eitaa logo
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ‌ ܫܦ̇ـــߊ‌ܦ̇ߺܙ‌ و حـܥܼــߊ‌ܥ̣ߺ
789 دنبال‌کننده
19هزار عکس
9.3هزار ویدیو
334 فایل
♦️حجاب من نشانه ایمان وولایتمداری ام است. 🌴کانال سنگر عفاف وتربیت👇 https://eitaa.com/dadhbcx ادمین @GAFKTH @Sydmusaviمدیر ⠀ 🌴 قرارگاه بسوی ظهور https://eitaa.com/dadhbcx/50553
مشاهده در ایتا
دانلود
1_2155023877.mp3
8.03M
🌷جهاد تبیین یعنی چه؟ چجوریه؟ ✅ روایت زینب سلیمانی از یادگاری که حاج قاسم 👇👇 ┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓   @dadhbcx ┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
1_1761449231.mp3
2.08M
🎵مناجات صوتی زیبا درباره آقا امام زمان(عج) با صدای حاج حسن خلج و دکلمه ی زیبای سید صابر خراسانی 👌 👇👇 ┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓   @dadhbcx ┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅ گاهی اوقات شهادت تاثیرش از موندن بیشتره. توی فرودگاه دور و بر حاجی شلوغ بود، با همه روبوسی و احوالپرسی می‌کرد، نگران شدم، قبل اینکه برسیم پای هواپیما، همراه شدیم، توی اتوبوس هر دو از یک میله گرفتیم، دستش را فشار دادم و گفتم: «حاجی! مواظب باش، یه وقت خدایی نکرده یکی چاقویی داره، اتفاقی می‌افته برات...» گفت: «این مردم خیلی عزیز هستن» بعد با لحن شوخی گفت: «تو که از شهادت نمی‌ترسیدی!» قیافه حق به جانب گرفتم و گفتم: «حاجی من نگفتم از شهادت می‌ترسم!» صد تا مثل من فدای شما بشه، شما الان امید بچه یتیم‌ها هستید، شما الان امید بچه‌های مظلوم عراق و.. هستید» خندید و گفت: «نه، گاهی اوقات شهادت تاثیرش از موندن بیشتره» 📚 کتاب سلیمانی عزیز 👇👇 ┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓   @dadhbcx ┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. باهاش بازی نکنیم همیشه ودرهمه حال اسراف نکنیم فکر آیندگان باشیم 👇👇 ┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓   @dadhbcx ┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖥 🎥 سبک زندگی حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها 👆 💢 در این کلیپ کوتاه، با برخی از مهمترین ابعاد سبک زندگی حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها آشنا می‌شویم. 👇👇 ┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓   @dadhbcx ┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ‌ ܫܦ̇ـــߊ‌ܦ̇ߺܙ‌ و حـܥܼــߊ‌ܥ̣ߺ
#سلام_بر_ابراهیم #قسمت‌پنجاه‌چهارم ﷽ مدتی از عزل بنی صدر از فرماندهی کل قوا گذشــت. برای درهم شکس
