راهکارهایی برای صبور شدن فرزندان
خودتون صبور باشید
🔸در برخورد با مشکلات زندگی صبور بوده، از ابراز اعتراضهای علنی و برخورد منفی با کودک خودداری کنید.
گام به گام شروع کنید
🔸بعد از دوسالگی، وقتی کودکتون درخواستی از شما داره، در پاسخ به درخواستهاش کمی تامل کنید. گام به گام از ۲۰ ثانیه شروع و کمکم زمانشو اضافه کنید تا درخواستهای کودک به تعویق بیفته و صبر کنه.
بگذارید خودش کارهاشو انجام بده
🔸در انجام کارهایی که برای کودک مشخص کردین مثل «تمیز کردن اتاق» یا «جمع کردن اسباب بازیها» صبور باشین و مداخله نکنین.
از مواجهه کودک با مشکلات نترسید
🔸اگر کودکتون زمین افتاد یا دستش بُرید، خونسردیتون رو حفظ کرده و اجازه بدید کودک کمی درد رو تحمل کنه.
انتظار رو شیرین کنید
🔸در زمانهایی مثل انتظار در مطب دکتر و یا ... برای کودک سرگرمیهایی مثل کتاب و پازل ببرید و مشغولش کنید.
به قولهاتون عمل کنید
🔸به قولهایی که بعد از صبر کودک بهش میدین عمل کنید تا نسبت به حرفهاتون بیاعتماد نشه.
⭕️ علم نافع، سازنده تربیت سالم
🔸 تربیت سالم در گرو آموزش صحیح و فراگیری علم نافع است.
🔹 تغذیه خوراک روحی از مجرای آلوده، روح را فاسد میکند و انسان را به تباهی میکشاند.
✍️ علم نافع؛ علمی که به تقویت بنیانهای دینی و معرفتی انسان -که سازنده هویت و تربیت ایمانی شخص است- کمک میکند.
👈 علم نافع، آن علمی است که بتواند استعداد جوان و نوجوان را شکوفا کند؛ استعداد او را شناسایی کند، آن را در جهت استعداد خودش رشد بدهد، آن استعداد را شکوفا کند؛ برای آیندهی او سرمایهی ذهنی و عملی فراهم بکند.
🌐 https://btid.org/fa/news/247457
📎 #خانواده
📎 #علم_نافع
📎 #تربیت_سالم
👨👩👧👧کانال سبک زندگی 🪴
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹 🕌رمـــــان #دمشق_شهرعشق 🕌 قسمت ۲۰ نمیدید در همین اولین قدم نزدیک ب
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹
🕌رمـــــان #دمشق_شهرعشق
🕌 قسمت ۲۱
مصطفی جلو افتاد تا در پناه قامت بلند و چهارشانه اش #چشم_کسی به ما نیفتد..
و من در آغوش سعد پاهایم را روی زمین میکشیدم...
و تازه میدیدم گوشه و کنار مسجد انبار اسلحه شده است...
یک گوشه کپسول اکسیژن و وسایل جراحی..
و گوشه ای دیگر جعبه های گلوله..
نمیدانستم اینهمه ساز و برگ جنگی از کجا جمع شده و مصطفی میخواست زودتر ما را از صحن مسجد خارج کند..
که به سمت سعد صورت چرخاند و تشر زد
_سریعتر بیاید!
تا رسیدن به خانه، در کوچه های سرد و ساکت شهری که آشوب از در و دیوارش میپاشید،..
هزار بار جان کندم و درهر قدم میدیدم مصطفی #بانگرانی به پشت سر میچرخد تا کسی دنبالم نباشد...
به خانه که رسیدیم، دیگر جانی به تنم نمانده..
و اهل خانه از قبل بستر را آماده کرده بودند که بین هوش و بی هوشی روی همان بستر سپید افتادم.
در خنکای شب فروردین ماه،...
از ترس و درد و گرسنگی لرز کرده و سمیه هر چه برایم تدارک میدید، در این جمع غریبه چیزی از گلویم پایین نمیرفت..
و همین حال خرابم خون مصطفی را به جوش آورده بود که آخر حرف دلش را زد
_شما اینجا چیکار میکنید؟
شاید هم از سکوت مشکوک سعد فهمیده بود به #بوی_جنگ به این شهر آمده ایم که به چشمانش خیره ماند و با تندی پرسید
_چرا نرفتید بیمارستان؟
صدایش از خشم خش افتاده بود، سعد از ترس ساکت شده و سمیه میخواست مهمانداری کند که برای اعتراض برادر شوهرش بهانه تراشید
_اگه زخمش عفونت کنه، خطرناکه!
