمي هذا وَما عِشْتُ مِنْ اَيّامي عَهْداً وَعَقْداً وَبَيْعَةً لَهُ في عُنُقي، لا اَحُولُ عَنْها وَلا اَزُولُ اَبَداً، اَللّـهُمَّ اجْعَلْني مِنْ اَنْصارِهِ وأعوانه وَالذّابّينَ عَنْهُ وَالْمُسارِعينَ اِلَيْهِ في قَضاءِ حَوائِجِهِ، وَالْمُمْتَثِلينَ لأوامره وَالُْمحامينَ عَنْهُ، وَالسّابِقينَ اِلى اِرادَتِهِ وَالْمُسْتَشْهَدينَ بَيْنَ يَدَيْهِ، اَللّـهُمَّ اِنْ حالَ بَيْني وَبَيْنَهُ الْمَوْتُ الَّذي جَعَلْتَهُ عَلى عِبادِكَ حَتْماً مَقْضِيّاً فأخرجني مِنْ قَبْري مُؤْتَزِراً كَفَنى شاهِراً سَيْفي مُجَرِّداً قَناتي مُلَبِّياً دَعْوَةَ الدّاعي فِي الْحاضِرِ وَالْبادي، اَللّـهُمَّ اَرِنيِ الطَّلْعَةَ الرَّشيدَةَ، وَالْغُرَّةَ الْحَميدَةَ، وَاكْحُلْ ناظِري بِنَظْرَة منِّي اِلَيْهِ، وَعَجِّلْ فَرَجَهُ وَسَهِّلْ مَخْرَجَهُ، وأوسع مَنْهَجَهُ وَاسْلُكْ بي مَحَجَّتَهُ، وَاَنْفِذْ اَمْرَهُ وَاشْدُدْ اَزْرَهُ، وَاعْمُرِ اللّـهُمَّ بِهِ بِلادَكَ، وَاَحْيِ بِهِ عِبادَكَ، فَاِنَّكَ قُلْتَ وَقَوْلُكَ الْحَقُّ : (ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ اَيْدِي النّاسِ) فَاَظْهِرِ الّلهُمَّ لَنا وَلِيَّكَ وَابْنَ بِنْتِ نَبِيِّكَ الْمُسَمّى بِاسْمِ رَسُولِكَ حَتّى لا يَظْفَرَ بِشَيْء مِنَ الْباطِلِ إلّا مَزَّقَهُ، وَيُحِقَّ الْحَقَّ وَيُحَقِّقَهُ، وَاجْعَلْهُ اَللّـهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِكَ، وَناصِراً لِمَنْ لا يَجِدُ لَهُ ناصِراً غَيْرَكَ، وَمُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِنْ اَحْكامِ كِتابِكَ، وَمُشَيِّداً لِما وَرَدَ مِنْ اَعْلامِ دينِكَ وَسُنَنِ نَبِيِّكَ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، وَاجْعَلْهُ اَللّـهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِن بَأسِ الْمُعْتَدينَ، اَللّـهُمَّ وَسُرَّ نَبِيَّكَ مُحَمَّداً صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ بِرُؤْيَتِهِ وَمَنْ تَبِعَهُ عَلى دَعْوَتِهِ، وَارْحَمِ اسْتِكانَتَنا بَعْدَهُ، اَللّـهُمَّ اكْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الاُْمَّةِ بِحُضُورِهِ، وَعَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ، اِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعيداً وَنَراهُ قَريباً، بِرَحْمَتِـكَ يـا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ . ☘🌹☘🌹☘ سه مرتبه میگویی : اَلْعَجَلَ الْعَجَلَ يا مَوْلاىَ یاصاخب الزمان التماس دعا 🌸⃟🌷🍃🧕჻ᭂ࿐✰   @dadhbcx
🏴اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيم 🏴بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيم 🏴الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم أجْمَعِینَ ⚫️ سلام علیکم و رحمت الله و برکاته، این اوقات غمبار قرین اشک و آه است. 