هنوز به منطقه انار نرسیده بودیم که خبر شهادت غامعلی پیچک در جبهه گیلان غرب همه .ما را متأسف کرد به محض رسیدن به ارتفاعات انار، یکی از بچه ها با لهجه مشهدی به سمت !!من آمد و گفت: حاج حسین، خبر داری ابراهیم رو زدن !بدنم یکدفعه لرزید. آب دهانم را فرو دادم وگفتم: چی شده؟ .جواب داد: یه گلوله خورده تو گردن ابراهیم .رنگم پرید. ســرم داغ شــد. ناخودآگاه به سمت ســنگرهای مقابل دویدم در راه تمام خاطراتی که با ابراهیم داشــتم در ذهنم مرور می شد، وارد سنگر .امدادگرشدم و بالای سرش آمدم .گلوله ای به عضلات گردن ابراهیم خورده بود. خون زیادی از او می رفت !جواد را پیدا کردم و پرسیدم: ابرام چی شده؟ !با کمی مکث گفت: نمی دونم چی بگم. گفتم: یعنی چی؟ .جواب داد: با فرماندهان ارتش صحبت کردیم که چطور به تپه حمله کنیم عراقی ها شــدیداً مقاومــت می کردند. نیروی زیادی روی تپــه و اطراف آن .داشتند. هر طرحی دادیم به نتیجه نرسید نزدیک اذان صبح بود و باید کاری می کردیم، اما نمی دانســتیم چه کاری .بهتره یکدفعه ابراهیم از سنگر خارج شد! به سمت تپه عراقی ها حرکت کرد و بعد !روی تخته سنگی به سمت قبله ایستاد بــا صدای بلند شــروع به گفتن اذان صبح کرد! ما هــر چه داد می زدیم که .ابراهیم بیا عقب، الان عراقی ها تو رو می زنن، فایده نداشت تقریباً تا آخر اذان را گفت. با تعجب دیدیم که صدای تیراندازی عراقی ها قطع شده! ولی همان موقع یک گلوله شلیک شد و به ابراهیم اصابت کرد. ما !هم آوردیمش عقب در ارتفاعات انار بودیم. هوا کاماً روشــن شــده بود. امدادگر زخم گردن .ابراهیم را بست. مشغول تقسیم نیروها و جواب دادن به بی سیم بودم یکدفعه یکی از بچه ها دوید و باعجله آمد پیش من و گفت: حاجی، حاجی !یه سری عراقی دستاشون رو بالا گرفتن و دارن به این طرف می یان با تعجب گفتم:کجا هســتند!؟ بعد با هم به یکی از سنگرهای مشرف به تپه رفتیم. حدود بیســت نفر از طرف تپه مقابل، پارچه سفید به دست گرفته و به !سمت ما می آمدند. فوری گفتم: بچه ها مسلح بایستید، شاید این حُ قه باشه لحظاتی بعد هجده عراقی که یکی از آن ها افسر فرمانده بود خودشان را تسلیم .کردند. من هم از اینکه در این محور از عراقی ها اسیر گرفتیم خوشحال شدم با خودم فکرکردم که حتماً حمله خوب بچه ها و اجرای آتش باعث ترس .عراقی ها و اســارت آن ها شــده. بعد درجه دار عراقی را آوردم داخل سنگر .یکی از بچه ها که عربی بلد بود را صدا کردم مثل بازجوها پرسیدم: اسمت چیه، درجه و مسئولیت خودت را هم بگو! خودش را معرفی کرد و گفت: درجه ام سرگرد و فرمانده نیروهایی هستم که روی تپه و .اطراف آن مستقر بودند. ما از لشکر احتیاط بصره هستیم که به این منطقه اعزام شدیم !!پرسیدم: چقدر نیرو روی تپه هستند. گفت: الان هیچی چشمانم گرد شد. باتعجب گفتم: هیچی!؟ ادامه دارد...         
