eitaa logo
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ‌ ܫܦ̇ـــߊ‌ܦ̇ߺܙ‌ و حـܥܼــߊ‌ܥ̣ߺ
783 دنبال‌کننده
18.7هزار عکس
9.2هزار ویدیو
334 فایل
♦️حجاب من نشانه ایمان وولایتمداری ام است. 🌴کانال سنگر عفاف وتربیت👇 https://eitaa.com/dadhbcx ادمین @GAFKTH @Sydmusaviمدیر ⠀ 🌴 قرارگاه بسوی ظهور https://eitaa.com/dadhbcx/50553
مشاهده در ایتا
دانلود
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ‌ ܫܦ̇ـــߊ‌ܦ̇ߺܙ‌ و حـܥܼــߊ‌ܥ̣ߺ
چرا تخصص ها را به کسانی می دهیم که مادر نیستند؟! این تخصص ها را باید به مادر داد. و ما در حال انجام
علمی که در راه است و هنوز افشاء نشده تمام نظریات هوش را ابطال می کند. مواظب باشید و این قدر آلوده ی موضوع هوش نشوید که وقتی ابطال شد ببینیم که قربانی شده ایم. چرا هوش عقلانی نسبت به هوش های دیگر این قدر مهم شده است؟ چون صنعت رشد کرد و هوش عقلانی وجه ی بیشتری پیدا کرد و دنیای صنعتی مهندس و تکنسین نیاز دارد و هوش و عقل می خواهد نه عاطفه و معنویت. هوش عقلانی می خواهد که بتواند تکنولوژی را اداره کند نه چیز دیگری. پیاژه 50 سال روی هوش کودک کار کرد و احساسات را رد کرد و هوش را مقدم دانست. در نتیجه هوش و عقل مطلق شدند. امروزه فجایع در دنیا را انسان های باهوش ولی نامتعادل که فقط یک وجه ذهنشان تقویت شده به بار می آورند امروزه خیلی از مسائلی که دانشمندان به آن ها پی برده اند، دانشمندان ما قرن ها پیش به آن ها رسیده بودند ولی با خودشان دفن کردند و حتی به فرزندانشان هم انتقال ندادند چون معتقد بودند: «ویزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه» تا تزکیه نشویم نباید علم کسب کنیم. ماشین را دست راننده ی قابل می دهند که تجربه دارد نه دست کودک (ادامه دارد...) {قسمت15} [مباحث کودک متعادل]
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ‌ ܫܦ̇ـــߊ‌ܦ̇ߺܙ‌ و حـܥܼــߊ‌ܥ̣ߺ
علمی که در راه است و هنوز افشاء نشده تمام نظریات هوش را ابطال می کند. مواظب باشید و این قدر آلوده ی
در حال حاضر چه قدر سرمایه صرف تغذیه، لباس، مسکن و درمان می شود؟ میلیاردها هزار دلار، میلیون ها نفر، هکتارها زمین، بیمارستانها و.. همه مشغول کارند که ما سه وعده غذا بخوریم لباس بپوشیم ومسکن داشته باشیم و خونه های ما پر از وسایل باشد؟ حال این فقط برای سلامت و رفاه بعد جسمانی ماست حال چه قدر نیروی انسانی و سرمایه صرف می شود که به این جسم آسیب بزنند؟ دخانیات، مشروبات الکلی، مواد مخدر؛ اسلحه ها، بمب ها و ... این تعارض ها نتیجه ی این است که فقط یک بُعد از مغز و ذهنمان رشد کرده است و آن هوش عقلانی است. و در رأس تمام این مسائل دانشمندان و متخصصین هستند. حال ببینید ما چه قدر عجله داریم که وارد این سیستم شویم!!! آیا ما بچه های باهوش می خواهیم که به این کارها دامن بزنند؟ یا این که هوش متعادل داشته باشند. ذهن کودک در اثر تجربه در محیط شکل می گیرد. تجربه یعنی: کشف، پردازش، ابداع. که حاصل آن احساس خوشایند است. هر وقت ما احساس خوشایند داریم یعنی ذهن مشغول درست کار کردن است و این فرآیند رشد است کشف یعنی دیدن؛ دیدن و مشاهده یعنی به کار گرفتن حواس پنجگانه؛ کشف یعنی اطلاعاتی که کودک از حواس پنجگانه دریافت می کند. کشف زمانی کشف است که حضور در آن باشد.حضور یعنی حضور ذهن و بودن در لحظه ی اکنون. بچه ها همیشه در لحظه ی اکنون هستند. اما بزرگترها تنها جایی که نیستند، لحظه ی اکنون است یا در حسرت گذشته اند یا نگران آینده اند. (ادامه دارد...) {قسمت16} [مباحث کودک متعادل]
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ‌ ܫܦ̇ـــߊ‌ܦ̇ߺܙ‌ و حـܥܼــߊ‌ܥ̣ߺ
در حال حاضر چه قدر سرمایه صرف تغذیه، لباس، مسکن و درمان می شود؟ میلیاردها هزار دلار، میلیون ها نفر،
کودک وقتی یک کرم می بیند و با او مشغول می شود دیگر تمام دنیا برایش آن کرم است؛ زمانی که کرم وول می خورد و کودک مشاهده می کند لحظه به لحظه در حال انجام کشف است؛ حال پدر و مادر می رسند و این لحظه را برهم می زنند که در نتیجه ی آن کودک دچار عدم تمرکز و دقت می شود. در حال حاضر چه قدر مسئله ی بیش فعالی در بچه ها شایع شده است؟ چون دقت و تمرکز ندارند. منتهی می دانید این مشکل چه موقع خودش را نشان می دهد؟ زمانی که کودک مدرسه می رود و مادر اصلاً متوجه نیست که چه آسیبی به کودک زیر سه سالش وارد کرده و اثرش را در سنین مدرسه متوجه خواهد شد. عدم تمرکز و دقت (بیش فعالی) ، همان موقعی که به کودک گفتیم «نکن» و همان موقعی که نظم، نظافت، آموزش و تربیت را به بدترین شکل اجرا کردیم، پدید می آید. دقت و تمرکز بچه ها را به هم می زنیم بعد از کلاس اول می بریمش کلاس تست تیزهوشان. پایه را خراب می کنیم بعد می خواهیم سقف بزنیم و بعد ناراحت می شویم که چرا سقف نمی ماند! خوب مسلمه چون پایه ندارد، این سقف تکیه گاه لازم دارد. با این فشارها بچه را دچار آشفتگی ذهنی می کنیم. (ادامه دارد...) {قسمت17} [مباحث کودک متعادل ]
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ‌ ܫܦ̇ـــߊ‌ܦ̇ߺܙ‌ و حـܥܼــߊ‌ܥ̣ߺ
کودک وقتی یک کرم می بیند و با او مشغول می شود دیگر تمام دنیا برایش آن کرم است؛ زمانی که کرم وول می خ