و سعد از #امکانات_رفقایش اطمینان داشت که با صدایی گرفته پاسخ داد
_دکتر تو مسجد بود...
و مصطفی...
ادامه دارد....
🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
👨👩👧👧کانال سبک زندگی 🪴
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹 🕌رمـــــان #دمشق_شهرعشق 🕌 قسمت ۲۱ مصطفی جلو افتاد تا در پناه قامت
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹
🕌رمـــــان #دمشق_شهرعشق
🕌 قسمت ۲۲
و مصطفی منتظر همین اعتراف بود که با قاطعیت کلامش را شکست
_کی این بیمارستان صحرایی رو تو ۴٨ساعت تو مسجد درست کرد؟
برادرش اهل درعا بود..
و میدانست چه آتشی وارد این شهر شده که تکیه اش را از پشتی گرفت..
و سر به شکایت گذاشت
_دو هفته پیش عربستان یه کامیون اسلحه وارد درعا کرده!
و نمیخواست این لکه ننگ به دامن مردم درعا بماند که با لحنی محکم ادامه داد
_البته قبلش وهابی ها خودشون رو از مرز اردن رسونده بودن درعا و اسلحه ها رو تو 🔥مسجد عُمری🔥 تحویل گرفتن!
سپس از روی تأسف سری تکان داد..
و از حسرت آنچه در این دو هفته بر سر درعا آمده، درددل کرد
_دو ماه پیش که اعتراضات تو سوریه شروع شد، مردم این شهر هم اعتراضایی به دولت داشتن، اما از این خبرا نبود!
از چشمان وحشتزده سعد میفهمیدم از #حضور در این خانه #پشیمان شده که مدام در جایش میجنبید..
و مصطفی امانش نمیداد که رو به برادرش، به در گفت تا دیوار بشنود
_اگه به مردم باشه الان چند ماهه دارن تو دمشق و حمص و حلب تظاهرات میکنن، ولی نه #اسلحه دارن نه شهر رو به #آتیش میکشن!
و دلش به همین اشاره مبهم راضی نشد.. که دوباره به سمت سعد چرخید و زیر
پایش را خالی کرد
_میدونی کی به زنت شلیک کرده؟
سعد نگاهش بین جمع میچرخید،..
دلش میخواست کسی
نجاتش دهد و من نفسی برای حمایت نداشتم..که صدایش در گلو گم شد
_نمیدونم، ما داشتیم میرفتیم سمت
خیابون اصلی که دیدم مردم از ترس...
ادامه دارد....
🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
💠 وقتی خانه «مسجد» میشود!
🔻 ما در روایت میخوانیم: «مسجدِ زن، خانۀ اوست.» یعنی اینکه هر کار و هر اقدامی که در منزل انجام میدهد، هر گامی از آن، «سجده» محسوب میشود. «شببیداری» او برای مراقبت از فرزندش، تهجد و نماز و سجده محسوب میشود. هر کاری که برای کمک به شوهرش انجام میدهد، نماز و سجده است. بنابراین، زن میتواند زندگی خانوادگی خویش را به عبادت و نماز و سجده تبدیل کند. البته، تحقق این امر در صورتی است که زن بخواهد و نیت کند.
📚 از کتاب دین در جهان امروز
#امام_موسی_صدر
👈 وقتی "عزت نفس" داری کینه نمیورزی، همه را به یک اندازه دوست داری، خجالت نمیکشی، خود را باور داری، خشمگین نمیشوی و همیشه مهربان هستی...
👈 "انسان صاحب عزت نفس" حرص نمیخورد، همه چیز را کافی میداند، حسد نمیورزد، و خود را لایق میداند ...
👈 کسی که " عزت نفس" دارد، نیازی به رقص و پایکوبی و تظاهر به خوشی ندارد، زیرا شادکامی را در درون خویش میجوید و مییابد...
👈 "عزت نفس" باعث می شود، برای بزرگداشت خود احتیاج به تحقیر دیگران نداشته باشید، زیرا خوب میدانید هر انسان تحفه الهی است...
👈 " انسان صاحب عزت نفس" همه را دوست خواهد داشت و به همه مهر خواهد ورزید..
3.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻افتخارمون اینه خادم غدیر هستیم
✅جهت سوزش وهابیا، براندازا، اصلاحطلبا و بهائیا 😁
پاکبانان فقط به عشق علی به مردم میگن غصه نخورین شهر رو تمیز میکنیم
#عید_غدیر