🖤 در سحر نوزدهم ماه مبارک رمضان، خیل فرشتگانند که آگاهند خون مقدسی از فرق شکافته وجه الله، بر تن این محراب پاشیده خواهد شد. ▪️الله اکبر، الله اکبر از نفس مطمئنه حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام که جان تمام عرشیان، بی قرار آمدن اوست. ▪️الله اکبر، الله اکبر از پستی و حقارت مردمانی که سایه رحمت و عدالت حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام را بر سر خود سنگین می‌دیدند. عدالت تا ابد در سوگ مردی خواهد نشست که تحقق آیه «أَشِدّاءُ عَلَیْ الکُفارِ رُحَماء بَیْنَهُم» بود. ▪️جن و انس و ملائک را تسلیت باد که پیشوایی شایسته، امامی عادل، خلیفه‌ای حق جو، حاكمی دلسوز و یتیم نواز و جانشین بر حق حضرت پیامبر اکرم محمد مصطفی صلوات الله علیه و آله، به دست شقی ترین و تیره بخت ترین انسان روی زمین، یعنی ابن ملجم مرادی ملعون، از پای درآمد و به سوی ابدیت و لقاء الله و هم نشینی با پیامبران الهی و رسول خدا رهسپار گردید و امت را از وجود شریف خویش محروم نمود. ◾️ حبیب الله
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ‌ ܫܦ̇ـــߊ‌ܦ̇ߺܙ‌ و حـܥܼــߊ‌ܥ̣ߺ
🌹🌹 رمان #سجده_عشق 🖌 نویسنده : عذرا خوئینی قسمت یازدهم 🌞صبح که از خواب بیدار شدم هنوز سر
🌹🌹 رمان 🖌 نویسنده : عذرا خوئینی قسمت : دوازدهم 🔸به عقب که برگشتم لیلا رو مقابل خودم دیدم بامحبت منو در اغوش کشید هنوز تو بهت بودم یعنی اتفاقی افتاده بود؟!. 🍀 چهره اش که عادی نشون میداد تعارفش کردم بیاد داخل گفت:_ممنون عزیزم ایشالا یه وقت دیگه. اومدم دنبالت بریم خونه داییم چند روزیه بخاطر دکتر مامانم اومدیم تهران، چون یکم بهتر شده داییم می خواد نذری بده مامانم دوست داره تو هم باشی اگه بیایی که خوشحالمون می کنی.☺️ 💚من که ازخدام بود. برگشتم خونه یه مقداری سر و وضعم رو مرتب کردم حجابم خوب بود ولی کامل نبود چون هنوز تصمیم نگرفته بودم چادری بشم فقط موقعی که پایگاه می رفتم سرم مینداختم.برای مامانم پیغام گذاشتم که دیربرمی گردم. 🌻نزدیک ماشین که رسیدم سید پیاده شد نیم نگاهی انداخت اما طبق عادت همیشه سرش رو پایین انداخت. قلبم تند میزد انگار که می خواست ازجا کنده بشه! اهسته جواب سلامش رو دادم هر چند خودم هم به زور شنیدم! 🧐بدجوری تو فکر رفته بود وقتی لیلا صداش کرد تازه به خودش اومد و حرکت کرد.حس می کردم حالت نگاهش عوض شده و دیگه مثل قبل سرد و بی تفاوت نبود. ♨️هنوز از کوچه بیرون نرفته بودیم که با ماشین بهمن روبرو شدیم! دیگه از این بدتر نمی شد با چهره‌ای اخم آلود به طرف ما اومد. تقّی به شیشه زد. لیلا با تردید گفت:_آشناس؟!. فقط سرم روتکون دادم و پیاده شدم. ازحرص پوست لبم رو می کندم با عصبانیت گفتم :_اینجاچی کار می کنی؟!😡 😏پوزخندی زد که بیشتر لجم رو دراورد_من که اومدم خونه دایی جونم حالا تو بگو تو ماشین این جوجه بسیجی چی کار می کنی نکنه اینم بازی جدیدته؟!. 😤اصلا متوجه موقعیتم نبودم با مشت روی بازوش زدم _چرا از زندگیم گم نمیشی؟ بخدا به عمه میگم چه حیون پستی شدی دست ازسرم بردار. ♨️خنده چندش اوری کرد روسریمو گرفت و به سمت خودش کشوند_هرچقدرم که ظاهرت عوض بشه گذشتت که تغییر نمی کنه!!. باصدای پرخاشگر سید رهام کرد. 😭بدجور احساس خاری و پوچی کردم. بالحن بدی گفت:_هوی چته صداتو انداختی روسرت!! گلاره دوست دخترمه تو چیکارشی؟!. 