پردازش چیست؟ نکته ی مهم ذهن پردازش است. وقتی مشاهده و کشف در لحظه اتفاق افتاد، کار ذهن، این دستگاه عظیم شروع می شود. دقیقاً مشکل ما در پردازش است. بچه های ما وخودما از نظر پردازش ذهنی ضعیف هستیم. در پردازش چه اتفاقی می افتد؟ در پردازش، استعدادهای نهفته و بالقوه تبدیل به بالفعل می شوند. ما یک سری استعدادهای بالقوه داریم که یکی از این استعدادها، درک جزء از کل است. کودک این درک را در تجربه کسب می کند و در بازی ها رشد می کند و شکوفا می شود. کودک در تجربه ها دائم در حال پرسیدن چرا در ذهنش است که در ادامه ی بازی ها و تجربه ها به پاسخ چراهایش می رسد؛ اصلاً نمی تواند پاسخ ها و درک هایی که به دست آورده است را به زبان بیاورد و بیان کند ولی می فهمد. زیر 6 سال پایه ها در حال ساخته شدن است پس جلوی ساخته شدنش را نگیریم. بچه ها در اتاق بازی، درک فلسفی و عرفانی پیدا می کنند. کودک از لحظه ای که وارد اتاق بازی می شود، می سازد ، تخریب می کند،شادی می کند و بعد که زمان تمام می شود سازه ای را که ساخته، می گذارد و خوشحال و خندان می رود بیرون. ادیان وپیامبران آمده اند بگویند که شادمانه وارد دنیا شو، بازی ات را انجام بده، بسازو لذت ببر ولی تا اعلام کردند که زمان تمام شد بگذار و برو همه چیز برای لذت بردن تو این جا آماده است ولی متعلق به تو نیست، در این مدتی که هستی لذت ببر و بعد خدا نگهدار؛ چیزی با خودت نمی بری، این درک معنوی دراتاق بازی برای کودک حاصل میشود. (ادامه دارد...) {قسمت18} [مباحث کودک متعادل]
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ‌ ܫܦ̇ـــߊ‌ܦ̇ߺܙ‌ و حـܥܼــߊ‌ܥ̣ߺ
پردازش چیست؟ نکته ی مهم ذهن پردازش است. وقتی مشاهده و کشف در لحظه اتفاق افتاد، کار ذهن، این دستگاه ع
اگر بچه باهوش میخواهید باید حرکت کند. هوش یعنی مهارت فکری و مهارت جسمی، سازگار با محیط. حرکت زیربنای کسب این مهارت ها است. حالا ما دائم به بچه ها میگیم که: بشین، وول نزن، جُنب نخور، ورجه وورجه نکن. در صورتی که حرکت عامل رشد است. بچه ای باهوش می شود که زیاد حرکت کند. اما ما، بچه هایی که حرکت می کنند را بیش فعال می گوییم و ریتالین به او می دهیم که بنشینه و دیگه تکون نخوره. کودک در اتاق بازی علاوه بر تجزیه و ترکیب، مهارت های دیگر مثل ترتیب منطقی، کوچک به بزرگ را فرا می گیرد. ترتیب منطقی هم از استعدادهای نهفته است که برای بالا رفتن مهارت ریاضی، باید شکوفا شود. مقایسه یک مهارت است. ما مهارت قیاس نداریم چون اگر این مهارت را داشتیم این قدر کلاه سرمان نمی رفت. چرا این قدر اشتباه می کنیم؟ چون خیلی از کارها با قیاس انجام می شود 🔸درک جزء از کل 🔸 تجزیه و ترکیب 🔸 ترتیب منطقی و قیاس همه اینها مهارت های فکری هستند. که پایه ی آن ها زیر سه سالگی باید ساخته شود. (ادامه دارد...) {قسمت19} (مباحث کودک متعادل)
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ‌ ܫܦ̇ـــߊ‌ܦ̇ߺܙ‌ و حـܥܼــߊ‌ܥ̣ߺ
اگر بچه باهوش میخواهید باید حرکت کند. هوش یعنی مهارت فکری و مهارت جسمی، سازگار با محیط. حرکت زیربنای
مهارت های مختلف را کسی به کودک یاد نمی دهد و نباید هم یاد بدهد؛ بلکه کودک در تجربه های خودش آن ها را فرا می گیرد. بعضی ازوالدین مثلاً اصرار می کنند که کودکشان شمردن را یاد بگیرد خوب تا میلیون بشمارد چه فایده ای برای کودک دارد؟ وقتی مفهوم آن را فرا نگرفته. اگر کودک فقط مفهوم یک تا ده را درک کند، ریاضی را به طور کل فرا گرفته است. مفهوم اضافه شدن، کم شدن همه مهارت های فکری هستند که خود کودک باید به دست بیاورد نه با آموزش والدین تا با کمک این مهارت ها بتواند پردازش کند. یکی از مسائلی که در کودکان وجود دارد ولی در ما بزرگسالان از بین رفته است، درک عظمت و بی کرانگی و درک وفور است. ما بزرگ ترها درک وفور نداریم به همین دلیل هم نا امن هستیم. اتاق لگو یکی از هدف هایش این است که درک وفور را در بچه ها تقویت کند. بساز و برو، یک مفهوم عرفانی است؛ و این که همه چیز هست، نترس و فقط به ساختن فکر کن؛ این ها همه درک فلسفی هستند. قدیمی ها می گفتند که بچه باید چشم و دل سیر بار بیاید. اما بچه های ما محدود بار می آیند چون درک عظمت و درک وفور ندارند. ذهن ما از هستی کوچک است و این همه وفور را نمی بینیم. (ادامه دارد...) {قسمت20} [مباحث کودک متعادل]
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ‌ ܫܦ̇ـــߊ‌ܦ̇ߺܙ‌ و حـܥܼــߊ‌ܥ̣ߺ
مهارت های مختلف را کسی به کودک یاد نمی دهد و نباید هم یاد بدهد؛ بلکه کودک در تجربه های خودش آن ها را
سه عامل بازوهای مهم در پردازش هستند وکودک از آنها در پردازش استفاده میکند 1- حافظه در مرحله ی پردازش وقتی که اطلاعات می آیند، اول در یک جای موقت آن ها را جمع می کند. سپس اطلاعات کدگذاری می شوند و هر کدام به مکان مخصوص خود فرستاده می شوند. هر وقت که به این اطلاعات نیاز پیدا کنیم، رمز گشایی می شوند و بعد از اتمام استفاده دوباره کُد بندی می کند و سرجای خودش می گذارد. این یک حافظه سیستماتیک و فعال است. اما ما از حافظه برای حفظ کردن استفاده می کنیم. هر چه که به حافظه می دهیم، عین همان را می خواهیم و از آن فقط انبارداری می خواهیم. نتیجه این می شود که ظرفیت همه ی انبارها پر است. دو عامل که حفظ کردن را درذهن کودک نهادینه میکند: ۱: امتحان وسوال ۲.جایزه و تشویق بی مورد به همه والدین توصیه می کنیم که بر وسوسه سؤال غلبه کنید. همه چیز به بچه ها بگویید ولی هیچ چیز از بچه ها نپرسید. وقتی از بچه ها سوال میپرسم یا می خواهیم ببینیم که یاد گرفته اند یا نه؟ یعنی یا می توانند تکرار کنند یا نمی توانند! اولین آسیبش این است که کسی که نمی تواند تکرار کند خنگ است، زدن برچسب.! ما سوال می کنیم که نقاط ضعف کودک را پیدا کنیم. وقتی نقاط ضعف کودک را پیدا می کنیم و در صدد برطرف کردن آن برمی آییم در واقع شخصیت کودک را از بین می بریم. ما عادت نداریم که نکات مثبت همدیگر را ببینیم. حتی در مورد همسرها هم همین گونه عمل می کنیم؛ با قصد خیر هم این کار را انجام می دهیم می خواهیم درست بشوند و نقاط ضعف شان را برطرف کنیم. از بچه ها سؤال نکنید و دنبال نقطه ضعف نگردید چون در آن حالت تمام ذهن کودک پر می شود از حفظیات تا هر زمان که پدر و مادر خواستند بتواند اجرا کند. جملات انگلیسی، شعر و...... وسط مهمونی ممکنه مادر بگه به انگلیسی بگو "این دست من است" پس کودک باید آماده باشد ودایم ذهن پر از محفوظات به همراه خواهد داشته باشد که جواب بدهد و این باعث میشود ذهنش مختل شود. (ادامه دارد...) {قسمت21} [مباحث کودک متعادل
