eitaa logo
👨‍👩‍👧‍👧کانال سبک زندگی 🪴
716 دنبال‌کننده
20.8هزار عکس
10.5هزار ویدیو
339 فایل
کانال سبک زندگی👇 https://eitaa.com/dadhbcx ادمین @GAFKTH @Sydmusaviمدیر ⠀ 🌴 قرارگاه بسوی ظهور https://eitaa.com/dadhbcx/50553
مشاهده در ایتا
دانلود
سی ساعت تا نجف!! تقریبا نزدیک اذان مغرب بود که رسیدیم به شهر«کوت». عراقی ها جلوی در اتوبوس ها ایستاده بودند که زائران را برای اقامت به منزل خودشان دعوت کنند؛ولی ما مصمم بودیم که میخواهیم همین امشب برویم نجف.همین. در حال چانه زدن با زبانِ دست و پا شکسته ی عربی بودم که یک عراقی با دشداشه مشکی و سبیل سفید با زبان فارسی سلیس شروع کرد با من صحبت کردن و دعوت به منزلشان.بین جمع طلبه ها، فقط من ملبس(با عمامه و عبا) بودم. سریع به رفقا با ایما و اشاره رساندم که ایشان فارسی بلد هست. خستگی نه از چشم ها بلکه از تمام جان و تن بچه ها معلوم بود. بین جمع ۱۲نفره ما اتفاق نظری نبود.چند نفری طالب حرم بودند.ولی خستگی چیره شد. از دیروز عصر که از قم راه افتاده بودیم، هنوز به مقصد نرسیده بودیم.مقصد نجف بود و مرقد صافی صفا یمانی. با این که نماز صبح را در مرز مهران خوانده بودیم، ولی به دلیل ناهماهنگی در خود کاروان و ازدحام جمعیت، نماز ظهر را هم در همان جا بودیم.البته در مرز جغرافیایی عراق. کاروان که قرار بود فقط ما را تا نجف برساند، نتوانسته بود اتوبوس تهیه کند و مبلغ ده دینار را عودت دادند. به ذهنم رسید که با ماشین های رایگان تا نجف برویم و ده دینار را برای سفر به کاظمین ذخیره کنیم. با این که فقط این ایده را در گروه ۴نفره خودمان مطرح کردم، در یک آن جمعیت ما شد ۱۲نفر. آقای رحیم دلفی در ظرف چند دقیقه با بچه ها گرم گرفت.چند سواری تهیه کرد و به سمت منزلشان رفتیم.البته ۲ایرانی دیگر هم با ما همراه شدند؛ یکی از آنها بچه‌ای بیمار برای شفا به همراه خود آورده بود. فکر میکنم اندازه یک گونی صد کیلویی خاک وارد فاضلاب منزل آقا رحیم دلفی کردیم. لباس و بدنمان غرق خاک بود.نشستن پشت تریلی و انتظار برای ماشین در مرز مهران وزن ما را سنگین کرده بود. طبق رسم مهمان نوازی تمام لباس های خاکی ما را برای شستن با ماشین لباسشویی تحویل گرفتند. نماز خواندیم. شام خوردیم و همه تقریبا با حمام کردن، خستگی از تن گرفتیم. همسر آقا رحیم ایرانی و اهل خراسان بود.به گفته خودش چندین سال ایران زندگی کرده بود و زندگی اش داستان مفصلی داشت.در حال فعلی هم از نظامیان عراق بود. همان شب چند نفر از فامیل های همسر آقا رحیم هم آمدند.لهجه غلیظ خراسانی داشتند. چون مهمان نوازی عراقی ها را می شناختیم و می‌دانستیم که رد کردن سفره و غذا را خیلی زشت میدانند، قرار شد بعد از نماز صبح سریع حرکت کنیم تا هر چه زودتر به نجف برسیم و صبحانه را بین راه بخوریم. بچه ها مشغول تعقیبات نماز بودند که آقا رحیم تعارف کردند برای صرف صبحانه در اتاق کناری.چانه زدن هم بی فایده بود.در عمل انجام شده قرار گرفته بودیم. شاید ذهن ما را خوانده بود. بعد از صبحانه در هوای بارانی کوت از منزل خارج شدیم. برای ما موتور سه چرخه ای گرفت و کرایه را حساب کرد تا به ترمینال کوت برسیم... شماره تلفن و آدرسش را هم در کاغذی نوشت و گفت در مسیر برگشت هم سری به آنها بزنیم... ادامه دارد..
