🟧 چرا تا داد نزنم فرزندم به حرفم گوش نمیکنه؟؟
😞😞😞
🔶 والد از کودک میخواهد؛ کاری را در همان لحظه انجام دهد!!
و کودک یا آنرا به تعویق میاندازد یا اصلا انجام نمیدهد.
و والد اینبار با صدایی بلندتر آنرا تکرار میکند و ممکن است عصبانی شده؛ تند و پرخاشگرانه باشد.
🔶 در این فرآیند کودک چه چیزی یاد میگیرد؟
تا زمانی که مامان یا بابا عصبانی نشده و داد نزده؛ میتونم کاری که میگه رو انجام ندم و اتفاقی نمی افته
🟩 نتیجه آن:
✔️ در مرحله اول خواستههای والدین رد میشود.
✔️ تا والدین دادنزنند ، حرفشان عملی نمیشود.
✔️ محیط خانه متشنج میشود.
🟩 راه حل:👇👇👇
🔶 درخواستهایتان را با شیوههای منطقی بگویید
🔶 به کودک زمان بدهید ، مثلا بگویید تا ده دقیقه دیگه تلویزیون را خاموش کن، یااا تا یک ربع دیگه، که عقربه بزرگ به عدد شش رسید بیا غذات رو بخور.
🔶 برای درخواست از کودک کنار او بروید نه اینکه از آشپزخانه فریاد بزنید
هدایت شده از اطلاع رسانی ایتا
📣 اطلاعیه
🔹 به اطلاع کاربران گرامی میرساند به دلیل اجرای فاز نخست عملیات ارتقا و نصب تجهیزات جدید شبکه جهت افزایش تابآوری خدمات در مرکز داده میزبان ایتا، ارتباط کاربران از ساعت ۱:۰۰ لغایت ۶:۰۰ بامداد جمعه دهم آذرماه با اختلال [یا قطعی] مواجه خواهد بود
🔸 پیشاپیش از شکیبایی کاربران عزیز سپاسگزاری نموده و امیدواریم با تلاش همکاران فنی، خدمترسانی در سریعترین زمان ممکن استمرار یابد
•┈••✾••┈•
🔰کانال رسمی اطلاعرسانی ایتا:
https://eitaa.com/eitaa
👨👩👧👧کانال سبک زندگی 🪴
#یادت_باشد #قسمتبیستسوم 🌿﷽🌿 🌺رفتیم زیارت ونمازمان راخواندیم،یک ربع بعد تماس گرفت،ازامامزاده ک
#یادت_باشد
#قسمتبیستچهارم
🌿﷽🌿
🌹ازساعتی که محرم شدیم احساسی عجیب تمام وجودم راگرفته بود،داشتم به قدرت عشق ودلتنگی های عاشقانہ ایمان پیدامیکردم.
ناخواسته وابسته شده بودم،خیلی زود دلتنگی هاشروع شد،خیلی زودهمه چیز رفت به صفحه بعد.
صفحه ای که دیگر من وحمیدفقط پسرعمه ودختردایی نبودیم،ازساعت پنج غروب روزچهارده مھر شده بودیم هم راز!شده بودیم هم راه!
🌸صبح اولین روز بعدصیغه محرمیت کلاس داشتم،برای دوستانم شیرینی خریدم،بعضی ازدوستان صمیمی راهم به یک بستنی دعوت کردم،حلقه من راگرفته بودندودست به دست میکردند.
مجردهاهم آن را به انگشت خودشان می انداختندوباخنده میکفتند:
دست راست فرزانه روی سرِما،آنقدر تابلو بازی درآوردند که اساتید هم متوجه شدندوتبریڪ گفتند.
🌺باوجودشوخی ها وسربه سرگذاشتن دوستانم حس دلتنگی رهایم نمیکرد،ازهمان دیشب بعدخداحافظی دلتنگ حمیدشده بودم،مانده بودم این نود روز را چطوربایدبگذرانم.
ته دلم به خودم میگفتم که این چه کاری بود،عقدرامی گذاشتیم بعد مأموریت که مجبورنباشیم این همه وقت دوری را تحمل کنیم.
🍀ساعت چهار بعدازظہر آخرین کلاسم درحال تمام شدن بود،حواسم پیش حمیدبودازمباحث استاد چیزی متوجه نمیشدم،حساب که کردم دیدم تا الان هرطور که شده باید به همدان رسیده باشد.