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ‌ ܫܦ̇ـــߊ‌ܦ̇ߺܙ‌ و حـܥܼــߊ‌ܥ̣ߺ
سه عامل بازوهای مهم در پردازش هستند وکودک از آنها در پردازش استفاده میکند 1- #حافظه حافظه در مرحله
سه عامل بازوهای مهم در پردازش هستند وکودک از آنها در پردازش استفاده میکند 2. جایزه وتشویق بی مورد: از دیگر عواملی که حفظ کردن را در ذهن کودک نهادینه می کند جایزه وتشویق است. انسان ها نیاز به تأیید دارند و ما باید تأییدشان کنیم. هر عملی که کودک انجام می دهد باید تأیید مثبت شود اما وقتی تشویق بی جا می کنیم و به خصوص بحث جایزه را مطرح می کنیم این حفظ کردن ها الگوی کودک می شود.  امروزه درمدارس تیزهوشان چه اتفاقی می افتد؟ از کلاس اول ابتدایی شروع می کنند برای کنکور تیزهوشان راهنمایی! حجم محفوظات را زیاد می کنند و وقتی تکرار بالا می رود دیگر کودک به ابداع نمی رسد و به انباشت می رسد. این انباشت ذهنی (محفوظات) برای کودکان احساس ناخوشایندی دربر دارد.انباری ازکتاب،درس فرمول و مسئله برای اینکه درکنکور تیزهوشان شرکت کنم و بین آدم هایی که محفوظات راانباشت کرده اند ذهن من انباشته ترو پرتر باشد.وجایزه اش قبول شدن درتیزهوشان باشد. تا به حال ندیده ام بچه ای را که مدرسه ی تیزهوشان برو دو نشاط کودکانه داشته باشد چون تمام ذهنش درگیر انباشت الگوهای تکراریست. بله همه جا تیزهوش هست واین که همه ی بچه هانابغه اند، یک اصل علمی است ولی نابغه بودن نهفته و بالقوه است. در کشورهایی که درست عمل می کنند اگر در مدرسه ایی تشخیص داده شود بچه ایی تیز هوش است بلافاصله ترتیبی داده می شود که هیچ کس متوجه نشود به خصوص خودش، فقط معلم و مشاوره ی آموزشی اطلاع داشته باشند. حتی گاهی به والدین کودک هم ابراز نمی کنند وطوری برنامه ریزی میشود که این کودک تیزهوش نمراتش از میانگین نمرات کلاس پایین تر باشدبرای اینکه ارتباطش باانسان های دیگر مخدوش نشود وخودش را برتر نبیند واین ادامه پیدا می کند تا در دانشگاه به او اعلام می شود که تیزهوش است درست زمانی که زمان بهره وری اوست. وحال ما بچه های معمولی مان را با تلقین تیزهوش می کنیم و ارتباطشان را با اجتماع قطع می کنیم وآنها را به لاک تنهایی شان می بریم فقط به این خاطر که تیزهوش هستند درحالیکه انسان تیزهوش در مرحله ی دانشگاه باید متوجه تیزهوشی خود بشود. (ادامه دارد...) {قسمت22} [مباحث کودک متعادل]
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ‌ ܫܦ̇ـــߊ‌ܦ̇ߺܙ‌ و حـܥܼــߊ‌ܥ̣ߺ
سه عامل بازوهای مهم در پردازش هستند وکودک از آنها در پردازش استفاده میکند 2. جایزه وتشویق بی مورد:
ما با سوال و جایزه بچه ها را شرطی می کنیم درست مثل کاری که با حیوانات سیرک می کنند. در سیرک اگر حیوان آن کاری که مربی می خواهد را انجام دهد پاداش می گیرد و دایم تکرار می کند. این حالت دقیقاً در ذهن منفعل (ذهن بسته) اتفاق می افتد. ذهن فعال یاباز در جهت هستی است؛ تجربه می کند و کشف می کند و رشد می کند و شکوفا می شود وباز می شود. ذهن فعال یا باز درجهت هستی است؛ تجربه می کند و کشف می کند، رشد می کند، شکوفا می شود و باز می شود.   ذهن منفعل یابسته از یک جایی حدود 7سالگی شروع می کند به بسته شدن، آرام آرام بسته می شود و حتی ممکن است کامل بسته شود، دیگر بالا نمی رود و رشد نمی کند و فربه میشود یعنی نیروی سایقی که برای رشد وجود دارد به جای اینکه صرف رشد ذهن شود صرف پهن شدن آن می شود و تحت فشار قرار می گیرد و دیگر کار نمی کند. ما با نا امن کردن وخشونت و ایجاد ترس برای کودک، مانع ازکشف، دیدن، کنجکاوی او می شویم. یکی ازدلایل بسته شدن ذهن، عدم وجود امنیت است. ذهن خودش رامی بندد و به قلعه ی تنهایی می رود. القاءشروع می شود یعنی دیگر ما چیزی را نمی بینیم، آن چیزی را می بینیم که به ما القاء شده. امروزه القاء یک اصل مهم در تبلیغات است و درکل، کار تبلیغات القاءاست. (ادامه دارد...) {قسمت23} [مباحث کودک متعادل ]
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ‌ ܫܦ̇ـــߊ‌ܦ̇ߺܙ‌ و حـܥܼــߊ‌ܥ̣ߺ
ما با سوال و جایزه بچه ها را شرطی می کنیم درست مثل کاری که با حیوانات سیرک می کنند. در سیرک اگر حیوا