رفیقِ زائر در ایام اربعین مراقب باش! که از این سفر فقط خستگیِِ پیاده روی و تاول پا نصیبت نشود... مثل روزه عام و خاص و خاص الخاص؛ زیارت خاص الخاص رو بخواه و به دنبال تحقق آن باش. ما به زیارت امامی می‌رویم که او را زنده میدانیم؛ او که دارای منصبی الهی برای خلافت در زمین است و اطاعت اوامرش واجب. همو که ظالمانه بر او شوریدند. برخی از غیر شیعیان نیز برای حب و علاقه ای که به آل الله دارند به این‌ سفر می آیند، ولی مفهوم زیارت در شیعه دارای معانی بلندی است. هدف از زیارت تقرب است، همین و بس. ما برای خدا به دیدار ولی خدا می رویم... و اربعین تجلی خدمت عاشقان حسین است به زائران حسین.
⭕️موکب های بی ریا 🔻از این موکب ها غافل نشیمااااا :) این بچه تا عمر داره این حرکات یادش میمونه👌🌱
14.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 قهرمانان ووشوی زنان جهان در پیاده‌روی اربعین 🌍 همۀ کشورهایی که رفتم به اندازۀ این پیاده‌روی برایم لذت‌بخش نبوده 🔹افتخار شرکت در این پیاده‌روی بیشتر از مدال طلایی است که گرفتم 👇 🌸⃟🌷🍃🧕჻ᭂ࿐✰   @dadhbcx
🔅خصوصیات‌‌زن‌مسلمان‌چیست؟ (سلام‌‌الله‌علیها) 🏴 👇 🌸⃟🌷🍃🧕჻ᭂ࿐✰   @dadhbcx
👨‍👩‍👧‍👧کانال سبک زندگی 🪴
سی ساعت تا نجف!! #قسمت_اول #اربعین #کربلا تقریبا نزدیک اذان مغرب بود که رسیدیم به شهر«کوت». عراقی
به گمان خودمان نماز ظهر را در حرم بودیم، شاید کمی هم زودتر.ولی حالا که به نماز مغرب حرم هم نرسیده بودیم، خستگی راه برایمان دو چندان شده بود. از جمع ۱۲ نفره ما همان ۴نفر باقی مانده بودیم.همان ۴نفری که قبل از شروع سفر هماهنگ کردیم که در طول سفر با هم باشیم. من و احمد و حسین و محسن. 🔴 وقتی وارد ترمینال کوت شدیم صحنه عجیبی دیدیم. فکر میکردیم که اولین نفراتِ جمع مسافران باشیم و خیلی فاتحانه سوار ماشین می شویم ولی حالا چند صد نفر شاید هم چند هزار زائر می دیدیم که در اندک زمانی سوار کامیون ها و کمپرسی ها می شدند. با هماهنگی از هم جدا شدیم و وعده در نجف کردیم.سوار‌ شدن ۱۴ نفر به صورت هم زمان در یک ماشین تقریبا ناممکن بود. ماشین ها قبل از توقف کامل پر می شدند. عبایم را در کیف گذاشتم. بلاخره سوار شدیم. هوای بارانی و سوز سرما همراه با گپ و گفت با زائران قابل تحمل می شد. بعد از چند ساعت ماشین ها توقف کردند.گمان کردیم نجف و یا نزدیک نجف هستیم.با دیدن جمعیت و تابلو ها و اتوبوس های ایرانی فهمیدم که خیر!!چند ساعت دیگری هم در مسیر هستیم.باز‌ جمع مان شکل گرفت. ازدحام جمعیت بود. سرمای هوا و لباس کم ،کلیه های یکی از رفقا را حساس کرده بود.صفی بلندبالای دستشویی باز جمعیت ما را متفرق کرد. بلاخره صف دستشویی تمام شد و بعد از حدود یک ساعت راه افتادیم که سوار اتوبوس شوییم. اتوبوس نبود ولی جمعیت زیاد بود و هر لحظه بیشتر می شد. همین یک دستشویی دستمایه شوخی های ما تا آخر سفر شد ...یک دستشویی چند ساعت رسیدن به مقصد را به تاخیر انداخت. نزدیک اذان شد. نماز ظهر را خواندیم و غذایی خوردیم. بیخیال اتوبوس های ایرانی شدیم و به دنبال ماشین کرایه ای راه افتادیم. اول که ماشین نبود.