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ‌ ܫܦ̇ـــߊ‌ܦ̇ߺܙ‌ و حـܥܼــߊ‌ܥ̣ߺ
#سلام_بر_ابراهیم #قسمت‌پنجاه‌پنجم هنوز به منطقه انار نرسیده بودیم که خبر شهادت غامعلی پیچک در جبهه
جواب داد: ما آمدیم و خودمان را اســیر کردیم. بقیه نیروها را هم فرستادم عقب، الان تپه خالیه! دوباره با تعجب نگاهش کردم و گفتم: چرا !؟ .گفت: چون نمی خواستند تسلیم شوند !تعجب من بیشتر شد و گفتم: یعنی چی؟ !فرمانده عراقی به جای اینکه جواب من را بدهد پرسید: این المؤذن؟ این جمله احتیاج به ترجمه نداشت. با تعجب گفتم: مؤذن!؟ اشک در چشمانش حلقه زد. با گلویی بغض گرفته شروع به صحبت کرد :و مترجم سریع ترجمه می کرد به ما گفته بودند شــما مجوس و آتش پرستید. به ما گفته بودند برای اسلام .به ایران حمله می کنیم و با ایرانی ها می جنگیم. باور کنید همه ما شیعه هستیم ما وقتی می دیدیم فرماندهان عراقی مشــروب می خورند و اهل نماز نیســتند خیلی در جنگیدن با شما تردید کردیم. صبح امروز وقتی صدای اذان رزمنده شما را شــنیدم که با صدای رسا و بلند اذان می گفت، تمام بدنم لرزید. وقتی .نام امیرالمؤمنین را آورد با خودم گفتم: تو با برادران خودت می جنگی … نکند مثل ماجرای کربلا دیگــر گریه امان صحبت کردن به او نمی داد. دقایقــی بعد ادامه داد: برای همین تصمیم گرفتم تسلیم شوم و بار گناهم را سنگین تر نکنم. لذا دستور دادم کسی شلیک نکند. هوا هم که روشن شد نیروهایم را جمع کردم و گفتم: من می خواهم تسلیم ایرانی ها شوم. هرکس می خواهد با من بیاید. این افرادی هم که با من آمده اند دوستان هم عقیده من هستند. بقیه نیروهایم رفتند عقب. البته آن سربازی که به سمت مؤذن شلیک کرد را هم آوردم. اگر دستور بدهید او !را می کُشم. حالا خواهش می کنم بگو مؤذن زنده است یا نه؟ مثل آدم های گیج و منگ به حرف های فرمانده عراقی گوش می کردم. هیچ حرفی نمی توانستم بزنم، بعد از مدتی سکوت گفتم:آره، زنده است. با هم از .سنگر خارج شدیم. رفتیم پیش ابراهیم که داخل یکی از سنگرها خوابیده بود تمام هجده اسیر عراقی آمدند و دست ابراهیم را بوسیدند و رفتند. نفر آخر به .پای ابراهیم افتاده بود و گریه می کرد. می گفت: من را ببخش، من شلیک کردم بغض گلوی من را هم گرفته بود. حال عجیبی داشتم. دیگر حواسم به عملیات و نیروها نبود. می خواستم اسرای عراقی را به عقب بفرستم که فرمانده عراقی من را صدا کرد و گفت: آن طرف را نگاه کن. یک گردان کماندوئی و چند .تانک قصد پیشروی از آنجا دارند. بعد ادامه داد: سریعتر بروید و تپه را بگیرید من هم سریع چند نفراز بچه های اندرزگو را فرستادم سمت تپه. با آزاد شدن .آن ارتفاع، پاکسازی منطقه انار کامل شد گردان کماندویی هم حمله کرد. اما چون ما آمادگی لازم را داشتیم بیشتر نیروهای آن از بین رفت و حمله آن ها ناموفق بود. روزهای بعد با انجام عملیات .محمدرسول الله در مریوان، فشار ارتش عراق بر گیلان غرب کم شد .به هر حــال عملیات مطلع الفجر به بســیاری از اهداف خود دســت یافت بسیاری از مناطق کشور عزیزمان آزاد شد. هر چند که سردارانی نظیر غامعلی .پیچک، جمال تاجیک و حسن بالاش و… در این عملیات به دیدار یار شتافتند ابراهیم چند روز بعد، پس از بهبودی کامل دوباره به گروه ملحق شد. همان روز اعلام شد: در عملیات مطلع الفجر که با رمز مقدس یا مهدی)عج( ادرکنی .