در جلسه ایی با نوجوانان در بحث نیاز وخواسته ها راجع به تکنولوژی صحبت کردیم از آنها پرسیدم که گوشی موبایل چیه؟ گفتند ما نیاز داریم. گفتم چه نیازی به تلفن همراه دارید؟ تاده سال پیش که تلفن همراه نبود بشریت رشد نمی کرد؟ ماخودمان آگاهانه انتخاب نمی کنیم که به چه چیزهایی نیاز داریم بلکه به ما می گویند که شما چه نیازی دارید(ارائه ی الگو) واگراین نیازرا دریافت نکنی خوشبخت نیستی. به ما القاء می شود که تو نیاز به یک گوشی داری، با یک خط خاص که این امکانات را داشته باشد و اگر این ها را نداشته باشی نتیجه اش احساس ناخوشایند خواهد بود. هر عضوی از بدن ما اگر مطابق قانون طبیعت و نظام آفرینش کارکند، پیر نمی شود مغز هم اگر درست کار کند جوان و فعال می ماند. حتی مسن ترین افراد به صورت جوان ناکام از دنیامی روند. نسبت وزن مغز انسان با بدنش در مقایسه با بقیه ی پستانداران خیلی بیشتر و بزرگتراست. حداقل باید صد سال به بالا عمر کنیم ولی 50، 60، 70 سالگی فوت می کنیم یا اگر فردی در 80 سالگی بمیرد می گوییم «خب دیگه بسش بود خیلی هم عمرکرده بود.» ما درمسیر نظام آفرینش قرار نداریم. (ادامه دارد...) {قسمت24} [مباحث کودک متعادل ]
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ‌ ܫܦ̇ـــߊ‌ܦ̇ߺܙ‌ و حـܥܼــߊ‌ܥ̣ߺ
در جلسه ایی با نوجوانان در بحث نیاز وخواسته ها راجع به تکنولوژی صحبت کردیم از آنها پرسیدم که گوشی مو
ما به جای پردازش ذهنی یک نکته را وارد ذهنمان می کنیم ومتوقف می شویم و اجازه می دهیم که تمام ذهن ما راهمین یک مسئله اشغال کند ومملو از انباشت می کنیم. حال این انباشت ممکن است دوست یا همسر یا کنکور و یا هر چیز دیگر باشد. وقتی ذهن قدرت پردازش نداشته باشد یک موضوعی را که به آن بدهیم آن موضوع را دائماً تکرارمی کند و به انباشت می رسد. وقتی انباشت کرد از مسیر خارج می شود وقدرت پردازش نخواهد داشت حال ما باید کاری کنیم که برگردد. برای اینکه این اتفاق ها برای بچه هایمان نیفتد محیط را باید غنی کنیم. وقتی ذهن بهم می ریزد قدرت تفکر پایین می آید تفکر که پایین بیاید کاهش هوش هم صورت می گیرد و تکرار، جایگزین پردازش می شود و در نتیجه حفظ کردن صورت می گیرد درحالیکه حفظ کردن اصلاًبه تشکیل شبکه عصبی هیچ کمکی نمی کند. شبکه عصبی از اتصال سلول های عصبی وتشکیل میدان های مغناطیسی فقط و فقط دراثر تجربه به وجودمی آید نه با حفظ کردن. وقتی تکرار جایگزین پردازش شد و شبکه ی عصبی شکل نگرفت قدرت هوش ضعیف می شود و باانباشت مطالب درمغز، دیگر قدرت عامل شدن را نخواهیم داشت وحافظه به جای اینکه سیستماتیک عمل کند ورمز گردانی را به طور کامل انجام دهد تبدیل می شود به یک انبار مطالب راکد. دیدید گاهی می گوییم که من دیگه هیچی یادم نمی مونه! خب برای اینکه اینقدر داستان های گذشته را در ذهنمان مرور کرده ایم که دیگرحافظه قدرت هیچ چیزدیگری را ندارد. هدف مااین است که به والدین آگاهی بدهیم تامحیط زندگی کودک را در 6 سال اول قبل از سن ورودش به جامعه غنی کرده تا شخصیت واقعی او ساخته شود یعنی "پی" محکم ساخته شود زمانی که شخصیت واقعی کودک شکل بگیرد و پی مستحکم باشد دیگر هنجارهای جامعه اورا آزار نخواهد داد. (ادامه دارد....) {قسمت25} [مباحث کودک متعادل ]
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ‌ ܫܦ̇ـــߊ‌ܦ̇ߺܙ‌ و حـܥܼــߊ‌ܥ̣ߺ
ما به جای پردازش ذهنی یک نکته را وارد ذهنمان می کنیم ومتوقف می شویم و اجازه می دهیم که تمام ذهن ما ر
چگونه ذهن منفعل را به ذهن فعال تبدیل کنیم در ابتدا راهکارهایی که ارائه می کنیم برای شما والدین است. چون اگر والدین ذهن فعال داشته باشند، بچه ها نیز ذهن فعال خواهند داشت و خواهند توانست ذهن منفعل را به ذهن فعال تبدیل کنند. ما گفتیم هر انسانی از خودش، سه درک: مقصر، مظلوم و مسئول دارد. درک مقصر و مظلوم متعلق به ذهن منفعل یا بسته هستند و درک مسئول متعلق به ذهن باز یا فعال است. درک مقصر دارای واکنش  یا احساس درونی سرزنش است؛ واکنش بیرونی او عذرخواهی، توجیه و فرار است و خودش را به همه بدهکار می داند و خودش را باید فدای همه بکند. درک مظلوم احساس یا واکنش درونی تنهایی دارد با خودش سوگواری و عزاداری دارد و مرتب برای خودش دل می سوزاند و عزاداری می کند و واکنش بیرونی اش یعنی رفتارش: غر زدن، شکایت از زمین و زمان، بچه ها، همسر و مادر شوهر وغیره می باشد. مقصر به همه بدهکار است و مظلوم از همه طلبکار ومسئول از همه سپاسگزار است و می گوید: خدارو شکر که این مسائل پیش آمد که باعث رشد من می شوند. مقصر همیشه منتظر مجازات و جهنم است مظلوم همیشه توقع بهشت دارد "انشاءالله به بهشت می روم" اما مسئول همیشه در بهشت و آرامش زندگی می کندو سپاسگزار است. برای تغییر، فقط خودتان را نگاه کنید و هر عملی که می کنید بدون سرزنش بررسی کنید و مدام از خودتان بپرسید این کار یا تصمیم یا حرف با کدام درک بود؟ برای درک مقصر و مسئول مثالی میزنم. من یک لیوان چای داغ در دست دارم و به یک دوست تعارف می کنم اما لیوان از دست من می افتد و روی پایشان می ریزد، لباسشان کثیف می شود پایشان می سوزد، حال اگر من درک مسئول داشته باشم: مسئولیت کارم را به عهده می گیرم ابراز تأسف می کنم عذرخواهی می کنم لباسشان را می شورم یا می دهم خشکشویی، محل سوختگی را پماد می زنم یا دکتر می برمشان واشتباهم را جبران می کنم و تمام می شود. مسئول وقتی بها می پردازد و جبران می کند قضیه برایش تمام می شود.  اما وقتی درک مقصر داشته باشم خودم را ول نمی کنم، چند دست لباس برای دوستم می خرم تا بلکه جبران شود و اگر 20 سال هم از قضیه بگذرد باز هم می گویم عجب غلطی کردم و هر وقت یادم بیفتد عذاب می کشم و همیشه خودم را سرزنش می کنم. (ادامه دارد...) {قسمت26} [استادسلطانی]
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ‌ ܫܦ̇ـــߊ‌ܦ̇ߺܙ‌ و حـܥܼــߊ‌ܥ̣ߺ
چگونه ذهن منفعل را به ذهن فعال تبدیل کنیم در ابتدا راهکارهایی که ارائه می کنیم برای شما والدین است.