😲مات و متحیر موندم این چه حرفی بودکه زد 😡 سید از عصبانیت صورتش سرخ شده بود اگه لیلا مانع نمیشد حتما یه دعوایی رخ میداد. بهمن که به خواسته‌اش رسید با شکی که تو دل سید انداخت باید فاتحه این احساس رو می خوندم 💢یه لحظه پشیمون شدم خواستم برگردم که باهمون جذبه و جدیت گفت :_بشینید تو ماشین!!. 😒 حالا اینم برای من قلدر شده! فقط به احترام فاطمه خانم می‌رفتم چون با این اوضاعی که پیش اومد و آبروریزی که شد تنهایی برام بهتر بود. 💢 بخاطر باریک بودن کوچه ماشین رو تو خیابون پارک کرد. اسم امامزاده حسن رو شنیده بودم ولی تا حالا این اطراف نیومده بودم اکثراً خونه های قدیمی ولی باصفا. سید کاری رو بهونه کرد و رفت دلم میخواست با تمام وجود گریه کنم.😭 🌸 لیلا دستش رو روی شونه م گذاشت و با لبخند شیرینی گفت :_خسته‌ت که نکردیم؟ 🌺 سعی میکردم خونسرد و آروم باشم اما واقعا سخت بود گفتم :_نه فدات شم خوشحالم که همراهتون اومدم.... 🌼 خیلی خوب وصمیمی با من برخورد کردند اصلا احساس غریبی نمی‌کردم ،دخترشون هم سن وسال من بودازوقتی که اومدیم چشمش به در بود! حسادت تو دلم چنگ میزد. 😏 همچین دختردایی نجیب و خوشگلی داشت باید هم منو تحویل نمی گرفت. تو مراسم چهلم دیدمش ولی اون موقع نمی شناختمش 🌾 پیش فاطمه خانم نشستم همه پای دیگ نذری بودند و کسی کنارمون نبود _از بار اولی که دیدمت خیلی تغییر کردی خانم بودی وخانوم‌تر هم شدی. زیرلب تشکری کردم. _دیشب خواب سیدهاشم رو دیدم. مروارید اشک تو چشماش جمع شد گفتم:_خدا رحمتشون کنه. _ممنون دخترم، راستش جدا از اینکه دوست داشتم دوباره ببینمت یکی ازعلت هایی که خواستم بیای مربوط به همین خوابه... 😳 متعجب بهش خیره شدم یعنی چه خوابی دیده بود که بخاطرش منو تا اینجا کشونده بود؟؟؟ کنجکاوی رهام نمی کرد. اماسکوت کردم تاخودش برام بگه..... ادامه دارد.....
1_714785673.mp3
5.27M
📚 رمان " جان شیعه، اهل سنت"(46) ♥️" عاشقانه ای برای مسلمانان" رویکرد این اثر وحدت شیعه و سنی است. “جان شیعه، اهل سنت” رمانی بلندی است که حکایت از ازدواجی خاص و زندگی مشترکی متفاوت از چیزی که تا به حال در رمان های عاشقانه خوانده ایم، می کند. این کتاب فراتر از تصور مخاطبانش به مفهوم واقعی اتحاد و برادری بین شیعه و سنی پرداخته است. ✍ اثر فاطمه ولی نژاد
ایمان‌یک‌زن‌وقتی‌کامل‌می‌شود‌که..!💛 +شهید‌ابراهیم‌هادی 🌱 👇 🌸⃟🌷🍃🧕჻ᭂ࿐✰   @dadhbcx
🌱🌸|°•↯ 🔹مرد برخلاف آن‌چه ابتدا تصور می‌رود ؛ در عمق روح خویش از ابتذال زن و تسلیم و رایگانی او متنفر است ... 📝 استاد شهید آیت الله مطهرے 👇 🌸⃟🌷🍃🧕჻ᭂ࿐✰   @dadhbcx
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼برای خدا کاری ندارد 🎉رساندن ما در یک لحظه 🌼به آرزوهایمان و به خواسته‌های 🎉دورمان در یک عمر 🌼آن نگاه و نظر بلند را 🎉براتون آرزو میکنم 🌼طاعات و عبادات شما 🎉قبول درگاه حق 🌼در لحظه افطار مارا نیز 🎉از دعای خود بی نصیب نگذارید
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ‌ ܫܦ̇ـــߊ‌ܦ̇ߺܙ‌ و حـܥܼــߊ‌ܥ̣ߺ
🌹🌹 رمان #سجده_عشق 🖌 نویسنده : عذرا خوئینی قسمت : دوازدهم 🔸به عقب که برگشتم لیلا رو مقابل خود