انجام شد. بیش از چهارده گردان نیروی مخصوص ارتش عراق از بین رفت .نزدیک به دو هزار کشته و مجروح و دویست اسیر از جمله تلفات عراق بود .همچنین دو فروند هواپیمای دشمن با اجرای آتش خوب بچه ها سقوط کرد ٭٭٭ از ماجرای مطلع الفجر پنج ســال گذشــت. در زمستان ســال ۱۳۶۵ درگیر .عملیات کربلای پنج در شلمچه بودیم قســمتی از کار هماهنگی لشــکرها و اطاعــات عملیات با ما بــود. برای .هماهنگی و توجیه بچه های لشگر بدر به مقر آن ها رفتم قرار بــود که گردان های این لشــکر که همگی از بچه هــای عرب زبان و .عراقی های مخالف صدام بودند برای مرحله بعدی عملیات اعزام شوند پــس از صحبت با فرماندهان لشــکر و فرماندهان گردان ها، هماهنگی های .لازم را انجام دادم و آماده حرکت شدم !از دور یکی از بچه های لشکر بدر را دیدم که به من خیره شده و جلو می آمد آماده حرکت بودم که آن بسیجی جلوتر آمد و سلام کرد. جواب سلام را !دادم و بی مقدمه با لهجه عربی به من گفت: شما درگیان غرب نبودید؟ :با تعجب گفتم: بله. من فکر کردم از بچه های منطقه غرب است. بعد گفت !مطلع الفجر یادتان هست؟ ارتفاعات انار، تپه آخر کمی فکر کردم و گفتم: خب!؟ گفت: هجده عراقی که اسیر شدند یادتان !هست؟! با تعجب گفتم: بله، شما؟ !!باخوشحالی جواب داد: من یکی از آن ها هستم !تعجب من بیشتر شد. پرسیدم: اینجا چه می کنی؟ گفت: همه ما هجده نفر در این گردان هستیم، ما با ضمانت آیت الله حکیم آزاد !شدیم. ایشان ما را کامل می شناخت، قرار شد بیائیم جبهه و با بعثی ها بجنگیم !خیلی برای من عجیب بود. گفتم: بارک الله، فرمانده شما کجاست؟ ادامه دارد....
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ‌ ܫܦ̇ـــߊ‌ܦ̇ߺܙ‌ و حـܥܼــߊ‌ܥ̣ߺ
#هوش_جنسی ۲ 2- تحلیل: اگر عیب جویی واکنش و عکس العمل در برابر رویداد است، تحلیل کنش و عمل در برابر
۳ سال ها پیش آقای دکتر افروز روانشناس معروف در شبکه چهارسیما درباره ی رانندگی پرخطر صحبت می کردند؛ در دقایق آخر برنامه مجری سؤال کرد «آقای دکتر چه پیشنهادی برای بهبود رانندگی در شهر دارید؟» ایشان پاسخ دادند: «اگر مایلیم رانندگی سالم و ترافیک روان در شهر داشته باشیم باید به شش سال اول زندگی کودکان تهران توجه کنیم» این دو مثال نمونه کوچکی از نظریه های فراوان متخصصین ایرانی و غیرایرانی درباره ی اهمیت شش سال اول زندگی کودک و تأثیر آن در سال های بعد است. آیا شش سال اول زندگی متهم و نوجوانان آسیب دیده در این رویداد بررسی علمی خواهد شد؟ تأکید می کنم بررسی علمی و نه قضایی درجای خود محترم و لازم است و باید انجام شود. چرا شش سال اول زندگی مهم است؟ چون بخش اعظم شخصیت انسان در ابعاد مختلف در این سال ها شکل می گیرد. آبراهام مزلو روانشناس معاصر(1970-1908) فرآیند زندگی را به دو بخش اولیه و ثانویه تقسیم می کند. فرآیند اولیه تولد تا شش سال و فرآیند ثانویه هفت سال تا آخر عمر؛ در فرآیند اولیه، کودک نیازهایی دارد که باید توسط والدین تأمین شود. نیازهای اولیه به ترتیب اولویت عبارتند از: زیست --- امنیت --- تعلق --- احترام وتأیید --- خودشکوفایی • زیست – نیازهای زیستی کودک شامل خوراک، پوشاک و مسکن است. سئوال: معیار و حد تأمین نیازهای زیستی کودکان چیست؟ پاسخ: آسایش؛ آسایش یعنی تعادل در تأمین نیازهای زیستی، پاسخ به نیازهای زیستی کمتر یا بیشتر از حد آسایش برای کودکان مضر است. عبور از مرز آسایش و رفتن به سمت رفاه و تجمل عامل اصلی توقع و زیاده خواهی در دوره ی نوجوانی و جوانی است. • امنیت – امنیت یعنی درک جزء از کل و اطمینان از حمایت کل؛ این کل برای کودک، والدین هستند. نقش پدر در امنیت فرزند اهمیت ویژه ای دارد، حضور مقتدرانه ی پدر در خانه و رابطه ی گرم پدرومادر با هم دو عامل مهم در ایجاد «احساس امنیت» در فرزندان هستند. توجه داشته باشید که «احساس امنیت» با «امنیت» تفاوت دارد که در جای خود توضیح خواهیم داد. • تعلق – تعلق یعنی دوست داشتن و دوست داشته شدن؛ در این مورد هم مانند امنیت حال و احساس والدین و چگونگی ارتباط آنان با فرزند خود معیار اصلی است. احساس خوب، شادی کودکانه، مهرورزی عمیق و نه ظاهری والدین باهم و با فرزندان احساس دوست داشتنی بودن را در کودک تقویت می کند. • احترام و تأیید – با دریافت احترام و تأیید، احساس ارزشمندی یا به عبارت دیگر «عزت نفس» در کودک تقویت می شود. کارِکودک از وجود او جدا است، کار کودک توصیف، ارزیابی و نقد می شود ولی وجود او در همه حال باید تأیید و حریم حرمت او رعایت شود. • خود شکوفایی – با تأمین متعادل و متناسب نیازهای اولیه ی کودک او به خود شکوفایی می رسد و استعدادهای نهفته ی او شکوفا می شود. هرگونه اختلال در تأمین همه نیازهای اولیه کودک منجر به اختلال در رشد شخصیت او خواهد شد. در بررسی چگونگی تأمین نیازهای اولیه به ایده آل فکر نمی کنیم بلکه بدون مقصریابی به واقعیت ها توجه داریم. ادامه دارد... [مباحث کودک متعادل ]
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ‌ ܫܦ̇ـــߊ‌ܦ̇ߺܙ‌ و حـܥܼــߊ‌ܥ̣ߺ
#هوش_جنسی ۳ سال ها پیش آقای دکتر افروز روانشناس معروف در شبکه چهارسیما درباره ی رانندگی پرخطر صحبت
۴ تلاش می کنیم چگونگی تأمین نیازهای اولیه ی کودک و رابطه ی آن با آزارهای جنسی را در حد توان بررسی کنیم. آگاهی از نیازهای اولیه و چگونگی تأمین آن ها در مراحل مختلف رشد متعادل کودک و نوجوان به آرامش والدین و پیشگیری از آسیب های مختلف کمک می کند. امروز تلاش والدین به خصوص در طبقات متوسط، نیمه مرفه و مرفه، تأمین بهترین ها برای معیشت خانواده و فرزندان است و در این مسیر از مرز آسایش عبور کرده و به سمت رفاه و تجمل گرایش پیدا می کنند. توجه داشته باشیم کودک و نوجوان نیاز به هیجان سالم دارند که حاصل تأمین نیازهای جامع آنان است. تمرکز بیش از حد بر تأمین خواسته ها و داشته های فرزندان سطح توقع و نارضایتی آنان را افزایش داده و نیاز به هیجان بیشتر را تقویت می کند و در نتیجه به سمت محرک و هیجان ناسالم گرایش پیدا می کنند و چرخه معیوب و مخرب خواسته ی بیشتر، دریافت بیشتر، نیاز به هیجان بیشتر شکل می گیرد. آیا دوران کودکی دانش آموزان آسیب دیده و کودکان در معرض آسیب از این منظر بررسی خواهد شد؟ تأکید می کنیم در فرآیند تأمین خواسته های فرزندان مقصریابی و سرزنش نمی کنیم. والدین مقصر نیستند علت اصلی در عدم آگاهی آنان در بینش و روش فرزندپروری است. در این باره در زمان مناسب توضیح می دهیم. خلاصه ی مطلب تأمین نیازهای زیستی: نیاز با خواسته تفاوت دارد؛ معیار و حد نیازهای زیستی آسایش است و نه رفاه؛ هر میزان از آسایش به سمت رفاه و تجمل حرکت کنیم به همان میزان از آرامش به سمت اضطراب خواهیم رفت. امنیت: در سلسله نیازهای اولیه، نیازهای زیستی اولین و امنیت دومین و مهم ترین نیاز است. قبلاً اشاره کردیم که امنیت یعنی درک جزء از کل و اطمینان از حمایت کل، انسان نیاز به اتصال به منشأ امنیت دارد و این منشأ در دوران کودکی پدرومادر هستند. والدین به عنوان منشأ امنیت فرزند باید مقتدر، محکم و در عین حال شادمان و مهربان و صبور باشند. این ویژگی ها نشانه ی اعتماد به نفس والدین است. چگونگی روبه رو شدن والدین با مسایل روزمره زندگی تأثیر مستقیم بر احساس امنیت فرزندان دارد. به هر اندازه والدین در برابر مسایل زندگی آرامش، صبوری و استحکام بیشتری دشته باشند، احساس امنیت در فرزندان بهتر و قوی تر شکل می گیرد. لازم به توضیح است که «احساس امنیت» با «داشتن امنیت» تفاوت دارد به این مثال توجه کنید، ایران کشوری امن است، در جنگ با کشور دیگری نیستیم، امنیت رفت و آمد در شهرها و جاده ها به میزان قابل قبولی تأمین است و در مجموع می توانیم ایران را کشوری با امنیت خوب ارزیابی کنیم. آیا «احساس امنیت» هم در ایران در سطح خوب و قابل قبولی است؟ چرا در حالی که امنیت در کشور در سطح خوب قرار دارد، سطح احساس امنیت بسیار پایین است؟ چگونه می توان سطح احساس امنیت را بالا برد؟ در این باره بیشتر توضیح خواهیم داد. ادامه دارد... [مباحث کودک متعادل ]
دلیل لجبازی کودکان 1. تثبیت استقلال: گاهی کودک دوست دارد به گونه‏ ای باشد که خودش می‏خواهد، نه آن گونه که شما می‏خواهید؛ زیرا احساس استقلال می‏کند؛ بنابراین، جایی برای نگرانی نیست. 2. جلب توجه: چنان سخن نگویید که کودک چنین موضعی بگیرد؛ او دوست دارد جلب توجه کند؛ پس به مخالفت ‏هایش بی‏ توجهی کنید و حساسیت نشان ندهید. 3. لجبازی: ممکن است این رفتار کودک به سبب لجبازی باشد که در اثر بی‏ توجهی شما به خواسته ‏های منطقی‏ اش ایجاد شده است. 4. انتقام‏جویی: گاهی کودک برای انتقام ‏جویی از پدر و مادری که دائم با هم درگیری و اختلاف دارند، چنین برخورد می‏کند. 👇👇 ┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓   @dadhbcx ┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
مهم ترین حساسیتهای نوجوان عبارتند از: نگاه به دیدهٔ کودک به او: نوجوان از این که به او به دیدهٔ کودک بنگرید، بسیار حساس است و از این مسأله رنج می برد. بسیاری ازدل سوزیهای مربیان، پدران و مادران برای نوجوان، چنین پیامی دارد مقایسه: نوجوان از این که او را با دیگران (خواهر و برادر، فرزندان نزدیکان یا همسالان) مقایسه کنید، متنفر است. تبعیض: از دیگر حساسیتهای نوجوان، تبعیض بین او و دیگر خواهر و برادران است. بی اعتمادی به او: نوجوان دوست دارد به او اعتماد داشته باشند. بسیاری از سؤالات مربیان و یا والدین از او و گوشه و کنایه ها، از بی اعتمادی به وی حکایت دارد و حساسیت او را بر می انگیزد. 👇👇 ┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓   @dadhbcx ┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