سه عامل مهم درپردازش ذهنی کودک: 1.حافظه حافظه ی سیستماتیک مطالب را ثبت می کند، در زمان خودش آن ها را باز می کند و دوباره کدگذاری کرده و سرجای خودش می گذارد. بدون ایجاد خستگی. علت این که ذهن های ما خسته است این است که از حافظه مان خوب استفاده نمی کنیم و حافظه های ما غیر سیستماتیک شده است  2. تقلید عامل دوم پردازش تقلید است. رشد ذهنی ومغزی کودک با تقلید انجام می شود و تقلید را باید در پردازش استفاده کنیم نه همه جا درادامه تقلیدهای مخرب راخواهیم گفت. کودک بخشی از صحبت کردنش را از والدین تقلید می کند. وقتی با نوزاد صحبت می کنید، درست روبه روی او باشید تا حرکات لب های شما را ببیند. 3. تکرار  عامل سوم تکرار است. اما نه در تجربه. کودک با تکرار زیاد یاد می گیرد. دیدید کودک گاهی به یک داستان بند می کند و می خواهد که بارها آن را برایش تکرار کنید؟ این جا تکرار هست اما در این تکرار کشف وجود دارد. ذهن کودک به دلیل فرم خاصی که دارد همیشه به دنبال کشف است، هرگز عادت نمی کند، به هر چیزی که عادت کند بلافاصله به دنبالش ترک عادت می آید و کنار می گذارد. بارها دیدیم بچه ها بعضی از اسباب بازی ها را فقط یک بار بازی می کنند و بعد کنار می گذارند چون دیگر چیز جدیدی برایشان ندارد. کودک عادت نمی کند این بزرگسال است که عادت می کند. عادت به ذهن نیمه آگاه می رود و در آنجا ماندگار می شود که بعداً این موضوع را بررسی خواهیم کرد. (ادامه دارد...) {قسمت27} [مباحث کودک متعادل]
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ‌ ܫܦ̇ـــߊ‌ܦ̇ߺܙ‌ و حـܥܼــߊ‌ܥ̣ߺ
سه عامل مهم درپردازش ذهنی کودک: 1.حافظه حافظه ی سیستماتیک مطالب را ثبت می کند، در زمان خودش آن ها ر
در 6 سال اول قدرت یادگیری و عقل و خرد کودک با هم متناسب نیستند. قدرت یادگیری کودک بسیار بالاست ولی عقل به آرامی رشد می کند. اوج توانایی و قدرت یادگیری کودک در 3 سالگی است و عقل در این سن در پایین ترین سطح است. این فاصله ای که وجود دارد وظیفه ی مادر را سنگین می کند. منظور از عقل، شناخت و مهارت است که کودک در این دوران شناخت ندارد، مهارت ندارد و توانایی اش کم است، خطر می کند که وظیفه ی پدر ومادر این است که این خلأ را با حمایت کودک پرکنند، اما ما بازدارندگی می کنیم.  از حدود 3 سالگی قدرت یادگیری کم کم کاهش پیدا می کند و در 7سالگی این دو نمودار به هم می رسند و درک انتزاعی شروع می شود. در 3 سال اول در مغز کودک پنج فایل یا پنج بسته باز وجود دارد و حواس پنجگانه مستقیم در جای خودشان می روند به همین دلیل کودک وقت زیادی برای پردازش نیاز دارد چون کشف و دریافت اطلاعات بسیار بالاست و کودک حتماً باید بخوابد تا این سنگینی را متعادل کند به همین دلیل است که نوزاد خیلی می خوابد چون پردازش مغزش خیلی خیلی بالاست. ما والدین به دلیل ذهنیتی که داریم و چهار عامل « نظافت، نظم، آموزش و تربیت»، از 3 سالگی مانع کودک می شویم و جلوی توانایی های کودک را می گیریم و در نتیجه تعادل بین توانایی و عقل و شناخت کودک را برهم می زنیم که در این حالت میزان هوشمندی پایین می آید. بچه ها احتیاج به حمایت دارند نباید مانع تلاش آنها شویم. (ادامه دارد...) {قسمت28} [مباحث کودک متعادل]
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ‌ ܫܦ̇ـــߊ‌ܦ̇ߺܙ‌ و حـܥܼــߊ‌ܥ̣ߺ
در 6 سال اول قدرت یادگیری و عقل و خرد کودک با هم متناسب نیستند. قدرت یادگیری کودک بسیار بالاست ولی ع
یکی از توانایی های پردازش که اگر درست استفاده شود بسیار عالی است و اگر در جای خودش از آن استفاده نشود بسیار مخرب است است. گفتیم هر تجربه ی حواس پنجگانه یک اتصال سیناپسی در مغز به وجود می آورد که در اثر تکرار آن تجربه، تبدیل به میدان مغناطیسی می شود. (رفتار و عکس العمل والدین) یک اتصال عاطفی در کنار این اتصال حاصل از تجربه به وجود می آید در واقع یک حس به وجود می آورد. یعنی هر تجربه ایی که کودک می کند، یک علامت هم در کنار آن ثبت می شود، خود تجربه به توانایی مغز کمک می کند و بخش عاطفی آن می گوید که این تجربه چطور انجام شده؟ احساس خوشایند یا احساس ناخوشایند، و کودک به این ترتیب شرطی می شود. کودک برای اولین بار یک لیوان آب را در دستش می گیرد، کودکی که برای اولین بار لیوان پر از آب را می بیند برایش هیچ فرقی بین آب و لیوان قایل نیست. چه موقع این تفاوت را متوجه می شود؟ وقتی لیوان را پرت می کند زمین! حالا یکی ریخت(آب) ویکی جیرینگ شکست (لیوان). این تجربه در مغز ثبت می شود و میدان مغناطیسی تشکیل می شود. حالا آب را فهمیدم و تجربه انجام شد. حالا، کودک چه احساسی را دریافت می کند؟ خودش احساس خوشایند دارد چون کشف همیشه احساس خوب دارد. اگر احساس خوشایند توسط مادر تأیید شود و مادر هم خوشحال شود این احساس تثبیت می شود. کودک باخود میگوید از این کار من خوشش آمد من خوشحال شدم مامان هم خوشحال شد پس "من خوبم، تو هم خوبی" کودک لیوان پر از آب رازمین می میزند لیوان میشکند و زمین خیس میشود کودک ازاین تجربه لذت میبرد چون فرق بین آب ولیوان راکشف میکند حال اگر از این تجربه از طرف مادرتأیید نشود و به کودک احساس ناخوشایند بدهد و با کودک دعوا کند کودک با خودش می گوید: من خوش حال شدم ولی مامان خوش حال نشد، من بدم مامان رو اذیت کردم پس «من بدم، تو خوبی» کودک برای خودش ارزش قایل نیست مادر برایش مهم است؛ اخمهایش رفت تو هم، زد پشت دستم، کودک نتیجه گیری می کند و می گوید انداختن لیوان روی زمین و شکستن آن تجربه خوبی بود اما احساس بدی دارم پس دوستش ندارم، نمی خوام. (ادامه دارد...) {قسمت29} [مباحث کودک متعادل ]
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ‌ ܫܦ̇ـــߊ‌ܦ̇ߺܙ‌ و حـܥܼــߊ‌ܥ̣ߺ
یکی از توانایی های پردازش که اگر درست استفاده شود بسیار عالی است و اگر در جای خودش از آن استفاده نشو