همانجا روی صندلی گوشی را ازکیفم بیرون آوردم و روشن کردم،دوست داشتم حال حمید راجویا شوم،اولین پیامی بود که به حمیدمیدادم.
❤️همین که شماره حمید را انتخاب کردم تپش قلب گرفتم.چندین بارپیامک را نوشتم وپاک کردم،مثل کسی بودم که اولین باراست باموبایل میخواهدکارکند،انگشتم روی کیبوردگوشی گیج میخورد،نمیدانستم چرا انقدر درانتخاب کلمات تردید دارم.
یک خط پیامک یک ربع طول کشیدتادرنهایت نوشتم:"سلام،ببخشید ازصبح سرکلاس بودم،شرمنده نپرسیدم،به سلامتی رسیدید؟"
🌷انگارحمید گوشی به دست منتـظرپیام من بود،به یک دقیقه طول نکشید که جواب داد:"علیک سلام!تاساعت چندکلاس دارید؟"
این اولین پیام حمیدبود.گفتم:"کلاسم تاچند دقیقه دیگه تموم میشه."نوشت:"الان تو دوراه همدان هستم میام دنبال شما بریم خونه!"
💐میدانستم حمید الان باید همدان باشد نه دوراهی همدان داخل شهرقزوین!باخودم گفتم بازشیطنتش گل کرده،چون قراربود اول صبح به همدان اعزام شود...
ادامه دارد...
👨👩👧👧کانال سبک زندگی 🪴
#یادت_باشد #قسمتبیستچهارم 🌿﷽🌿 🌹ازساعتی که محرم شدیم احساسی عجیب تمام وجودم راگرفته بود،داشتم ب
#یادت_باشد
#قسمتبیستپنجم
🌿﷽🌿
🌹ازدانشگاه که بیرون آمدم چیزی ندیدم.مطمئن شدم که حمیدشو۳خی کرده.صدمتری از در ورودی دانشگاه فاصله گرفته بودم که صدای بوق موتوری توجه من را به خودش جلب کرد،خوب که دقت کردم دیدم خودحمیداست،باموتور به دنبالم آمده بود.
🌺پرسیدم:"مگه شما نرفتی مأموریت؟!"
کلاه ایمنی اش را ازسرش برداشت وگفت: "ازشانس خوبمون ماموریت لغوشده."خیلی خوشحال بود.من بیشترازحمید ذوق کردم.
🌸حال وحوصله ماموریت آن هم فردای روزعقدمان را نداشتم همین چند ساعت هم به من خیلی سخت گذشتہ بودچه برسد به این که بخواهم چندماه منتظرحمیدباشم.
🍀تاگفت سوارشوبریم باتعجب گفتم: "بیخیال حمیدآقا،من تا الان موتور سوارنشدم میترسم،راست کارمن نیست،توبرومن باتاکسی میام."
ول کن نبود گفت سوارشوعادت میکنی من خیلےآروم میرم!
چندبار قلهوالله خوندم وسوارشدم.کل مسیرشبیه آدمی که بخواهد وارد تونل وحشت بشودچشم هایم را ازترس بسته بودم.
🍎یادسیرک های قدیمےافتادم که سرمحله های ما برپامیشد ویک نفرباموتور روی دیوار راست رانندگی میکرد.تابرسیم نصفه جان شدم.سرفلکه وقتی خواستیم دوربزنیم ازبس موتورکج شد صدای یا زهرای من بلندشد،گفتم الان است که بخوریم زمین وبرویم زیرماشین ها!
❤️حالا که ماموریت حمیدکنسل شده بودقرارگذاشتیم سه شنبه برای آزمایش وکلاس ضمن عقد ب مرکزبهداشت شهید بلندیان برویم.
🌷تاسه شنبه کارش این بود که بعدازظهرها به دنبالم می امد.ساعت کلاس هایم راپرسیده بودومیدانست سرچه ساعتی کلاس هایم تمام میشود.رأس ساعت منتظرم میشد.این کارش عجیب می چسبید.باهمان موتورهم می آمد.
یک موتورهوندای آبی وسبز رنگ که چندباری با آن تصادف کرده بودوجان سالمی نداشت.
وقتی باموتور به دنبالم می آمدمعمولا پنجاه متر،گاهی اوقات صدمترجلوتراز درب اصلی منتظرم میشد.من این مسیر راپیاده میرفتم.