شكل گيري شخصيت كودك در هر سن و وظايف والدين: 🔸تولد تا ١سالگي: سن شكل گيري دلبستگي و احساس ايمني وظيفه والدين: پاسخگوي حساس بودن به نيازها و گريه كودك 🔸٢-١ سالگي سن شكل گيري حس استقلال وظيفه والدين: دادن فرصت اكتشاف و تحرك؛ صحبت كردن زياد با كودك و توصيف اعمال كودك ؛ استفاده از تكنيك پرت كردن حواس براي تربيت كودك 🔸 ٤-٢ سالگي سن دوستيابي ورود به گروه و يادگيري زبان وظيفه والدين: اقتدار؛ الگوي خوب بودن؛ اعطاي وظايف به كودك؛ خوب گوش دادن به كودك و احساساتش 🔸١٢-٥ سالگي سن شكل گيري هويت كودك؛ شكل گيري عزت نفس و يادگيري ارزشها و هنجارها وظايف والدين: اقتدار؛ الگوي خوب بودن؛ ياد دادن مهارت حل مساله؛ نظارت بر كودك و دوستي هاي او؛ ايجاد رابطه خوب با كودك 👇👇 ┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓   @dadhbcx ┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤 | قهرمان بچه‌ها 🔸شما تا حالا یه قهرمان واقعی دیدید؟ خیلی از بچه‌ها فکر می‌کنن قهرمان ینی سوپرمن و بتمن...آدمایی با لباس‌های متفاوت که کارهای عجیب و غریب می‌کنن ‌ 🔸ما براتون اینجا از یه قهرمان واقعی گفتیم یه مرد ایرانی که یه روز ماجرای قهرمانیش تو همه دنیا سروصدا کرد و برای همیشه افسانه شد. 👇👇 ┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓   @dadhbcx ┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
فرصتی مناسب برای هم‌صحبتی با کودکان 💠 هنگامی که برای کودک کتاب میخونیم، فرصت مناسبیه تا با اون صحبت کنیم؛ اجازه بدیم درباره هر تصویر و هر تفکری که درباره کتاب و موضوع اون کتاب داره، باهامون صحبت کنه. ❌ هرگز به اون نگیم «صبر کن کتاب تموم بشه، بعد به سؤالت جواب میدم» یا «ساکت باش و ببین آخر داستان چه می‌شه»! 🔰 این کودکه که تو تخیل و تفکر خودش به‌صورتی کاملاً خلاقانه انتهای داستان رو مشخص می‌کنه. 👇👇 ┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓   @dadhbcx ┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱 🌱پیاز را خام مصرف کنید‼️ ✍پیاز دیابت را درمان و قندخون را کاهش میدهد. همچنین خوردن یک پیاز متوسط در روز،دهان خشکی و احساس عطش و نوشیدن مایعات را تقلیل می‌دهد 👇👇 ┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓   @dadhbcx ┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
شیرزردچوبه بهترین درمان برای سرماخوردگی و سرفه است ▫️چون ضد ویروس و آنتی‌باکتریال است. این نوشیدنی گلو درد، سرفه، و سرماخوردگی را فورا تسکین می‌دهد. در واقع، اگر نوشیدن روزانه‌ی شیر زردچوبه را آغاز کنید می‌توانید سرماخوردگی‌های سرسخت را شکست دهید 👇👇 ┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓   @dadhbcx ┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
قلب53.mp3
5.77M
💟 دختر خوشگل، حیف نیست تو زن این آقایی؟ ❌ غرورهایی که انسان رو بدبخت میکنه ✅ کسی که بتونه حمله ی سمت راست رو دفع کنه با دیگران مهربون میشه ۵۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 ماجرای تشرف به اسلام خانوم امینه اسیلمی 🔸 مبلغ مسیحی که به قصد مسیحی کردن همکلاسی‌هاش، شروع به خواندن قرآن میکنه ... 👇👇 ┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓   @dadhbcx ┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
‏نمی‌ شود فقط از قهرمانمان بگوییم و همسر بزرگش را نادیده بگیریم پشت شیرمردها، شیرزنها ایستاده اند 👇👇 ┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓   @dadhbcx ┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