‌ ‌درک مقصر: درکی است که همیشه خودمان رامقصربدانیم وعذاب وجدان واحساس گناه داشته باشیم در کل درک مقصر درکودک به این منوال شکل می گیرد. دائم در هر کاری سرزنش، در هر کاری توبیخ، البته توبیخ های والدین کاملاً از سر دلسوزی است. ما دنبال مقصر نمی گردیم. مادر و پدر می خواهند کودکشان به بهترین نحو تربیت شود و رشد کند اما مرتب به او احساس گناه می دهند و احساس گناه درک مقصر را می سازد. همه ما یک بخش مهمی از شرطی شدن ذهنمان همراه با احساس گناه است. درهر اتفاقی خودمان را مقصرمیدانیم به گونه ایی با ما رفتار شده که حق اشتباه کردن نداریم.اشتباه یعنی گناه و گناه مستوجب کیفر است بنابراین با درک مقصر و احساس گناه بزرگ می شویم و شرطی می شویم. دیده اید وقتی دچار یک اشتباه می شویم چه قدر از وقتمان به سرزنش خودمان می گذرد؟؟؟ (ادامه دارد...) به خودتان وفرزندانتان اجازه اشتباه کردن بدهید ولی مسوولانه پای اشتباهتان بایستید وبدون احساس گناه آن راجبران کنید {قسمت30} [مباحث کودک متعادل ]
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ‌ ܫܦ̇ـــߊ‌ܦ̇ߺܙ‌ و حـܥܼــߊ‌ܥ̣ߺ
‌ ‌درک مقصر: درکی است که همیشه خودمان رامقصربدانیم وعذاب وجدان واحساس گناه داشته باشیم در کل درک مقص
شرطی شدن چه موقعی خوب است؟ وقتی که برای پردازش باشد. از درون احساس خوب بگیرد و از بیرون هم تأیید شود. حالا این شرطی شدن خوب است. یعنی همیشه کودک کامیاب شود و این احساس کامیابی در مقابل؛ تجربه و یک عمل واقعی است. منظور از تأیید هم تأیید ذهنی نیست. دیدید وقتی می خواهیم بچه ها را تشویق کنیم القابی به آنها می دهیم که اصلاً نیستند، چیزهایی را در وجودشان بزرگ می کنیم که اصلاً در ظرفیت کودک نیست.  مثلاً کودکی که تنبک زدن یاد گرفته را هنرمند خطاب می کنیم. هنرمند یعنی چی؟؟؟ این کودک صرفاً می تواند تنبک بزند.و یاموارد دیگر. هنرمند تعریف دارد. اما ما می گوییم تو هنرمندی تو نابغه ایی تو یه دونه ایی و .... وقتی به کودک لقب میدهیم، یاخود شیفتگی ایجاد کرده ایم یا حقارت. وقتی لقب های "بی شعور و کودن و احمق" می دهیم، تحقیر می کنیم و وقتی لقب های "دکتر، مهندس، هنرمند و فرشته"می دهیم،خودشیفته اش می کنیم. بدون اینکه عملی انجام داده باشه و بدون اینکه به کارش اشاره کنیم و کارش را نقد یا تأیید کنیم. تأیید برای کار است، نه برای ذهنیت او. کودک باید عمل کند و تأیید شود و حتی وقتی عمل کرد و عملش اشتباه بود، اشتباهش هم تأیید می شود ولی بعدازاشتباه به اومسوولیت میدهیم تاجبران کند. بچه ها در اشتباه نباید سرزنش شوند. (ادامه دارد...) {قسمت31} [مباحث کودک متعادل
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ‌ ܫܦ̇ـــߊ‌ܦ̇ߺܙ‌ و حـܥܼــߊ‌ܥ̣ߺ
شرطی شدن چه موقعی خوب است؟ وقتی که برای پردازش باشد. از درون احساس خوب بگیرد و از بیرون هم تأیید شود
هوش و یادگیری با مبحث امنیت و شخصیت ارتباط تنگاتنگ دارد که چندین جلسه درباره آن بحث کردیم. امنیت و شخصیت بستر  رشد و هوش  و خلاقیت هستند. بچه ها باید اشتباه کنند و اشتباهشان هم تأیید شود، نه اینکه کار درستی کرده بلکه باید کار یا عمل کودک را از وجود او جدا کنیم؛ کارش را نقد کنیم و وجودش را تأیید کنیم.  کودک را حمایت می کنیم تا مهارتش بالا برود که در 12 سال اول این مسئله از اهمیت بالایی برخوردار است. بگوییم " نه عزیزم اینطوری نیست اینطوریه" به جای " آخه ابله احمق بیشعور هنوز نمی فهمی این اینطوریه نه اونطوری". نقد ِکار همراه تأیید وجود، بچه ها را شرطی مثبت می کند. نقد کار همراه تأیید وجود، بچه ها را شرطی مثبت می کند؛ از درون خودشان احساس خوشایند می گیرند و نیازی به تأیید از بیرون در  بزرگسالی پیدا نمی کنند و نیز نیازی به جایزه و تشویق بیرون پیدا نمی کنند. در شرطی شدن مثبت، بچه ها با احساس خوشایند، قدرت و اعتماد به نفس از درون خودشان تأیید می شوند و هر بار که اشتباه می کنند سپاسگزار هستند وسرخورده نمیشوند چون اشتباه ابزار رشد است. (ادامه دارد...) {قسمت32} [مباحث کودک متعادل]
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ‌ ܫܦ̇ـــߊ‌ܦ̇ߺܙ‌ و حـܥܼــߊ‌ܥ̣ߺ
هوش و یادگیری با مبحث امنیت و شخصیت ارتباط تنگاتنگ دارد که چندین جلسه درباره آن بحث کردیم. امنیت و ش
3نوع درک داریم ✔️درک مقصر ✔️ درک مظلوم ✔️ درک مسوول درک مقصر اشتباه را موجب سرزنش می داند. و دایم خودش راسرزنش میکند درک مظلوم احساس تنهایی و بی کسی می کند و دیگران را مقصر می داند در واقع سرریز درک مقصر است یعنی درک مقصر ادامه پیدا می کند و آنقدر به آن دامن زده می شود تا به درک مظلوم تبدیل می شود، اگر اول خودش را مقصر می دانست حالا دیگر، دیگران را مقصر می داند. درک مسئول است که احساس قدرت می کند. شرطی مثبت درک مسئول می سازد و بچه ها را مسئولیت پذیر می سازد. که اگر اشتباه کردند مسوولیت بپذیرند ومسوولانه اشتباهشان راجبران کنند. درک مقصر: دایم خودمان را مقصر بدانیم وسرزنش بکنیم درک مظلوم: خودمان را مظلوم بدانیم ودیگران را مقصر این دو درک مانع رشد هستند شرطی شدن منفی بچه ها را با درک مقصر و مظلوم بار می آورد. پس بچه ها باید شرطی بشوند منتهی شرطی مثبت. شرطی شدنی که به آنها احساس خوشایند و قدرت و امیدواری و خوش بینی بدهد. (ادامه دارد...) {قسمت33} [مباحث کودک متعادل]
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ‌ ܫܦ̇ـــߊ‌ܦ̇ߺܙ‌ و حـܥܼــߊ‌ܥ̣ߺ
3نوع درک داریم ✔️درک مقصر ✔️ درک مظلوم ✔️ درک مسوول درک مقصر اشتباه را موجب سرزنش می داند. و دایم