💐روز دوشنبه ازشدت خستگے نا نداشتم،ازدانشگاه که بیرون آمدم دیدم باز هم صدمترجلوتر موتور رانگه داشته.وقتی قدم زنان به حمید رسیدم باگلایه گفتم:
شماکه زحمت میکشی میای دنبالم ولی چرا این کار رومیکنی؟خب جلوی در دانشگاه نگه دار که من این همه راه پیاده نیام.
حمید خیلی رک وراست گفت:
ازخدا که پنهون نیست ازتوچه پنهون،میترسم دوستای نزدیکت ببینن ماموتور داریم شما خجالت بکشی...
ادامه دارد...
4_5994829482475655617.mp3
4.04M
🎙خانه بی فاطمه
🔺حجت الاسلام #رفیعی
☝️این عکس در مطب یک دکتر با غیرت نصب شده است.
🔹برای امر به معروف و نهی از منکر کافیه فقط خلاق باشی!
#حجاب
#ڪانالمارابہاشتراڪبگذارید👇👇
┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓
@dadhbcx
┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💞عاشقانه های امیر المونین و حضرت زهرا (علیهماالسلام)
❣غذا بر میداشتن با هم میرفتن تو باغ برای تفریح و با هم شوخی میکردن.
#ڪانالمارابہاشتراڪبگذارید👇👇
┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓
@dadhbcx
┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
•|🌸🌿|•
شادمانترین مردم،
بهترین چیزها را در زندگی ندارند
بلکه آنها بهترین
"برداشت"
را از زندگی دارند.
#ڪانالمارابہاشتراڪبگذارید👇👇
┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓
@dadhbcx
┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
👨👩👧👧کانال سبک زندگی 🪴
#استغفار 🌸متن بند ۲۰ استغفار🌸 🌹 ۲۰- اللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْبٍ قَدَّمْتُ فِيهِ شَ
#استغفار
🌸متن بند ۲۱ استغفار🌸
🌹 ۲۱- اللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْبٍ عَلِمْتُهُ مِنْ نَفْسِي أَوْ نَسِيتُهُ أَوْ ذَكَرْتُهُ أَوْ تَعَمَّدْتُهُ أَوْ أَخْطَأْتُ فِيمَا لَا أَشُكُّ أَنَّكَ سَائِلِي عَنْهُ وَ إِنَّ نَفْسِي مُرْتَهَنَةٌ بِهِ لَدَيْكَ وَ إِنْ كُنْتُ قَدْ نَسِيتُهُ وَ غَفَلْتُ عَنْهُ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْهُ لِي يَا خَيْرَ الْغَافِرِينَ.
بند ۲۱: بار خدایا !
از تو آمرزش میطلبم برای هر گناهی که خود از آن خبر دارم،
یا فراموش کرده ام ،
یا به یاد می آورم،
یا به عمد آن را انجام دادم،
یا از روی خطا آورده ام،
مواردی که بی شک از من سوال خواهی کرد و نفسم پیش تو در گرو آن است،
هر چند آن را فراموش و از آن غافل شده باشم؛
پس بر محمد و آل محمد درود فرست و اینگونه گناهم را بیامرز ای بهترین آمرزندگان!🌹
👨👩👧👧کانال سبک زندگی 🪴
#استغفار 🌸متن بند ۲۱ استغفار🌸 🌹 ۲۱- اللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْبٍ عَلِمْتُهُ مِنْ نَ
#استغفار
🌸متن بند ۲۲ استغفار🌸
🌹۲۲-اللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْبٍ وَاجَهْتُكَ بِهِ وَ قَدْ أَيْقَنْتُ أَنَّكَ تَرَانِي عَلَيْهِ وَ أَغْفَلْتُ أَنْ أَتُوبَ إِلَيْكَ مِنْهُ وَ أُنْسِيتُ أَنْ أَسْتَغْفِرَكَ لَهُ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْهُ لِي يَا خَيْرَ الْغَافِرِينَ.
بند ۲۲: بار خدایا !
از تو آمرزش میطلبم برای هر گناهی که با آن با تو روبه رو شدم ویقین داشتم که تو مرا در آن حال میبینی وغافل شدم که از آن توبه کنم،
و فراموش کردم که از آن استغفار نمایم،
پس بر محمد و آل محمد درود فرست و اینگونه گناهانم را بیامرز ای بهترین آمرزندگان!🌹
از توكلت تو را همين بس كه
براى خود روزى رسانى جز
خداوندِ سبحان نبينى ..
-امامعلیعلیهالسلام-
غررالحكم؛حدیث۴۸۹۵
#بهامیدفرداییروشن
#شبتونبخیر