بعد هم که ماشین پیدا شد، قیمتی گران تر و یا معادل ماشین های مرز میگفتند. نقض غرض بود.این‌همه سختی را برای زیارت کاظمین تحمل کرده بودیم. اقتضای شرایط مالی طلبگی به گونه ای نبود که به راحتی بتوانیم خرج کنیم.از زیارت کاظمین هم نمی شد منصرف شوییم.معلوم نبود بار دیگر بتوانیم به سفر بیاییم یا کاظمین بسته نباشد و... پشیمان شدیم. برگشتیم. عصر بود که سوار اتوبوس ها شدیم. تا این جا این هشتمین ماشینی بود که از قم سوار می شدیم. البته باز بین گروه ۴نفره هم جدایی افتاد. وعده جایی بود که اتوبوس ها زائران را پیاده کنند. بلاخره رسیدیم نجف... بعد از حدود ۳۰ساعت که در خاک عراق بودیم ادامه دارد...
👨‍👩‍👧‍👧کانال سبک زندگی 🪴
#قسمت_دوم #اربعین #کربلا به گمان خودمان نماز ظهر را در حرم بودیم، شاید کمی هم زودتر.ولی حالا که به
بار اولی نبود که وارد نجف می شدیم طعم زیارت را قبلا هر چهار نفرمان چشیده بودیم بلاخره با کمی تماس و پیامک با خط ایرانی یکدیگر را در محل پیاده شدن از اتوبوس ها پیدا کردیم اولین چای عراقی‌ را در نجف خوردیم و راهی شدیم از تابلوهای فرودگاه و دیدن منطقه فهمیدیم کمی از حرم دور هستیم ماشینی مجانی جمعیت ایرانی را تا نزدیک صورة العشرین برد؛یعنی کنار همان مقبره خانوادگی خاندان حکیم نماز را در نماز خانه بزرگ مجموعه ی خاندان حکیم خواندیم و به سمت مقبره صافی صفا یمانی حرکت کردیم. دقیقا یک روز از استراحت شاهانه در خانه أقا رحیم دلفی می گذشت. با حساب و کتاب تعداد روزهای مانده تا اربعین، شروع مجدد دروس ،چشم انتظاری همسر حسین و محسن، و هدایایی که برای زائران و بچه های عراقی آورده بودیم و پخش کردن آن زمان بر بود؛ تصمیم بر این شد که فردا راهی کربلا شوییم یعنی فقط یک شب تا صبح برای زیارت امیر المومنین علیه السلام فرصت داشتیم.. ۳۰ساعت را از دست داده بودیم...شاید هم به دست آورده بودیم... صبح رفتم حرم سلامی و زیارتی داشتم از حرم خارج می شدم که فهمیدم کیف پول کوچکی که همراه داشته ام گم شده یک کیف حاوی چند هزار تومن پول ،کارت ملی،کارت طلبگی و یک کارت بانکی. وقتی در مرز مهران ده دینار را گرفتیم، با شناخت قبلی از احمد و مدیریت مالی اش در سفر رمضانه نجف، پول ها رابه احمد دادیم. حالا چه باید میکردم؟! چاره ای نبود باید حرکت می کردیم اولویت کربلا بود. گشتن و پرسش و جو هم فایده ای نداشت. ساعات اولیه صبح بود که راهی شدیم با کیف هایی پر از تسبیح و نمک ، عطر رضوی و ۱۴پرچم مزین به نام امام رضا علیه السلام و برای بچه های عراقی هم لوازم التحریر مثل خط کش و مداد رنگی و... برای تهیه این لوازم چند روزی دویده بودیم و از خواب شب و غذای روز زده بودیم. برای تهیه این اقلام از امور فرهنگی حرم تا مغازه های پاساژ قدس را گشته بودیم.بسته بندی و تهیه چند روزی طول کشید.درس هایمان هم تا روز حرکت ادامه داشت یکی از دلایل اقامت شبانه در کوت هم همین خستگی بود. راهی شدیم... بسم الله... خاطرات سفر آن سال هنوز در یادم مانده... الحمدلله رزق زیارت دو امام مدفون در کاظمین هم نصیبمان شد... کیف مدارک گمشده هم به دستم رسید..البته بعد از حدود دوسال!!