ما از ذهنمان یا فعال استفاده می کنیم یا منفعل. تجربه نمی کند حفظ می کند، هر چیزی که من حفظ کردم تحویل بچه ام می دهم، کشف ِ خودم نیست،لذا احساس خوشایندی به من نخواهدداد چون" من" نبودم بلکه به من تحمیل شده است. وقتی محفوظات را منتقل کردیم به جای کشف و دیدن الگو میدهیم." همینه که هست". پس آموزش یعنی الگو دادن. وقتی قبل از سن یادگیری کودک به او یاد دادن را تحمیل کنیم (یعنی ما یک الگو به تو می دهیم تو این الگو را حفظ کن، زبان، شعر و...)و بعد به جای پردازش که خود یک فرآیند است و در برگیرنده ی حافظه و شرطی شدن و تکرار و... است، فقط تکرار به تنهایی را جایگزین می کنیم. عمل نکن، کشف نکن، ابداع نکن فقط الگویی که بهت دادیم را تکرار کن بگو و حفظ شو. هیچ کاری وجود ندارد که نشود جبران کرد به عنوان مثال بدترین حالت ممکن بچه ام را طوری زدم که مُرد! چند سال هم حبس کشیدم حالا اومدم بیرون دوتا راه بیشتر پیش رو ندارم یکی این که دیوانه بشوم و در تیمارستان بستری شوم و یکی دیگه اینکه به دنبال راهی باشم که بچه های دیگر به این بلا دچار نشوند. جبران در هر سطحی امکان دارد هرچه بالاتر رویم در سطوح بالاتر جبران می کنیم. بسیاری از دانشمندان و فیلسوفان ما (در امور مختلف مانند نظریاتشان) در حال جبران هستند و جبران آنها بسیار ارزش والایی دارد. در مورد شخص خودم فرزند پسرم همیشه به من می گفت که بابا خیلی حرف های قشنگی بلدی بزنی اما دوران بچگی ما این کارها را نمی کردی من هم جواب دادم بله من آن موقع این حرف ها را بلد نبودم ولی حالا دارم کار می کنم که تو یاد بگیری و بدانی که با فرزندانت چگونه رفتار کنی.  من در مورد بچه های خودم دیگر نمی توانم جبران کنم بسیاری از صحبت هایی  که می کنم را در مورد بچه های خودم انجام نداده ام؛ اگر دانش ِ امروزم را سی سال پیش داشتم بچه های من به گونه ایی دیگر بزرگ می شدند و حالا من به عنوان یک مسئول تلاش تحقیق می کنم تا شما با فرزندانتان درست رفتار کنید و همین طور بچه های من با فرزندانشان درست رفتار کنند. (ادامه دارد) {قسمت34} [مباحث کودک متعادل ]
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ‌ ܫܦ̇ـــߊ‌ܦ̇ߺܙ‌ و حـܥܼــߊ‌ܥ̣ߺ
ما از ذهنمان یا فعال استفاده می کنیم یا منفعل. #ذهن_منفعل تجربه نمی کند حفظ می کند، هر چیزی که من ح
بنابر نظریه «ژان پیاژه» یکی از معتبرترین نظریه پردازان در زمینهٔ هوش، تولد تا 18 سالگی سال های شکل گیری هوش است. 🔸دوره اول تولد تا ۲سالگی،  (دورهٔ حسی-حرکتی): در این دوره مغز کودک توسط حواس پنج گانه تحریک می شود؛ اتصال ها برقرارمی شوند. در 2سال اول حواس پنجگانهٔ کودک باید فعال باشند.محیط برای او باید غنی باشد. خوب ببیند، بشنود، دست ورزی کند (دست بزند) بو کند و بچشد. مهمترین این ها دیدن و شنیدن است که ما مهمترین را دست ورزی گذاشته ایم. چون معتقدیم محیط زندگی مدرن از نظر رنگ غنی است از نظر صدا نیز غنی است.  نوجوانی داشتیم که در مقطع سوم راهنمایی در اثر مردودی های زیاد ترک تحصیل کرد با یک معلم ریاضی روی او تحقیق کردیم و متوجه شدیم که همه ی دروس او خوب است و فقط در ریاضی مشکل دارد با بررسی ها متوجه شدیم که مفهوم کوچک و بزرگ را از دوران مهدکودک، درک نکرده و مشکل دارد و فقط آن را حفظ کرده است. 🔸دوره دوم 2_6سال. اگر در این دوره بچه ها مفاهیم منطقی و ریاضی و علوم مثل پر و خالی و زبر و نرم و سرد و گرم را درک نکنند و فقط حفظ کنند ذهنشان تبدیل به ذهن منفعل و محفوظات خواهد شد. و بعد در دوران تحصیل به مشکل برخواهند خورد. یکی از دلایل افت بالای تحصیلی بچه ها ی ما در دوران راهنمایی و دبیرستان همین است. (ادامه دارد...) {قسمت35} [مباحث کودک متعادل]
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ‌ ܫܦ̇ـــߊ‌ܦ̇ߺܙ‌ و حـܥܼــߊ‌ܥ̣ߺ
بنابر نظریه «ژان پیاژه» یکی از معتبرترین نظریه پردازان در زمینهٔ هوش، تولد تا 18 سالگی سال های شکل
🔸دوره ی سوم 6 تا 12 سال دوره ی عملیاتی، یعنی عملیات ذهنی انجام می شود؛ درک انتزاعی شروع می شود و ذهن قادر به انجام عملیات ذهنی خواهد شد. آرام آرام سمبل شناسی شروع می شود. خط را می شناسد و قدرت خواندن و نوشتن پیدا می کند. در دوره ی ادراکی (2-6 سال) کودک خط را نمی شناسد سعی نکنید که به او در این سنین خواندن و نوشتن بیاموزید بلکه در این دوره باید مهارت خواندن را به دست بیاورد نه خود خواندن را. در دوره ی عملیاتی ذهن رشد بیشتری پیدا می کند و درک انتزاعی شروع می شود و توانایی شناسایی سمبل اعداد و سمبل حروف را پیدا می کند. 🔸دوره ی چهارم، دوره ی درک مفاهیم انتزاعی است. مفاهیم انتزاعی یعنی مفاهیمی که با حواس پنجگانه درک نمی شوند. یاد دادن در حقیقت از 12 سالگی شروع می شود و در سیستم های جدید آموزشی از 10 سالگی شروع می کنند. تا قبل از 10 سالگی تماماً یادگیری است. اگر یادگیری درست انجام نشود، یاد دادن فایده ای نخواهد داشت و فقط باعث آزار کودک خواهد شد. یاد دادن یا آموزش از دوره ی چهارم شروع می شود و حالا می توانیم مفاهیم عینی را با کلام منتقل کنیم. مثل کلاس درس که معلم صحبت می کند و دانش آموزان گوش می کنند و یاد می گیرند چون درک انتزاعی دارند. انتقال علم از طریق کلام و نوشته از دوره ی سوم(عملیاتی) به بعد شروع می شود. کودک زیر 6 سال همه چیز را خودش باید تجربه کند. (ادامه دارد...) {قسمت36} [مباحث کودک متعادل]
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ‌ ܫܦ̇ـــߊ‌ܦ̇ߺܙ‌ و حـܥܼــߊ‌ܥ̣ߺ
🔸دوره ی سوم 6 تا 12 سال دوره ی عملیاتی، یعنی عملیات ذهنی انجام می شود؛ درک انتزاعی شروع می شود و ذهن