🌹🌹 رمان 🖌 نویسنده : عذرا خوئینی قسمت : سیزدهم 🌺_خواب دیدم با داداشم و بچه ها داریم میریم امامزاده حسن ، نزدیک در ورودی خیلی شلوغ بود انگار نذری پخش می کردند جلوتر که رفتم سید هاشم رو دیدم که ظرف غذا رو به دست مردم میداد منو که دید برام دست تکون داد. 🍃چون حالم خوب نبود یه گوشه ای نشستم از بین جمعیت خودش رو به من رسوند سر حال و قبراق بود. رو زمین نشست 🌼 گفتم:_ لباسات خاکی میشه، با خنده گفت فدای سرت اشکالی نداره. یکی از بچه ها رو صدا کرد تا چند تا غذا بیاره _این نذری برای سلامتیته دلم نمی خواد غصه بخوری و مریض بشی باور کن حال من خیلی خوبه. پارچه مشکی که دستش بود رو به طرفم گرفت ⭐_اینو برسون دست دخترمون، یه غذا هم براش ببر. بهش بگو خیلی خوشحالم می کنه که شبها سلام زیارت عاشورا رو به نیابت از من می خونه. 🌺 چشم چرخوندم تا لیلا رو پیدا کنم اما گفت: فاطمه جان منظورم اون یکی دخترمونه گلاره!. به اینجای حرفش که رسید اشکام بی اختیار جاری شد خودش هم پا به پای من گریه می کرد 🌿_بخاطر همین از داداشم خواستم نذری بدیم تمام هزینه هاش رو خودم حساب کردم اما خواستم به کسی نگه. این خواب رو هم فقط پیش تو تعریف کردم. 🌻شدت گریه ام هر لحظه بیشتر میشد به سمت آشپزخونه رفتم و مشتی اب به صورتم زدم منو دختر خودش خطاب کرد لایق این همه محبت نبودم خدا هر لحظه شرمندم می کرد. 🍃رو تخت کنار حیاط نشستم نگاهم به دیگ نذری بود بخاطر مداومتی که تو خوندن زیارت عاشورا داشتم تقریبا حفظ کرده بودم گاهی اوقات که یادم می رفت تا چشمام رو می بستم  به ذهنم می اومد اروم زیر لب تکرارکردم: السِّلامُ عَلَیکَ یا اباعَبدِاللّه..... هر کلمه ای که می خوندم مثل ابر بهار اشک می ریختم. 🌷با صدای مهتاب دختر دایی لیلا از حس و حال قشنگم بیرون اومدم._زیارت عاشورا رو حفظی؟!. نگاهم بین مهتاب و سید چرخید تو دلم گفتم چقدر بهم میان!. 🌹یه برق خاصی تو چشماش بود از صورت بهت زده اش و تعجبی که تو نگاهش بود فهمیدم که اونم توقع همچین چیزی رو نداشت!. 🌱لیلا که صداش کرد چند قدمی برداشت مکثی کرد اما یکدفعه به عقب برگشت و بدون هیچ حرفی سمت در رفت همه تعجب کردند مهتاب دنبالش رفت اما دیگه رفته بود.... 🌼 غذاها رو با کمک هم تو ظرف های یک بار مصرف ریختیم و همه رو پشت نیسان گذاشتیم سید هنوز نیومده بود نگرانش شده بودیم چند باری به گوشیش زنگ زدند اما جواب نداد... 🌸رفتم جلوی آینه اتاق، چادری که همرام اورده بودم رو سرم کردم همیشه تو کیفم بود انگارمطمئن بودم یه روزی برای  همیشه انتخابش می کنم 🌻فاطمه خانم جلو نشست و ما هم پشت نیسان جا شدیم تجربه جالبی بود تا حالا سوار نشده بودم سوز سردی به صورتم خورد گوشه چادرمو به دست گرفتم و تا نزدیکی چشمم پوشوندم که سرما اذیتم نکنه با این حال احساس خوبی داشتم 🌷به امامزاده که رسیدیم همگی پیاده شدیم و غذای نذری رو یکی یکی دست رهگذرها میدادیم دو تا بچه با لباس های کهنه و ظاهری ژولیده دورتر ایستاده بودند و به ما نگاه می کردند براشون غذا بردم خیلی ذوق کردند خواستم برگردم که یهو خشکم زد! 🌺قدرت پلک زدن هم نداشتم....