سید مجید بنی فاطمهenc_16623270088777899813371.mp3
زمان: حجم: 7.04M
قدم قدم موکبا رو میگردم... لبیک یا صاحب الزمان🌱 سیدمجیدبنی_فاطمه 🌾🏴🌾
⭕️نشانه بی‌دینی یا دین‌داری؟!! 🔻حضرت : ✅گاهی میشنویم در نوشته‌های اینترنتی یا رسانه ها، که اظهار نظر میکنند «مردم نسبت به روحانیت و دین بی‌اعتقاد شدند»! خب این یکی از محاسبات صددرصد غلط است. مردم امروز گرایششان به انقلاب و به دین از روز اول انقلاب یقیناً بیشتر است.۱۴۰۱/۰۳/۱۴ 🖤🌱ـــــــــــــــــ
🔰🔰🔰 سلام دوستانی که قصد دارند با خانواده برای پیاده‌روی مشرف بشن، لطفاً به این چند نکته زیر کنند: 1️⃣ هوا بسیار گرم هست و بعضاً بالای ۴۵ درجه. این موضوع حتماً نیازمند برنامه‌ریزی برای زمان رسیدن به مرز، اسکان در نجف و کربلا، زمان‌های پیاده‌روی و بازگشت به ایران هست. دقت کنیم امکان گرمازدگی بسیار بالاست و حتماً نیازمند تدبیر. خصوصاً که گرمازدگی پیش از وقوع علامت خاصی نداره و باید مدام مراقب این موضوع باشیم که دمای بدن رو پایین نگه داریم. 2️⃣ حتماً زمان سفر رو کوتاه کنیم و حتی‌المقدور فقط برای زیارت نجف و کربلا بریم. ضمن اینکه با خانواده حتماً واجب نیست کل مسیر نجف تا کربلا رو هم پیاده بریم. رعایت حال خانواده رو در این موضوع بکنیم. بدونیم که اگر فرضاً کل سفر ما ۳ یا ۴ روز هم بشه هیچ مشکلی پیش نمیاد! 3️⃣ برای عبور از مرز دقت کنیم نزدیک به ۵۰ درصد جمعیتی که از کشور خارج میشن و ۷۰ درصد جمعیتی که در حال برگشت از عتبات هستند از مرز مهران تردد میکنن و همین موضوع کار رو قدری پیچیده کرده. بهتر هست برای تردد مرزهای خسروی، چذابه و شلمچه رو انتخاب کنیم و البته به زمان‌های باز بودن این مرزها در طول شبانه‌روز توجه کنیم. خصوصاً برای بازگشت از عتبات توجه کنیم اصراری نیست حتماً از مهران برگردیم. 4️⃣ در مورد حضور با بچه‌ها در سفر حتماً مجدد فکر کنیم و شرایط رو بسنجیم. امسال هم جمعیت بسیار زیادی برای زیارت رفته که قدری در اسکان و غذا مشکل ایجاد شده و هم گرمای هوا بسیار بالاست. در طول مسیر هم امکان اینکه بشه از فضایی با شرایط دمایی بهتر و مناسب بچه‌ها استفاده کرد، کمتر مهیا هست. ❗️حتماً با آگاهی بیشتر تصمیم بگیریم ... التماس دعا یا علی مدد ✋🌹 👇 🌸⃟🌷🍃🧕჻ᭂ࿐✰   @dadhbcx
⭕️مراقب باشیم در کدام تیم هستیم!! 🔻منکر مشکلات اربعین نیستیم؛ ✅اما حواستون باشه با برخی مدل اظهار نظرها تو تیم کی بازی میکنید.
2.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️بانوی مسیحی کاتولیک ، که به احترام امام حسین علیه‌السلام و اربعین با چنین پوششی در این مسیر قدم برمی‌دارد😍 👇 🌸⃟🌷🍃🧕჻ᭂ࿐✰   @dadhbcx