کودک زیر 6 سال همه چیز را خودش باید تجربه کند، از حدود 9 سالگی به بعد و با شروع درک انتزاعی می توانیم تولید و ابداع دیگران را منتقل کنیم به صورت ماده ی اولیه ی تجربه. مثل کاری که من در کلاس برای شما انجام می دهم من در این کلاس ها چی به شما انتقال می دهم؟ این حرف ها محفوظات من است یا ابداع من؟ آن چیزی که من برای شما بیان می کنم ابداعات من است؛ محفوظات و تجربیات من به ابداع نظریه هایی منجر شده که حالا در این جا برای شما بیان می کنم. من در این جا کتاب حفظ نکرده ام  و برای شما بخوانم. تا حالا از من شنیده اید که بگم ببینید این حرف هایی که می زنم به من ربط نداره مثلاً پیاژه میگه، من نمی گم!! و من فقط راوی هستم ! نه من راوی نیستم، این مطالب حاصل تجربیات و محفوظاتی است که کشف و پردازش شده و به ابداع رسیده. اما قرار نیست که من از اول برم و خط را اختراع کنم یا قرار نیست مثلاً برای تولید ماشین چرخ را اختراع کنیم بلکه باید تجربیات دیگران را بگیریم و تبدیل کنیم به ماده اولیه ی تجربیات خودمان. از دوره ی 12_18سال تا آخرعمر ما می توانیم تولیدات دیگران را به عنوان ماده اولیه استفاده کنیم و در آن ها نکته پیدا کنیم و پردازش کنیم و پردازش خودمان را اجرا می کنیم چون تک تک ما متفاوت و منحصر به فرد هستیم؛ اگر قرار باشه که عیناً تئوری ها را در زندگی پیاده کنیم به بن بست خواهیم خورد؛ کاری که الآنه خیلی از مادرها می کنند و به مشکل برمی خورند.  چه قدر می گیم که این همه کتاب خوندم بدتر از بد شده! مادرم یا قدیمی ها که اصلاً کتاب نخوانده اند از ما خیلی بهترند! چون مادرهای ما در ابداع خودشان بودند؛ به درست و اشتباه بودن آن هم کاری ندارم، مادر قدیمی اگر کتک می زد با اعتقاد کامل این کار را می کرد در کار خودش شک نمی کرد حالا وارد بررسی آن نمی شویم که این کار درست بوده یا نه، ولی مادر امروزی چندین کتاب خوانده هر کدام هم متضاد دیگری و هر کدام با یک نظریه ی متفاوت و حال می خواهد به تئوری هایی که آموخته عمل کند اما نمی داند که به کدام آن ها باید استناد کند. (ادامه دارد...) {قسمت37} [مباحث کودک متعادل]
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ‌ ܫܦ̇ـــߊ‌ܦ̇ߺܙ‌ و حـܥܼــߊ‌ܥ̣ߺ
کودک زیر 6 سال همه چیز را خودش باید تجربه کند، از حدود 9 سالگی به بعد و با شروع درک انتزاعی می توانی
همیشه سؤال است که چرا در کشور ما مطالعه کم است؟ چرا باسوادهای ما کتاب نمی خوانند. دیدید بچه ها تا دوران دبستان خوب کتاب می خوانند اما در دوران راهنمایی کم می شود و در دبیرستان دیگه اصلاً کتاب نمی خوانند، اکثریت جامعه ی ایران کتاب نمی خوانند با شعر و ادبیات آشنا نیستند و یا فیلم های معنادار را متوجه نمی شوند، چرا؟ چون این ساختار چهار مرحله 0_2سال و 2_6سال و 6_12سال و 12_18سال درست شکل نگرفته و درک انتزاعی در ما ضعیف است و فقط در حد گفتگو با هم است که در آن هم همیشه کلی مشکل پیدا می کنیم. بعد از درک انتزاعی مرحله خردمندی است. برای عالم شدن به ذهن باز و شناخت نیاز داریم؛ با ذهن بسته ممکن است که متخصص شویم ولی هرگز عالم نمی شویم. ذهن باز توانایی دریافت از هستی را دارد و کارآیی دیدن در ذهن باز است؛ ما لحظه به لحظه در معرض بارش اطلاعات از هستی هستیم وقتی ذهنمان بسته باشد دریافت نخواهیم داشت. ذهن بسته فقط در حافظه اش انباشت اطلاعات دارد ولی ذهن باز به قول ابن سینا با معلم شروع می کند، ولی در آموزه های معلم نمی ماند و با کمک کتاب از معلم عبور می کند و به شهود می رسد. یک عالم هیچ چیزی را حفظ نیست چون کار ذهن باز حفظ کردن نیست بلکه کارش رمز گردانی است. در ذهن باز حافظه اطلاعات را بایگانی و رمزگذاری می کند و هر کجا که نیاز به آن اطلاعات باشد آن را رمز گشایی می کند. فرد با ذهن باز، تفکر دارد و تولید می کند درست مانند هنرمند. (ادامه دارد...) {قسمت38} [مباحث کودک متعادل ]
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ‌ ܫܦ̇ـــߊ‌ܦ̇ߺܙ‌ و حـܥܼــߊ‌ܥ̣ߺ
#جمع_بندی همیشه سؤال است که چرا در کشور ما مطالعه کم است؟ چرا باسوادهای ما کتاب نمی خوانند. دیدید
وقتی درک انتزاعی ضعیف باشد، ادبیات را نمی توانیم درک و بشناسیم و به همین دلیل نمی توانیم حافظ و شاهنامه بخوانیم. تمام ادبیات ما سرشار از تمثیل و اسطوره است. ما این زبان را نمی شناسیم و فقط می گوییم مگرمیشود گرز رستم هفتاد من بوده باشد؟ در صورتی که به نظر من رستم وجود خارجی نداشته و او مظهر قدرت است همچنین سهراب سمبل و تمثیل غرور جوانی است. وقتی این زبان را نشناسیم نمی توانیم با آن اثر ارتباط برقرار کنیم و به دنبال انتقاد و نفی آن می رویم ما این ها را متوجه نمی شویم چون فقط به شکل توجه داریم نه به محتوا. حال بچه ها این زبان را به خوبی متوجه می شوند اما از دوره ی ادراکی به بعد با کمک آموزش مستقیم ذهنشان را می بندیم و آن ها هم آرام آرام از مطالعه جدا می شوند. توجه داشته باشیم که این ساختار اصلاً ربطی به سواد و تحصیلات ندارد آدم بی سواد هم می تواند این ساختار را داشته باشد و ما در طول تاریخ بسیار داشتیم که بی سواد ولی خردمند بودند؛ تحصیلات این ساختار را غنی تر می کند نه این که آن را بسازد. ما هنر را خوب درک نمی کنیم، نقاشی، تلویزیون، تئاتر و... چرا نقاشی را درک نمی کنیم؟ چون تحریک بینایی و ادراک بینایی ما پایین است. زیر ساخت ها درست شکل نگرفته اند. و حال می آییم و می خواهیم نقاش بشیم! تکنیک را می آموزیم ولی روح آن هنر را درک نخواهیم کرد. فیلم ها و تئاترها و موسیقی حال ما گویای این مشکل است چون ما هنوز نتوانستیم یک شیدا یا نی داوود و یا یک ابوالحسن صبا ی دیگر بسازیم. چون بچه های ما فقط حفظ می کنند ما اگر چرایی را پیدا کنیم چگونگی خودش پیدا می شود. یک ذهن با ساختار درست و متعادل مملو از چرای بی جواب و ابهام است. چه قدر چراهای بی جواب در ذهنمان هست، چه قدر نمی دانم در ذهن داریم؟ تا ذهن ما چرای بی جواب نداشته باشد رشد نمی کند؛ ذهن بچه ها بی نهایت چرای بی جواب دارد و ما فقط سعی می کنیم جواب بدیم که آخرسر مثل خود ما بشوند. یعنی توانایی استفاده از ذهن را از دست می دهند. مابه سؤال ها فوری جواب می دهیم، برای همه ی پرسش ها در هر زمینه جوابی داریم و اصلاً حاضر نیستیم بگیم نمی دانم و برای به دست آوردن جواب تحقیق کنیم. (پایان) {قسمت39} [مباحث کودک متعادل ]