برای چند ثانیه سید هاشم رو دیدم عکس اعلامیش هنوز تو خاطرم بود _چی شده؟! به عقب برگشتم  این بار با دیدن سید ترسیدم چقدر غمگین و خسته به نظر می رسید. _کسی اذیتتون کرده؟ نکنه همون پسره اومده؟!. 🌾نمی دونم چرا دوست داشت با بی رحمی ازارم بده. با دلخوری گفتم:_اونی که غروب دیدید پسر عمه ام بود دلیلی نداره تا اینجا بیاد! برای اینکه اذیتم کنه همچین حرفی زد. ولی از شما توقع نداشتم زخم زبون بزنید. صدام کرد اهمیتی ندادم _منظوری نداشتم شرمنده!. 🍀این چشمام همیشه لوم میداد. چند ثانیه ای نگام کرد. یکدفعه گفت:_می دونم نسبت به من چه احساسی دارید اما ازتون می خوام فراموشم کنید....یعنی چطوری بگم.... 💥دیگه ادامه حرفش رو نشنیدم. رومو برگردوندم تا اشکام رو نبینه قلبم با تمام وجود له شد ای کاش می مردم و این حرف رو نمی شنیدم. خوش بحال مهتاب، حسادت به دلم چنگ زد هر چند از اول هم لایقش نبودم یا بقول بهمن ظاهرم رو تونستم عوض کنم گذشته ام رو چیکار می کردم. 🍂 از روی حرص گفتم: _ایشالا به پای هم پیر بشید. به راهم ادامه دادم  حتی برنگشتم عکس العملش رو بیینم.... ادامه دارد ...
در صورتی‌که کودک تلاش می‌کند شما را عصبانی کند، بهترین توصیه این است که بی‌تفاوت باشید و به او توجهی نکنید سپس در فرصتی مناسب درباره این موضوع با کودک‌تان حرف بزنید. - به چشمانش نگاه کنید، سپس به او بگویید: «هر وقت رفتارت خوب باشه، مامان خوشحال می‌شه.» وقتی هم که کار خوبی انجام داد، او را تحسین کنید. - الگوی رفتاری خوبی باشید. زمانی که نمی‌توانید با همسرتان بالغانه صحبت کنید انتظار نداشته باشید که کودک هم با ادب باشد. ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇 🌸⃟🌷🍃🧕჻ᭂ࿐✰   @dadhbcx
🌾 سرکوب تمایلات دوران کودکی 🔸 بسیاری از والدین نسبت به تربیت فرزندان خود بسیار سخت‌گیرانه و با وسواس خاصی برخورد می‌کنند و همین امر باعث شده است که آن‌چه از رفتار فرزندشان با تمایلات تربیتی آن‌ها فرق داشته باشد را سرکوب کنند که نتیجه این امر باعث می‌شود فرزندشان در دوران نوجوانی دچار یکسری اختلالات رفتاری و گفتاری شوند. 🔹 والدین باید شیوه تربیتی فرزندان خود را با در نظرگرفتن تمایلات روحی-فکری فرزندانشان تنظیم کنند. 🌸⃟🌷🍃🧕჻ᭂ࿐✰   @dadhbcx
✍️سوال کاربر: ⚡️دخترم خیلی بی تربیت و سرکش و جیغ جیغو است 🌾باسلام دختر ۶ ساله ایی دارم که خیلی بی تربیت و سرکش و جیغ جیغو و دست بزن داره و هیچ چیز رو قبول نداره و هرچی که خودش بخواد باید بشه به شدت خودخواهه، از بدو تولد یه دختر عصبی و بی منطقی بود حالا سوالم اینه من در شرایطی که دخترم منو بزنه و فحش بده و دادو بیداد میکنه جلو مردم، من چیکار کنم چه عکس العملی نشون بدم ؟؟؟؟ 📚پاسخ مشاور: 💐عرض سلام و احترام شرایط روحی شما را درک می‌کنیم و امیدواریم فرزندانتان در آینده، از اسباب سربلندی و آرامش برای شما به حساب آیند. در ادامه به بیان نکاتی پیرامون سوالی که ارسال فرمودید خواهیم پرداخت. 