کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ ܫܦ̇ـــߊܦ̇ߺܙ و حـܥܼــߊܥ̣ߺ
#سلام_بر_ابراهیم #قسمتنودنهم ﷽ وقتــی تصمیم گرفتیم کاری در مورد آقا ابراهیــم انجام دهیم، تمام
#سلام_بر_ابراهیم
#قسمتصدم
﷽
این حرف ما نیست. قرآن می گوید شهدا زنده اند. شهدا شاهدان این عالمند
!و بهتر از زمان حیات ظاهری خود، از پس پرده خبر دارند
در دوران جمــع آوری خاطرات برای این کتاب، بارها دســت عنایت خدا
و حمایت های آقا ابراهیم را مشاهده کردیم! بارها خودش آمد و گفت برای
!!مصاحبه به سراغ چه کسی بروید
اما بیشــترین حضور آقا ابراهیم و دیگر شهدا را در حوادث سخت روزگار
.شاهد بودیم
این حضور، در حوادث و فتنه هائی که در سال های پس از جنگ پیش آمد
.به خوبی حس می شد
در تیرماه سال ۱۳۷۸ فتنه ای رخ داد که دشمنان نظام بسیار به آن دل خوش
.کردند! اما خدا خواست که سرانجامی شوم، نصیب فتنه گران شود
در شــب اولی کــه این فتنه به راه افتاد و زمانی که هنوز کســی از شــروع
!درگیری ها خبر نداشت، در عالم رویا سردار شهید محمد بروجردی را دیدم
ایشــان همــه بچه های مســجد را جمع کرده بــود و آن ها را ســر یکی از
!چهارراه های تهران برد
درســت مثل زمانی که حضرت امام وارد ایران شــد. در روز ۱۲ بهمن هم
.مسئولیت انتظامات با ایشان بود
من هم با بچه های مســجد در کنار برادر بروجردی حضور داشتم. یکدفعه
دیدم که ابراهیم هادی و جواد افراسیابی و رضا و بقیه دوستان شهید ما به کنار
!برادر بروجردی آمدند
خیلی خوشحال شدم. می خواستم به ســمت آن ها بروم، اما دیدم که برادر
بروجردی، برگه ای در دست دارد و مثل زمان عملیات، مشغول تقسیم نیروها
!در مناطق مختلف تهران است
او همه نیروهایــش از جمله ابراهیم را در مناطق مختلف اطراف دانشــگاه
!تهران پخش کرد
!صبح روز بعد خیلی به این رویا فکر کردم. یعنی چه تعبیری داشت؟
تا اینکه رفقای ما تماس گرفتند و خبر درگیری در اطراف دانشگاه تهران و
!حادثه کوی دانشگاه را اعام کردند
.تا این خبر را شنیدم، بلافاصله به یاد رویای شب قبل خودم افتادم
،فتنه ۷۸ خیلی سریع به پایان رسید. مردم با یک تجمع مردمی در ۲۳ تیرماه
.خط بطلانی بر همه فتنه گرها کشیدند
در آن روز بــود کــه علی نصرالله را دیدم. با آن حــال خراب آمده بود در
.راهپیمائی شرکت کند
.گفتم: حاج علی، تمام این فتنه را شهدا جمع کردند
حاج علی برگشــت و گفت: مگه غیر از اینه؟! مطمئن باش کار خود شهدا
.بوده
ادامه دارد....