💢گاهی اوقات کمبود برخی از ویتامین‌ها و پروتئین‌ها در رفتارهای کودکان تاثیرات منفی قابل توجهی خواهند داشت لذا پیشنهاد می دهیم حتما آزمایش کلی را از ایشان بگیرید و نظر متخصص تغذیه را هم جویا شوید. ❇️ اما در مقابل این فراز سوال شما که اگر فرزند ۶ ساله‌تان در جمع به شما و همسرتان توهین کرد چه واکنشی باید نشان دهید باید بگوییم شرایط متفاوت است و به نوع توهینی که او خواهد داشت و جمعی که در آن حضور دارید بر خواهد گشت، اما بهترین کاری که معمولاً می‌توان انجام داد این است که والدین حالت عدم پسند را در صورتشان نمایش دهند حتی اگر صرفاً به در هم کشیدن ابروها باشد، و سپس بهتر است فرد دیگری که فرزند شما برای او احترام قائل است به او تذکر دهد که مثلا اینگونه خوب نیست با پدر و مادرت برخورد کنی. ⚠️مواظب باشید تندخویی و گریه های فرزندتان تبدیل به باجگیری از شما و همسرتان نشود به این صورت که بداند هرگاه گریه کند و جیغ بزند حتماً شما برای حفظ آبرو تسلیم او شده و هرچه بخواهد را انجام خواهید داد. 🌀سعی کنید تا آنجا که ممکن است اگر فرزندتان اشتباه کوچکی مرتکب شد و امکان تغافل و نادیده گرفتن برای شما وجود داشت حتماً چنین کنید و وانمود بفرمایید که کار بد او را ندیده اید. ♨️سعی بفرمایید در زمان های بیقراری کودکتان، به جای بیان نکات اخلاقی و نشان دادن راه از چاه، حواس او را پرت کنید، زیرا کودکان در هنگام بی‌تابی کردن خیلی دنبال راه درست و منطقی نیستند و فقط می خواهند به خواسته شان برسند، که پرت کردن حواس آنها بهترین کاری است که والدین می توانند در مقابل آنها انجام دهند. 🌸امیدواریم با بکارگیری این نکات و مرور زمان، فرزندتان به آرامش روحی خوبی برسد. 👇 🌸⃟🌷🍃🧕჻ᭂ࿐✰   @dadhbcx
کارهای نه چندان بد بچه ها را نبینید. این قدر اصرار نکنید که اشتباه بچه ها را ببینید. اجازه بدید که اشتباه کنند. مگر خود ما اشتباه نمی کنیم؟ یکی از بزرگترین مسائل جوانان امروز این است که به خودشان اجازه ی اشتباه نمی دهند و با کوچکترین اشتباه داغون می شوند. همه ی ما اشتباه می کنیم اما مهم واکنش بعد از انجام آن است. بعد از هر اشتباه چه بلایی سر خودتان می آورید؟ چون به شما اجازه ی اشتباه کردن داده نشده ولی شما به بچه هایتان اجازه ی اشتباه بدهید، حتی بارها و حتی نبینید. کودک سهل انگاری می کند کمی تأمل کنیم، سریع نیش نزنیم.ما دائماً نگران این هستیم مشکل از این جا شروع می شود که ما میخواهیم یک موجود بی عیب و نقص تربیت کنیم مگر ما عیب و نقص نداریم ؟ 👇 🌸⃟🌷🍃🧕჻ᭂ࿐✰   @dadhbcx
🔹خانواده محل تکامل زن و شوهر و تربیت فرزندان محیط خانواده 🔻مقام معظم رهبری مدظله‌العالی: خانواده در اسلام یعنی محل سکونت دو انسان، محل آرامش روانی دو انسان، محل انس دو انسان با یکدیگر، محل تکامل یک نفر به وسیله یک نفر دیگر، آنجایی که انسان در آن صفا میابد، راحتی روانی میابد، این محیط خانواده است. کانون خانواده در اسلام این قدر اهمیت دارد. 📚١٣٧۴/٠۴/١٠ 👇 🌸⃟🌷🍃🧕჻ᭂ࿐✰   @dadhbcx
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هر وقت دلت گرفت توی خیالت یه خونه بساز بالای یه درخت که... پنجره هاش رو به ماه و آبشاری زیبا باشه و دلتو فقط به خدا بسپار ❤️ چون فقط یاد خـداست که دلتو آروم میکنه ....♡ 🌙✨شبتان سرشار از عشق به خدا 🌙✨ 👇 🌸⃟🌷🍃🧕჻ᭂ࿐✰   @dadhbcx